صراط:روابط ایران و آمریکا ، "زخم کهنه" ای دارد که "باید درمان شود". این را
رئیس جمهور منتخب ایران ، در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش بعد از پیروزی در
انتخابات گفت و افزود:
ما دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم می کند دو ملت بیشر به فکر آینده باشند.
اما هر گونه سخن گفتن با آمریکا باید از موضع برابر و احترام باشد و شرایطش باید محقق شود. آمریکایی ها بر اساس بیانیه الجزایر باید تصریح کنند به این که در امور داخلی ما دخالت نمی کنند.
آنها باید حقوق هسته ای ما را به رسمیت بشناسد و سیاست های زورمدارانه را نسبت به ایران کنار بگذارند و با این شرایط اگر حسن نیت باشد قضیه متفاوت خواهد بود. البته دولت آینده از حقوق حقه ایران کوتاه نمی آید و بر این مبنا می توان قدم های تنش زدا را برداشت.
این سخنان، بلافاصله با پاسخی از سوی واشنگتن مواجه شد ؛ آلن ایر، سخنگوی فارسیزبان وزارت امور خارجه آمریکا ، از آن سوی آتلانتیک گفت:
اگر واقعا رئیس جمهوری منتخب جمهوری اسلامی ایران علاقمند به بهبود و ترمیم روابط بینالمللی باشد، راهش آسان است و مثل آب خوردن است. فقط و فقط لازم است ایران به تعهدات بینالمللیاش پایبند باشد.
در صورتی که ایران به وظایف و تعهداتش درباره برنامه هستهایش عمل کند، ما را شریک خوبی خواهد یافت. همانطور که آقای اوباما به کرات گفتهاند آمریکا آماده مذاکرات با ایران است.
ما باید فکر کنیم شرط گذاری راجع به مذاکرات در مورد روابط دو سویه ما را به جایی نمیبرد. ما آمادهایم با ایران وارد مذاکره شویم بر مبنای حسن نیت، جدیت و احترام متقابل و خارج از این ما در امور داخلی ایران اصلا دخالت نمیکنیم و فقط خواستار آنیم- ما یعنی نه تنها آمریکا بلکه جامعه جهانی خواستار آن است – که ایران به تعهدات بینالمللیاش عمل کند؛ چه در مورد تعهدات هستهای و چه در مورد حقوق بشر.
هر چند دو طرف در این گفت و گوی از راه دور رسانه ای ، همچنان بر مواضع اصولی خود تأکید کرده اند اما در ادبیات و رویکردشان ، نوعی تمایل به تعامل دیده می شود.
روحانی ، از این سو ، بر درمان زخم کهنه روابط تأکید می کند و سخنگوی طرف مقابل ، از بهبود آن ، به راحتی خوردن آب می گوید.
روحانی از این طرف بر آمادگی ایران جهت شفاف سازی هر چه بیشتر و اعتمادسازی در فعالیت های هسته ای خبر می دهد و آلن ایر از آن سو می گوید که انتظار آمریکا نیز پایبندی ایران به تعهدات بین المللی اش است.
روحانی شرط می گذارد که آمریکا باید بر اساس بیانیه الجزایر ، از مداخله در امور داخلی ایران اجتناب کند و از آن سو پاسخ می آید که ما در امور داخلی تان مداخله نمی کنیم.
روحانی احترام متقابل را شرط هر گونه تعامل می داند و طرف آمریکایی هم عیناً همین را تکرار می کند.
ما دنبال افزایش تنش نخواهیم بود. عقل سلیم هم حکم می کند دو ملت بیشر به فکر آینده باشند.
اما هر گونه سخن گفتن با آمریکا باید از موضع برابر و احترام باشد و شرایطش باید محقق شود. آمریکایی ها بر اساس بیانیه الجزایر باید تصریح کنند به این که در امور داخلی ما دخالت نمی کنند.
آنها باید حقوق هسته ای ما را به رسمیت بشناسد و سیاست های زورمدارانه را نسبت به ایران کنار بگذارند و با این شرایط اگر حسن نیت باشد قضیه متفاوت خواهد بود. البته دولت آینده از حقوق حقه ایران کوتاه نمی آید و بر این مبنا می توان قدم های تنش زدا را برداشت.
این سخنان، بلافاصله با پاسخی از سوی واشنگتن مواجه شد ؛ آلن ایر، سخنگوی فارسیزبان وزارت امور خارجه آمریکا ، از آن سوی آتلانتیک گفت:
اگر واقعا رئیس جمهوری منتخب جمهوری اسلامی ایران علاقمند به بهبود و ترمیم روابط بینالمللی باشد، راهش آسان است و مثل آب خوردن است. فقط و فقط لازم است ایران به تعهدات بینالمللیاش پایبند باشد.
در صورتی که ایران به وظایف و تعهداتش درباره برنامه هستهایش عمل کند، ما را شریک خوبی خواهد یافت. همانطور که آقای اوباما به کرات گفتهاند آمریکا آماده مذاکرات با ایران است.
ما باید فکر کنیم شرط گذاری راجع به مذاکرات در مورد روابط دو سویه ما را به جایی نمیبرد. ما آمادهایم با ایران وارد مذاکره شویم بر مبنای حسن نیت، جدیت و احترام متقابل و خارج از این ما در امور داخلی ایران اصلا دخالت نمیکنیم و فقط خواستار آنیم- ما یعنی نه تنها آمریکا بلکه جامعه جهانی خواستار آن است – که ایران به تعهدات بینالمللیاش عمل کند؛ چه در مورد تعهدات هستهای و چه در مورد حقوق بشر.
هر چند دو طرف در این گفت و گوی از راه دور رسانه ای ، همچنان بر مواضع اصولی خود تأکید کرده اند اما در ادبیات و رویکردشان ، نوعی تمایل به تعامل دیده می شود.
روحانی ، از این سو ، بر درمان زخم کهنه روابط تأکید می کند و سخنگوی طرف مقابل ، از بهبود آن ، به راحتی خوردن آب می گوید.
روحانی از این طرف بر آمادگی ایران جهت شفاف سازی هر چه بیشتر و اعتمادسازی در فعالیت های هسته ای خبر می دهد و آلن ایر از آن سو می گوید که انتظار آمریکا نیز پایبندی ایران به تعهدات بین المللی اش است.
روحانی شرط می گذارد که آمریکا باید بر اساس بیانیه الجزایر ، از مداخله در امور داخلی ایران اجتناب کند و از آن سو پاسخ می آید که ما در امور داخلی تان مداخله نمی کنیم.
روحانی احترام متقابل را شرط هر گونه تعامل می داند و طرف آمریکایی هم عیناً همین را تکرار می کند.

ادبیات
مشابه دو طرف ، نشان می دهد که طرفین در اصول می توانند توافق کنند ولی
آنچه در این میان مهم است ، معانی متفاوتی است که دو طرف از همان اصول ،
استنباط می کنند. مثلاً هر دو طرف بر شفافیت هسته ای و پایبندی به تعهدات
بین المللی ایران تأکید می کنند ولی نحوه این شفافیت و پایبندی محل اختلاف
است.
همچنین طرفین ، هنوز به یکدیگر ، حسن ظنّ ندارند و با تردید به نیات و مواضع هم می نگرند. بخش مهمی از این بدبینی هم به سیاست های نومحافظه کاران آمریکا در زمان بوش باز می گردد که بعد از کمک های ایران به آمریکا در قضیه افغانستان ، ایران را محور شرارت نامیدند. طبیعی است که دولت روحانی، این تجربه دولت خاتمی را مد نظر خواهد داشت.
با این حال ، به نظر می رسد که دو طرف در نگاه راهبردی خود به این نتیجه اند که ادامه تنش ، برای هیچکدامشان سودآور نیست و این ، اروپا ، چین ، روسیه ، کشورهای عربی و اسرائیل هستند که در میانه این دعوا ، خوشه چینی می کنند.
رهبر معظم انقلاب نوروز امسال در مشهد تصریح کردند که به گفتگو با آمریکا خوشبین نیستند زیرا تجربه نشان داده است که هدف آنها از این گفتگوها حل مسائل بین دو کشور نیست بلکه آنها فقط در صدد تحمیل خواسته های زیاده خواهانه خود بر ملت ایران هستند و در عین حال افزودند: «جمهوری اسلامی ایران هیچگونه مخالفتی با گفت و گو با آمریکا ندارد در عین حال نیز نگران سیاستهای این کشور هم نیست زیرا آمریکا تاکنون نتوانسته است کاری ضد ملت ایران انجام دهد و بعدها هم نخواهد توانست. »
در واقع ، صحنه این گونه است که از یک سو ، تهران (از رهبری نظام گرفته تا رئیس جمهور منتخب) با اصل گفت و گو مخالفتی ندارد و از دیگر سو ، به آمریکا بی اعتماد شده است.
اگر آمریکا واقعاً به دنبال روابط است ، اینک فضای مثبتی در ایران فراهم شده است. فقط کافی است حسن نیت نشان دهد تا این باور واقعی در تهران به وجود آید که طرف مقابل در صدد تحمیل اراده نیست.
در چنان وضعیتی می توان انتظار داشت که "حسن روحانی" و " باراک حسین اوباما" ، اولین رؤسای جمهور دو کشور باشند که با هم دست می دهند. آیا این اتفاق می افتد؟!
همچنین طرفین ، هنوز به یکدیگر ، حسن ظنّ ندارند و با تردید به نیات و مواضع هم می نگرند. بخش مهمی از این بدبینی هم به سیاست های نومحافظه کاران آمریکا در زمان بوش باز می گردد که بعد از کمک های ایران به آمریکا در قضیه افغانستان ، ایران را محور شرارت نامیدند. طبیعی است که دولت روحانی، این تجربه دولت خاتمی را مد نظر خواهد داشت.
با این حال ، به نظر می رسد که دو طرف در نگاه راهبردی خود به این نتیجه اند که ادامه تنش ، برای هیچکدامشان سودآور نیست و این ، اروپا ، چین ، روسیه ، کشورهای عربی و اسرائیل هستند که در میانه این دعوا ، خوشه چینی می کنند.
رهبر معظم انقلاب نوروز امسال در مشهد تصریح کردند که به گفتگو با آمریکا خوشبین نیستند زیرا تجربه نشان داده است که هدف آنها از این گفتگوها حل مسائل بین دو کشور نیست بلکه آنها فقط در صدد تحمیل خواسته های زیاده خواهانه خود بر ملت ایران هستند و در عین حال افزودند: «جمهوری اسلامی ایران هیچگونه مخالفتی با گفت و گو با آمریکا ندارد در عین حال نیز نگران سیاستهای این کشور هم نیست زیرا آمریکا تاکنون نتوانسته است کاری ضد ملت ایران انجام دهد و بعدها هم نخواهد توانست. »
در واقع ، صحنه این گونه است که از یک سو ، تهران (از رهبری نظام گرفته تا رئیس جمهور منتخب) با اصل گفت و گو مخالفتی ندارد و از دیگر سو ، به آمریکا بی اعتماد شده است.
اگر آمریکا واقعاً به دنبال روابط است ، اینک فضای مثبتی در ایران فراهم شده است. فقط کافی است حسن نیت نشان دهد تا این باور واقعی در تهران به وجود آید که طرف مقابل در صدد تحمیل اراده نیست.
در چنان وضعیتی می توان انتظار داشت که "حسن روحانی" و " باراک حسین اوباما" ، اولین رؤسای جمهور دو کشور باشند که با هم دست می دهند. آیا این اتفاق می افتد؟!