"صراط" - طیف به اصطلاح اصلاحات در ماجرای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم دچار سردرگمی بی سابقه ای شده است.
این جریان که در برخی لایه های خود قرابت نزدیکی به جریان فتنه دارد، با چند مشکل مهم و لاینحل مواجه است.
یک سوی ماجرا به لیدر و رهبری اصلاحات بازمی گردد. طی سالهای گذشته افراد مختلفی سعی کردند خود را به عنوان لیدر اصلاح طلبان معرفی کنند و هرکدام نیز حامیانی داشتند. موسوی خویینی ها، محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، عبدالله نوری، حسن خمینی و... که اینها تنها تعدادی از همه ی افرادی هستند که داعیه ی لیدری اصلاحات را درسر پرورانده اند اما همه ی آنها امروز به نوعی به کنار زده شده اند. تعدادی به عنوان سران فتنه همچنان در انتظار تعیین تکلیف وضعیتشان از سوی نظام به سر می برند و برخی دیگر نیز در جلب اعتماد و همراهی لایه های پایین تر این جریان توفیقی نداشته و یا از سوی مردم در محالفل رسمی با اعتراض و عدم اقبال مواجه شده اند.
اساسی ترین مشکل اصلاحات عدم اقبال و اعتماد مردم به آنهاست. اصلاح طلبان از انتخابات شورای شهر دوم به این طرف در هیچ مقامی که نیاز به رای مردم داشته است با اقبال حداقلی روبرو شده اند. آخرین نمونه ، انتخابات مجلس نهم است که سرشناسان آنها نیز نتوانستند آرای لازم را کسب کنند. کواکبیان و خباز و... از این دست می باشند.
معضل بعدی این جریان تعدد کاندیداهاست که همین مساله ناشی از عدم پذیرش نظر بزرگان اصلاحات در لایه های پایینی می باشد. عارف، شریعتمداری، نجفی، روحانی، محقق داماد، جهانگیری، کواکبیان و... این لیست شامل تنها نفراتی می شود که عزم خود را برای حضور در عرصه جزم کرده اند و به آنها می توان از کاندیداهای بالقوه دیگری هم نام برد. افرادی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی، بیطرف و حتی سعیدی کیایی که اصولگرای حاضر در دولت اصلاحات بود.
در این میان عدم رابطه میان اصلاح طلبان داخلی با اصلاح طلبان لندن نشین هنوز از سوی بسیاری از افراد شاخص این جریان ورشکسته مشخص نشده است.
پیش از این نیز عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور، اکبر گنجی، فاطمه حقیقت جو، مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر از فعالان جریان اصلاحات در داخل کشور بودند که اینک به عنوان اپوزیسیون نظام در کشورهای اروپایی به ادامه زندگی مشغولند.
به اسامی بالا باید نام پزشکیان را هم افزود که اخیرا فعالیت کمپین حامیانش آغاز شده و از درخواست تعدادی از پزشکان غرب ایران جهت کاندیداتوری وی خبر داده است.
هرکدام از نفرات فوق با اعلام نامشان در رسانه ها، نه تنها به تکذیب خبر نپرداخته اند بلکه از برنامه های آتی خود برای جلوس بر صندلی ریاست جمهوری خبر داده اند و کمپینهای مختلفی به نام هوادارانشان به راه انداخته اند.
نکته ی جالبتر اینجاست که حتی رسانه های وابسته به این جریان هم دچار این سردگمی شده اند. به عنوان مثال روزنامه آرمان در صفحه نخست روز شنبه خود همزمان از 3 کاندیدا نام برده است. در حالی که به زعم خود کوشیده از پیشتازی حسن روحانی در یک نظرسنجی خبررسانی کند از قول کاندیدای دیگر، نجفی، از حمایت اصلاح طلبان از کاندیدای دیگر، هاشمی رفسنجانی خبر داده است!
مسایل فوق و بسیاری نکات دیگر که "صراط" به مرور به آنها خواهد پرداخت نشان دهنده این نکته است که قطعا جریان به اصطلاح اصلاحات، نخواهد توانست تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از این کلاف سردرگم خود رهایی پیدا کند.
این جریان که در برخی لایه های خود قرابت نزدیکی به جریان فتنه دارد، با چند مشکل مهم و لاینحل مواجه است.
یک سوی ماجرا به لیدر و رهبری اصلاحات بازمی گردد. طی سالهای گذشته افراد مختلفی سعی کردند خود را به عنوان لیدر اصلاح طلبان معرفی کنند و هرکدام نیز حامیانی داشتند. موسوی خویینی ها، محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، عبدالله نوری، حسن خمینی و... که اینها تنها تعدادی از همه ی افرادی هستند که داعیه ی لیدری اصلاحات را درسر پرورانده اند اما همه ی آنها امروز به نوعی به کنار زده شده اند. تعدادی به عنوان سران فتنه همچنان در انتظار تعیین تکلیف وضعیتشان از سوی نظام به سر می برند و برخی دیگر نیز در جلب اعتماد و همراهی لایه های پایین تر این جریان توفیقی نداشته و یا از سوی مردم در محالفل رسمی با اعتراض و عدم اقبال مواجه شده اند.
اساسی ترین مشکل اصلاحات عدم اقبال و اعتماد مردم به آنهاست. اصلاح طلبان از انتخابات شورای شهر دوم به این طرف در هیچ مقامی که نیاز به رای مردم داشته است با اقبال حداقلی روبرو شده اند. آخرین نمونه ، انتخابات مجلس نهم است که سرشناسان آنها نیز نتوانستند آرای لازم را کسب کنند. کواکبیان و خباز و... از این دست می باشند.
معضل بعدی این جریان تعدد کاندیداهاست که همین مساله ناشی از عدم پذیرش نظر بزرگان اصلاحات در لایه های پایینی می باشد. عارف، شریعتمداری، نجفی، روحانی، محقق داماد، جهانگیری، کواکبیان و... این لیست شامل تنها نفراتی می شود که عزم خود را برای حضور در عرصه جزم کرده اند و به آنها می توان از کاندیداهای بالقوه دیگری هم نام برد. افرادی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن خمینی، بیطرف و حتی سعیدی کیایی که اصولگرای حاضر در دولت اصلاحات بود.
در این میان عدم رابطه میان اصلاح طلبان داخلی با اصلاح طلبان لندن نشین هنوز از سوی بسیاری از افراد شاخص این جریان ورشکسته مشخص نشده است.
پیش از این نیز عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور، اکبر گنجی، فاطمه حقیقت جو، مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر از فعالان جریان اصلاحات در داخل کشور بودند که اینک به عنوان اپوزیسیون نظام در کشورهای اروپایی به ادامه زندگی مشغولند.
به اسامی بالا باید نام پزشکیان را هم افزود که اخیرا فعالیت کمپین حامیانش آغاز شده و از درخواست تعدادی از پزشکان غرب ایران جهت کاندیداتوری وی خبر داده است.
هرکدام از نفرات فوق با اعلام نامشان در رسانه ها، نه تنها به تکذیب خبر نپرداخته اند بلکه از برنامه های آتی خود برای جلوس بر صندلی ریاست جمهوری خبر داده اند و کمپینهای مختلفی به نام هوادارانشان به راه انداخته اند.
نکته ی جالبتر اینجاست که حتی رسانه های وابسته به این جریان هم دچار این سردگمی شده اند. به عنوان مثال روزنامه آرمان در صفحه نخست روز شنبه خود همزمان از 3 کاندیدا نام برده است. در حالی که به زعم خود کوشیده از پیشتازی حسن روحانی در یک نظرسنجی خبررسانی کند از قول کاندیدای دیگر، نجفی، از حمایت اصلاح طلبان از کاندیدای دیگر، هاشمی رفسنجانی خبر داده است!
مسایل فوق و بسیاری نکات دیگر که "صراط" به مرور به آنها خواهد پرداخت نشان دهنده این نکته است که قطعا جریان به اصطلاح اصلاحات، نخواهد توانست تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از این کلاف سردرگم خود رهایی پیدا کند.
اینکه میگید اصلاح طلب ها تکلیفشون با لندن نشین ها مشخص نیست هم اشتباس چون آقای خاتمی تو مصاحبه هاش هم از کدپور و هم از مهاجرانی به شدت انتقاد کرده!
صراط خواهش میکنم دست از تخریب اصلاح طلب ها بردار خدا رو خوش نمیاد!
واقعا به نظرتون کدوم بیشتر به کشور و جمهوری اسلامی لطمه وارد میکنه
گرونی که شاهدش هستیم یا اصلاح طلبان؟
چو ایران نباشد تن من مباد
ایران بدون اسلام با آمریکا فرقی نداره
حالا اینا هر کاری دلشون میخاد انجام بدن . لیدر بگیرن و . . .
اگه برای خدمته که خدا قوت واگر برای قدرته خدا اهلشون کنه...
ضمنا امثال کدیور ومهاجرانی وگنجی ربع پهلوی ومریم قجرو....فضولی موقوف...شما دیگه واس اون کشورایی که هستید توش نظر در کنید.....
اصلا بگین ارباباتون براتون یه سرزمین جعلی مثل اسراییل جونتون درست کنن بعدش از صبح تا شب به هم بپرید....ههههههههههههه
چه باغ وحشی درست شه...ایول
به اینکه سی وچند سال گذشته اما کشور چهره مقبول سیاسی ندارد؟
سوال اینست چرا دیگر در جامعه ایرانی دیگر امثال مصدق مطهری طالقانی شریعتی مدرس جلال ال احمد ووو به منصه ظهور نمیرسند؟
چرا کشور نباید چندین مصلح اجتماعی سیاسی داشته باشد؟
چرا فکر میکنید با مرگ جریان اصلاح طلب تمام مشکلات حل میشود؟
برای اکثریت مردم اصلاح طلب چه فکری دارید؟
واقعیت را دوست ندارید می توانید قبول نکنید تا دوباره احمدی جون 4 سال + 8 سال دیگه بهتون بگم بگم کنه وسوارتون باشه!!!!
اصلاحات همیشه زنده است!
یازهرایازهرایازهرا
درود بر اصلاحات!
لیدر هر کی باشه بهتر از روسیه میشه
محبوب ماست يه ذره ازخدا بترسه؟درسته صراط نظرش بااصلاح طلبها متفاوته ولى تكليف انصاف چى ميشه؟
من به همین آقا رای دادم 20 میلیون رای دادن ولی به اندازه یه مورچه مارو حساب نکرد خودم شرمنده شدم از این بزدلی