دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۰۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۰

سلفیه؛ خطری جدی برای جهان

کارشناس تاجیک با بررسی اهداف و برنامه‌های فرقه سلفیه در منطقه و جهان، قوت گرفتن سلفی‌ها را خطری جدی برای تاجیکستان، منطقه و جهان برشمرد.
کد خبر : ۱۲۵۷۸۰

صراط: «عبدالله محقق» دانشمند تاجیک با انتشار مطلبی در هفته‌نامه «سمک» به بررسی چالش‌ها و تهدیدات ناشی از سلفیت برای منطقه و جهان پرداخته است که در زیر تقدیم مخاطبین گرامی می‌شود.

ماه گذشته بار دیگر شیوخ مطرح سلفیه، «حزب‌التحریر»، «انصار الله»، «النصره» و «الجهاد» در قلمروی عربستان گردهم آمده و دستور «جهاد» را در مقابل حکومت قانونی سوریه ابلاغ نموده و اعلام کردند که وظیفه هر مسلمان است که از گوشه و کنار عالم به کمک نیروهای مخالف سوری آمده و در مقابل حکومت سوریه بجنگد.

به عبارت دیگر، این طایفه عربی در زیر پرچم «جهاد»، مغرضانه از تروریست‌های مزدور حمایت کردند.

این مسئله گواه آن است که این افراد جهادی که به دین اسلام اجبارا ماهیت و خصوصیت تروریستی بخشیده‌اند، نفرت انسان‌ها را نسبت به آنها می‌افزاید.

از اقدامات شوم مزدوران تروریست در سوریه تخریب قدیم‌ترین آثار تاریخی بویژه آرامگاه اصحاب رسول خدا (ص)، زیارتگاه‌ها و مساجد می‌باشد.

این گروه‌های تروریستی ارسالی که با کمک شیوخ‌ سلفی عرب در قلمرو سوریه با خود عبارت عربی «جهاد» را به همراه دارند، چنان متعصب، جاهل، ظالم، خون‌خوار و بی‌انصاف هستند که تحت شعار «الله‌اکبر» انسان‌های بی‌گناه و کارمندان حفاظت از حقوق را دستگیر کرده، سر می‌برند و به طور نمایشی دل و کبد شخص کشته شده را می‌خوردند تا این که در قلب انسان‌ها ترس و هراس جای دهند!

این «جهاد» نوبه‌ای در قلمرو سوریه از جانب نماینده‌های سلفیت و دیگر سازمان‌های تروریستی، هزاران فاجعه سیاسی را بر سر مردم این سرزمین می‌آورد.

اقتصاد ملی، کارخانه‌ها، مسجد و مدارس را تخریب کرده، مردم را به هزاران مصیبت گرفتار کرده‌اند و هم‌اکنون کمر اقتصاد این کشور را شکسته‌اند.

مزدوران سلفی از کشورهای فرانسه، عربستان، آفریقا، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان، اویغورستان، تاجیکستان، الجزایر، پاکستان و هند نیز در میدان‌های جنگ علیه نیروهای دولتی سوریه حضور دارند.

این مسئله بار دیگر پیوستگی گروه‌های تروریستی را بازگو می‌کند که همه آنها عضو یک پیکر (القاعده) هستند اما اصول دعوت و مبارزه‌ آنها مختلف است.

چنین برنامه و سناریوی جنگ و جهادی را حرکت‌های تروریستی می‌توانند در آینده نزدیک در کشورهای آسیای مرکزی پیاده سازند تا خلافت را برقرار کنند!

مسلم است که در پشت این قضیه، خلافت‌گر بزرگ جهان سلفیت پنهان است. بهترین جوانان مسلمان را در پیاده‌سازی خلافت دروغین فریب داده، نابود می‌سازند و یا یک عمر آنها را در زندان‌های سیاسی از آزادی محروم می‌کنند.  

بر طبق اطلاعات غیرآشکار هرساله عربستان سعودی بیش از 70 میلیون دلار برای تشکیلات و اردوهای آموزشی تروریستی در 20 کشور دنیا هزینه می‌کند. در اختیار اردوگاه‌های مجاهدین عراق مواد انتحاری قرار می‌دهد ضمن این که برای بنا کردن مساجد، بناهای آموزشی، مراکز به ظاهر اسلامی، مدارس و انتشار ادبیات افراطی، مبالغ‌ زیادی هزینه می‌کند.

خدمات تروریستی از حساب «بانک اسلامی خیریه‌ای»، تشکیلات بین‌المللی «کمک اسلامی»، «لیگ جهانی اسلام»، صندوق «الحرمیه»، «رابطه العالم الاسلام»، «مجمع عمومی جهانی جوانان اسلامی»، صندوق «SAAR» و تشکیلات عمومی جهانی اسلامی (در آمریکا ثبت نام شده) سرمایه‌گذاری می‌شوند.

هدف اصلی این ساختارها و صندوق‌های خیریه، قبل از همه نفوذ و وارد کردن گماشته‌های سلفیت (انصارالله) در همه قشرهای مختلف عالم و جامعه مسلمانان می‌باشد.

به بهانه تبلیغ «اسلام ناب»، «اسلام انقلابی» و «قرآن و احادیث» مردم را می‌فریبند. آنها مبلغ علوم اسلامی نبوده بلکه در اصل این افراط‌گرایان بی‌مذهب و ستیزه‌جو مبلغ ایدئولوژی تروریستی سلفیت و انصارالله می‌باشند.

سلفی‌ها عقاید نگران‌کننده، افراطی و خشن را در مراکز عربی و دیگر اردوگاه‌های آموزشی دولت‌های همسایه به جوانان اسلامی جوامع مسلمان می‌آموزند.

در اردوگاه‌های آموزش نظامی جوانان و نوجوانان را براساس ادبیات اعتقادی سلفیت در شکل جهاد و عملیات انتحاری و انفجار علیه مسلمانان و جماعت‌های اهل سنت، همچنین علیه اهل تشیع، کافران و نظام‌های دمکراتیک مادی تعلیم می‌دهند.

ادبیات قتل، قتال و جهاد سلفیه را با زبان‌های مختلف دنیا منتشر کرده، در دسترس همگان قرار می‌دهند. کسی که عقیده وهابیت سلفیه را قبول نداشته باشد، وی را کافر و ملحد می‌شمارند. مفتی‌های سلفیه سلفیت و دیگر سازمان‌ها و جماعت‌های تروریستی از حساب جوانان کم‌آگاه و بی‌خبر از دین اسلام «افراد از جان گذشته» را آماده ساخته، برای منافع تروریستی خود استفاده می‌کنند و این افراد را «شهید» می‌نامند. زنان، افراد نابالغ و سالمندان را به قتل می‌رسانند و به کسی رحم ندارند.

متأسفانه در موسم حج ادبیات وهابیت (سلفیه) به طور رایگان در حجم گسترده تقسیم می‌شوند. بویژه ادبیاتی را که ماهیت جهادی و جنگی دارند. به طور مثال، در ماه فوریه سال 2002 در مرز باشقیرستان روسیه 120 هزار کتاب مربوط به وهابیت (سلفیه) را کشف و ضبط کردند که حاجیان بعد از حج آنها را رایگان دریافت کرده و می‌خواستند وارد قلمرو روسیه کنند.

در سال 2003 صندوق «الحرمین» به 50 کشور از جمله به اروپا، آسیای مرکزی، آفریقا و آمریکا، مبلغ 150 هزار نسخه ادبیات افراطی رایگان فرستاد و توسط گماشتگان خود تقسیم کرد.

تنها برای منطقه کردستان 20 هزار کتاب پیش‌بینی کرده و بین اهالی تقسیم شد. همین صندوق در سال 1999 توسط آذربایجان هزاران نسخه ادبیات دینی افراطی و تروریستی را به روسیه و چچن وارد ساخته است.

کشورهای آسیای مرکزی نیز از این رنج خالی نیستند. در موسم حج به حاجیان این منطقه نیز ادبیات سلفیت به طور رایگان تقدیم می‌کنند.

اهل تکفیر برطبق سفارش اربابان خود، جهاد را بهترین راه رسیدن به حج می‌شمارند. ضمن همین اصول جهاد کذایی، بهترین افراد مسلمان را ترور می‌کنند و مقدس‌ترین آثار اسلامی را تخریب می‌سازند. هدف اصلی و محوری اهل تکفیر و تروریست‌های بی‌مذهب افراط‌گرا، تنها بدنام کردن جهاد اسلامی می‌باشد.

از شومی جهاد اهل تکفیر و افراد تروریست عرب همین بس که بهترین سرلشکر مردم تاجیک «احمدشاه مسعود» از راه ترور در تاریخ 9 سپتامبر سال 2009 از طریق بمب‌گذاری انتحاری به شهادت رسانده شد.

تروریست متعصب مربوطه در اردوگاه‌های ویژه تروریستی براساس برنامه‌های سلفیه به کمال رسیده، منفجر کردن خود را شیوه رسیدن به بهشت می‌شمارد و برطبق برنامه‌های طرح‌ریزی شده جهان کفر، دست به ترور احمدشاه مسعود می‌زند.

سپس استاد «برهان‌الدین ربانی» نیز به دست فرد انتحاری سلفیه که در سایه آموزش‌های تروریستی و ایدئولوژیک تکفیری به کمال رسیده بود، به شهادت رسانده شد.

در تاریخ 18 آگوست سال 2011 دانشمند اهل سنت و جماعت، ستاره درخشان اهل طریقت، «سعید افندی» که مؤلف بیش از 50 اثر اسلامی بود و در کشور داغستان روسیه زندگی می‌کرد از جانب یک زن 30 ساله انتحاری در خانه‌اش کشته شد.

این زن انتحاری بر طبق سفارش اربابان خارجی سلفیه این عمل نامشروع را انجام داد. سعید افندی برای آن ترور شد که سلفیه و دیگر ترویست‌ها را از اعمال حرام نهی کرد، از اسلام پاک حمایت کرد و به تروریست‌ها نپیوست.

در تاریخ 21 مارس 2013 «سعید رمضان بوتی»، بزرگترین دانشمند و مفتی اهل سنت و جماعت ضمن ادای نماز اعشاء در مسجد شهر دمشق همراه با نمازگزاران بسیاری، مورد حمله تروریستی قرار گرفت. در نتیجه این عمل انتحاری ترویستی سلفیه، شیخ رمضان بوتی همراه با 50 نفر نمازگزار کشته شدند.

این عمل تروریستی را یکی از سلفی‌های انتحاری از «جبهه‌النصره» انجام داده است. علت کشتن شیخ رمضان بوتی از طریق عملیات انتحاری آن بود که این شیخ قتل و کشتار و اعمال نامشروع ترویست‌های «انصارالله»، النصره، سلفیه و اعضای حزب‌التحریر را در قلمرو سوریه قاطعانه محکوم کرده بود.

در این مورد تمام اعضای تاجیک جریان سلفیه، النصره و انصارالله در تمام صفحه‌های اینترنتی با اظهار خرسندی، از این که یک صوفی و یک پیشوای اهل طریقت نقشبندیه (رمضان بوتی) کشته شد، از عاملین این جنایت تشکر کردند (از دیدگاه آنان یک کافر و مشرک بزرگ کشته شد).

حال می‌توان دریافت که این طایفه تکفیری و متعصب سلفیه قبل از همه دشمن عالمان، دانشمندان و پیشوانان خردمند اهل سنت و جماعت هستند.

امروزه گویا سلفی‌های تاجیک به بلند گفتن «آمین» در نماز، دعا نکردن و نمازهای نافله را نخواندن قناعت کرده‌اند و گویا در ظاهر به امور دولت‌داری دخالت ندارند. اما حقیقت امر برعکس این نظریه و گمان‌ها می‌باشد. این افراد افراط‌گرا، تندخو و صحابه‌کش سلفی و انصارالله در انتظار فرصت مناسبی هستند تا دست به اعمال‌ ترویستی بزنند.

در تاریخ 21 سپتامبر سال 2012 «راشید غنوشی» رهبر جنبش اسلام‌گرای «النهضت» تونس، فعالیت‌های سلفی‌های تندرو در این کشور را خطرناک توصیف کرده و گفت: «سلفی‌های تندرو خطری برای تونس به شمار می‌روند.»

گروه‌های افراط‌گرای تکفیری در شهرهای تونس با برپایی نشست‌هایی تلاش می‌کنند تا سلفیت را در این کشور ترویج دهند و این مسئله یکی از علل فتنه‌انگیزی شده است.

گروه‌های سلفی در چند ماه اخیر به تعدادی از جشنواره های هنری و فرهنگی در شهرهای تونس از جمله جشنواره «الاقصی» در شهر «بینزیرت» که «سمیر قنطار» قدیمی‌ترین اسیر بازداشت شده در زندان‌های رژیم صهیونیستی در آن حضور داشت، حمله کردند.

بر اساس نتایج مطالعات علمی و شرعی، مسئولان جنبش النهضت تونس، فعالیت‌های سلفی‌های افراطی با هدف تغییر مذهب هزاران تونسی و تسلط بر مرکز علمی «الزیتونیه» برای تدریس اندیشه‌های سلفیه تکفیری را هدایت می‌کنند.

مسلم است که سلفیه در همه جای دنیا مهمان ناخوانده بوده، به عملیات‌های تروریستی دست زده و خطراتی جدی برای رسوم، آیین، فرهنگ مردم محلی، امنیت و ثبات دولت‌داری ایجاد می‌کند.

سلفی‌های تاجیک که در اردوگاه و آموزشگاه‌های مختلف آموزش دیده‌اند، بسیار متعصب و جاهل هستند و بدتر از سلفی‌های تونس و مراکش و الجزایر بوده و در صورت قوت گرفتن، خطری جدی برای جامعه ایجاد خواهند کرد. این افراد برای سرنگونی نظام دموکراتیک، آماده‌اند دست به هر جنایاتی بزنند.

حتی برخی سلفی‌های تاجیک از اعضای تشکیلات تروریستی «امارت قفقاز» به ریاست «امیر داکو عمراف» بوده و با همراهی سعید «بوریاتی»، دست به عملیات تروریستی زده‌اند.

سعید بوریاتی یکی از تروریست‌های مشهور می‌باشد که در قتل و کشتار کارمندان پلیس فعالانه شرکت کرده و ساختمان پلیس را در قلمرو روسیه منفجر کرد که منجر به کشته شدن 10 کارمند پلیس شد.

امروزه نیز اعتقاد دارم که سلفی‌ها به طور مخفی با تشکیلات تروریستی «امارت قفقاز» همکاری دارند.

«شیخ مرگن سلیم» رهبر و امیر سلفی‌های مصر به تمام افراط‌گرایان سلفی متعصب دستور تخریب آثار تاریخی  «اهرام» فراعنه مصر را صادر کرد.

به عقیده شیخ مرگن سلیم، وظیفه هر مسلمان این است که آثار تاریخی از جمله اهرام را تخریب کند. آثار تاریخی و اهرام نشانه کفر و شرک هستند و نشانه‌های بت‌پرستی می‌باشند (همانطور که طالبان در افغاسنتان این آثار را تخریب کردند).

شیخ مرگن سلیم در زمان «حسنی مبارک» زندانی بود اما بعد از انقلاب آزاد شد و فعالیت‌های تروریستی خود را مجددا در لباس سلفیت تقویت بخشیده است. وی از پیشوایان حزب «نور» سلفیه در مصر می‌باشد.

برخی اعضای سلفی تاجیک که در مصر هستند با این تروریست و «مولوی ابراهیم» سلفی بیعت کرده و کمر به خدمت آنها بسته‌اند! این طایفه تنها در فکر تغییر حکومت‌ها از طریق انقلاب‌های رنگین عربی و تخریب آثار تاریخی هستند.

لازم به یادآوری است که گروه‌های مسلح و جهادی سلفی در تاریخ 10 ژانویه سال 2010 به حرکت طالبان و «حرکت اسلامی ازبکستان» پیوستند.

بزرگ‌ترین گروه‌های مسلح تروریستی و نظامی سلفی در افغانستان با حرکت طالبان هر ماه ارتباط دارند. سلفیه در همکاری با دیگر تشکیلات تروریستی در ظاهر اسلامی، برای مبارزه با کفر و برقرار نمودن جمهوری‌های اسلامی در قلمرو آسیای مرکزی از جمله در بخارای شریف و وادی فرغانه ازبکستان، در تاجیکستان و قرقیزستان تلاش می‌کنند.

اما هدف اساسی این تروریست‌ها ناآرام ساختن اوضاع سیاسی و ایجاد جنگ‌های مذهبی می‌باشد. سلفی‌ها منطقه «کنر» و «نورستان» افغانستان را به طول کامل تحت نظارت خود قرار داده‌اند.

به عقیده متخصصان اسلام‌شناس، جامعه‌شناس و سیاست‌شناس، سلفیت در افغانستان موضع اسلام سنتی را تا اندازه‌ای تنگ نموده و به جای آن اسلام باصطلاح انقلابی را جایگزین کره است. آنان اردوگاه‌های آموزش نظامی در اختیار دارند که در آنها تروریست‌ها و مزدوران قاتل را آماده می‌سازند.

«شیخ ابومنظرالشینکیتی» سلفی در ماه مارس سال 2011 در قلمرو قزاقستان فتوایی در خصوص دفاع در مقابل حمله به مقدسات سلفیه را اعلام کرد.

از نظر تروریست‌های سلفی، پلیس نهادی می‌باشد که از نظام کفر (دموکراتیک) حمایت می‌کند و سد گسترش تبلیغ و انتشار ایدئولوژی آنان می‌باشد. از این لحاظ به قتل رساندن کارمندان دولتی، وظیفه دینی هر یک از اعضای فرقه سلفیه می‌باشد.

حرکت جهادی سلفیه با نام «جندالخلافه» در آسیای مرکزی ایدئولوژی انتحاری تکفیری و جهادی سعید بوریاتی را تبلیغ می‌کند.

در ماه نوامبر سال 2011 وضعیت سیاسی و امنیتی قزاقستان به یکباره متشنج شد. سلفیه در شهرهای «تاراز» و استان «ژامبول» برخی اعمال‌ تروریستی را انجام دادند که باعث کشته شدن انسان‌های بی‌گناه و کارمندان پلیس شد.

همچنین برای تخریب مجسمه «قاضی قارپیش» دانشمند مشهور قزاق عملیات‌های خرابکارانه‌ای را انجام دادند. به عبارتی دیگر، پیکره‌های تاریخی و آثار فرهنگی را تخریب کردند.

چند سال قبل شاهد آن بودیم که تروریست‌های تکفیری به پلیس شهر «خجند» حمله نموده و خودرویی را منفجر کردند!

کسی که خود را مسلمان می‌داند نباید با سلفیه صحابه‌کش همکاری کند، بلکه برای آشکار نمودن شخصیت آنها و مشخص کردن مکان‌های تعلیم و تبلیغ سلفی‌های تروریست، به مقامات انتظامی مراجعه کند تا با کمک این نهادهای دولتی جلوی گسترش ایدئولوژی سلفیه و ازدیاد اعضای آنها گرفته شود.

از تجزیه و تحلیل ادبیات مکتوب و برنامه‌های تروریستی سلفیه، انصارالله و حرکت اسلامی ازبکستان برمی‌آید که آنها از سوی خود تغییرات زیادی در متن کتاب‌های اسلامی وارد کرده، در «تفسیرهای قرآن» کتاب‌های عقیدتی درسی، احادیث و شرح‌های، تفاسیر مغرضانه و دروغین نوشته‌اند تا مغز هزاران دانشجوی اسلامی را مسموم ساخته و آنها را از دایره اسلام سنتی خارج سازند.

اکنون به عنوان نمونه یکی از کتاب‌های آموزشی سلفیه را به خواننده عزیز معرفی می‌کنیم تا از مکر و شیطنت  افراط‌گرایان تکفیری آگاه شوند.

نام این کتاب «استراتژی مجاهدان درباره لانه مرتدان» است. پیشوایان تکفیر سلفیه در این کتاب اصول و راه‌های تخریب و از بین بردن تأسیسات شهری، انفجار راه‌ها و پل‌ها، تخریب راه‌های آهن، بناهای دولتی، خانه‌های مسکونی اشخاص غیرمسلمان، پیشوایان دینی، عالمان شناخته‌شده، تخریب ارتباط داخلی و خارجی ادارات امنیتی و پلیس، به قتل رساندن افراد نظامی، کارمندان پلیس، علمای مشهور اسلامی، افراد مطرح ملی، نابود ساختن مراکز تولید برق، خطوط برق، آتش زدن پمپ بنزین‌ها، خراب کردن مدارس غیردینی، از بین بردن مساجد مذهبی، نابود ساختن کلیساها و مبلغین مسیحی کاتولیک، تخریب آثار تاریخی و منفجر ساختن نهادهای فرهنگی را نشان داده‌اند.

می‌توانیم ده‌ها کتاب آموزشی سلفیه را ذکر کنیم که ماهیت افراطی و تروریستی داشته و خطرات جدی در تربیت نسل جوان دارند.

اکثر مبلغان افکار و اهداف افراطی سلفی، انصارالله و النصره قابلیت درک حقایق قرآنی و معرفت انسانی را ندارند، بلکه محروم از شناخت واقعیت هستند. جهان و محیط اطراف را تنها با عینک غبارآلود تروریستی اربابان خارجی خود نگریسته و برای رسیدن به اغراض‌ باطل و سیاسی گروهی خود از هیچ عمل زشتی دست نمی‌کشند.

امروزه مبلغین حرکت‌های افراط‌گرای سلفیه و امثال آن برای رشد جریان‌های دینی تندروی غیراسلامی تلاش می‌کنند و کمر به خدمت جهان کفر بسته‌اند.

هزاران جوان تاجیک به خاطر اغفال از سوی این افراط‌گرایان و کم‌تحرکی علمای اسلامی از قلمرو دین مبین اسلام خارج گشته با ورود به حرکت‌های ضداسلامی مانند «بهاییت» و «شاهدان یهوه» بال و پر ایمانی خود را در آتش کفر غیرالله سوخت‌اند.

برای مولوی سلفی دیگر مفهوم وطن، ملت، فرهنگ ملی و مذهبی، ارزش‌های اسلامی و کردار حسنه انسانی هیچ اعتبار ندارد.

مفتی‌های افراط‌گرا با اصحاب تکفیری خود تحت لوای اهداف ضدبشری خود در پی تأسیس نهادهای مخرب نظامی و نیروهای مسلح جهادی هستند.

اکنون سلفی‌ها چنین گروه‌های جنگی نظامی را در قلمرو دیگر مناطق جهان با نام «الجماعت الاسلامی المسلح» تأسیس کرده‌اند.

هدف این تشکیلات مسلحانه سلفیه تعلیم و تربیت جوانان مسلمان با روحیه کشتار، جنگ و مبارزه‌های نظامی در مقابل نظام‌های دموکراتیک تحت شعار «قرآن و سنت» می‌باشد.

به عنوان منبع خشونت و قتل و کشتار معرفی کردن دین اسلام از جانب اعضای متعصب جریان سلفیه گواه آن است که در آینده نزدیک اکثر جوانانی که وارد این جریان‌های مخرب، تندرو و ستیزه‌جو شده‌اند، کاملا منکر خدا و پیامبر اکرم (ص) شده و کشتار، بدگویی و بدرفتاری را شیوه زندگی خویش قرار می‌دهند.

امروزه عرب‌گرایی جای میعارهای اسلامی را گرفته است که خلاف تعلیمات قرآن و سنت می‌باشد.

«شیخ صالح المغاسی» چهره سرشناس سلفیه که امام خطیب مسجد «قبا» در مدینه منوره است در فتوای «جهاد نکاحی» در سوریه، تجاوز به ناموس افراد ناشناس را جایز دانسته و گفته است بسیاری از این فتوا انتقاد کرده‌اند اما این فتوا بدون مشکل است و از نوعی عقیده ایمانی سرچشمه می‌گیرد و من این فتوا را تصدیق می‌کنم.

از متن فتوای المقاسی آشکار است که وی برای حفظ مبارزان تروریست و مزدوران جنگجو که در مقابل حکومت کنونی سوریه می‌جنگند، قرآن را زیر پاگذاشته و با کامل بی‌ادبی عمل حرام را حلال اعلام کرده است.

وی اعمال‌ جنایتکارانه تروریست‌های مزدور را در تجاوز به زنان سوری، مشروعیت بخشیده است. به همین خاطر تمام کردار، رفتار و گفتار سلفیه، غیراسلامی و خلاف قرآن و سنت پیامبر (ص) است.

در این رابطه جوانان نباید از تروریست‌های افراطی و فتواهای ضداسلامی اهل تکفیر پیروی کنند و اهداف شوم، خشن و اسلام‌ستیزانه سلفیه را در قلمرو کشور تاجیکستان تبلیغ و تشویق کنند.

سلفیه با واعظان خود، جنگ‌های مذهبی را در بین ساکنان تاجیکستان تقویت می‌کند و نباید دسیسه‌های این افراط‌گرایان ستیزه‌جو را باور کرد زیرا امنیت و ثبات ملی برای هر فرد آگاه و عاقل بزرگ‌ترین نعمت استقلال است و حفظ استقلال ملی وظیفه هر شهروند می‌باشد.

منبع: فارس
برچسب ها: سلفیه جهان صراط