
اولین نکته ای که در نوشته محسن هاشمی به ذهن رسید بحث تقسیم وظایفی بود که در فایل منتشر شده گفتگوی نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی مطرح شده و وی این مسئله را عنوان می کند که در خانواده ما هر کس وظیفه ای را بر عهده دارد.
در این نوشته که به بهانه حمایت از مواضع اخیر آقای عسگر اولادی منتشر شده، در عین حال که فضای تخریبی از عملکرد دولت در حوزه های مختلف ترسیم کرده است در واقع کارت دعوتی برای پدر است که در عرصه انتخابات تاثیرگذاری کند.
اما نکته دیگری که در این یادداشت خودنمایی می کرد مطرح کردن بحث دولت وحدت ملی است که پس از مانور فراوان جریان رسانه ای هاشمی در خصوص "انتخابات آزاد"دوباره خودنمایی می کند و این بار از سوی فرزند هاشمی به عنوان راهکار خروج از بحران تعریف شده از سوی ایشان، مطرح می شود.
نقد های فراوانی به دولت وحدت ملی هاشمی وارد شد؛ اما جدید ترین مطلبی که در رد این محور رسانه ای می توان مطرح کرد نظر کارشناسان اسرائیلی در راستای انتخابات پارلمانی این رژیم بود که ایشان معتقد بودند که با توجه به بحران های داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی بهترین راه برون رفت از ایشان دولت وحدت ملی است، هر ذهن بیداری گواهی می دهند که شرایط کنونی ایران با دولت های بحران زده چون سوریه و مصر و رژیم غاصبی چون اسرائیل تفاوت های فاحشی دارد که راهکار برون رفت از مسائلی از قبیل اقتصاد ایران از سوی خانواده هاشمی دولت وحدت ملی معرفی می شود.
با این تفاسیر آنچه که از یادداشت فرزند بزرگ رفسنجانی بر می آید همان مواضعی است که در جریان درگیری های سال 88 از سوی رسانه ها و عناصر ضد ایرانی اتخاذ شد و عمده آن موارد را می توان به بازی گرفتن آمار متناقض ارائه شده از سوی دولت، ناکارآمدی جریان اصولگرا در مدیریت آینده کشور، تحقیر ایران در نظام بین الملل با وجود حضور اصولگرایان، تمسخر و به بازی گرفتن اعتقادات مذهبی مردم، زیر سوال بردن طرح هدفمندی یارانه ها، گرفتن ژست اعتدال و در یک کلام، دولت وحدت ملی و بس، می باشد
متن یادداشت محسن هاشمی به شرح زیر است:
پس
از قریب 8 سال بعضی کارهای بدون برنامه و هدف و خارج از چارچوب برنامههای
پنجساله و بیست ساله و چشمانداز، اکنون به نقطه ای رسیدهایم که فرصت
چند ماهه در زمان انتخابات به وجود میآید که بتوان حرفها را برای اصلاح
امور زد و نظرات را به مردم عرضه کرد و براساس آیه شریفه « فبشر
عبادیالذین یستمعون فیالقول و یتبعون احسنه» لازم است که همه فعال باشند،
در غیر این صورت به وظیفه دینی، عرفی، اجتماعی و سیاسی خود عمل نکردهاند.
*واقعیت
این است که رئیس دولت دهم از انتقاد، ارائه آمار و ارقام حتی کمی منفی هم
به هیچوجه خوشش نمیآید. همیشه تلاش شده است که جلوی ارائه آمارهای منفی
را بگیرد و دایم از افرادی حرف میزند که در کار دولت سنگاندازی و مانع
تراشی میکنند. مشخص است که آمارها نشاندهنده چالشهای اجتماعی است.
ارقامی مانند خط فقر، نرخ بیکاری، نرخ جرایم، نرخ تورم، نرخ توسعه و تولید و
بالاخره نرخ آسیبهای اجتماعی و... همه و همه باید دقیق ارائه شود که
متاسفانه نمیشود. خلاصه وعدههای اجرا نشده، طرحها و حرفهای با اجرای
ناقص و جواب نداده دولت بسیار زیاد شده است.
*البته دولت سعی میکند
عدم اجرای آنها را در طول سالهای گذشته به دلیل موانع و سنگاندازیهایی
که از ذکر آنها نیز خودداری میکند اعلام کند. قرار نیست که مردم برای حل
مشکلاتشان دائماً به ضریح ائمه و راز و نیاز متوسل شوند. اگر مشکلاتشان
حل نشد این طور تلقین شود که علت آن عدم ایمان مناسب به اعتقادات و
بصیرتشان است.
*در هر صورت مشخص است که دولت نهم و دهم نتوانسته است
جامعه و اقتصاد کشور را مناسب و در شأن جمهوری اسلامی اداره کند. از
واردات بیرویه کالاهای خارجی کاملاً معلوم است که شرایط کار و تولید را
نتوانستهاند در کشور ایجاد کنند، یا اینکه از نرخ رشد توسعه معلوم است که
درآمدهای کشور در جای نامناسب و خارج از برنامهها خرج میشود. نقش دولت در
تورم و نابسامانی بازار ارز روشن و مشخص است؛ ولی با وجود این مساله، دولت
پرداخت یارانه به بخش تولید را قبول ندارد. به همین دلیل نزدیک به 6000
واحد تولیدی و صنعتی کشور به سمت تعطیلی میروند.
*اگر آیت الله
هاشمیرفسنجانی دست به ارائه پیشنهاد جدیدی در وانفسای مشکلات فعلی میزند
به دلیل آن است که با تجربیاتی که در طول 60 سال مبارزه و کار به دست آورده
و هوشمندی که در ایشان سراغ داریم، این امکان را در خود و نیروهای وفادار
به خود و مردم ایران میبیند که با استفاده از انتخابات پیش رو کشور را به
سمت اعتدال پیش برند. ایشان به صورت جدی و اضطراری وارد گود شد، تاجلوی
افزایش بیش از حد مشکلات را بگیرد.
*متاسفانه در این قریب 8 سال با
وجود درآمد ارزی نفتی بیش از 600 میلیارد دلاری و به قول ریاست دولت درآمد
ارزی صادراتی بیش از 200 میلیارد دلار یعنی روی هم رفته 800 میلیارد دلار و
با وجود آماده بودن بخش مهمی از زیربناهای کشور با همت سه دولت گذشته،
متاسفانه وضعیت مناسبی نداریم و حتی میشود گفت در بعضی از جهات نیز عقب
گرد هم داشتهایم. متاسفانه برای جلوگیری از مشکلات بیشتر و حتی... از طریق
مُسکِن و سرم غذایی به وسیله پرداخت یارانه به صورت ریالی به مردم و نه
یارانه تولید اقداماتی انجام میدهند. جالب اینکه باز هم با وجود جواب
نگرفتن از یارانهها تاکید در افزایش یارانهها برای اهداف خاصی دارند و
قطعاً نمیتوان به این سیاستها ادامه داد و باید با روشی که همه طرفهای
درگیر را به میدان بیاورد مساله را حل کرد.
* به نظر فقط با وحدت در
تمام زمینهها میشود از این موانع عبور کرد و اعتماد را برگرداند. گفتن
حقیقت، استفاده از هوشمندی مردم، واقع گرایی و عملگرایی از مواردی است که
در طرح «وحدت ملی» هاشمیرفسنجانی مطرح بوده است. اجرایی شدن این طرح
میتواند سطح امیدواری را در کشور به سطح مطلوب برساند و این موضوعی است که
هماکنون کشور به آن احتیاج دارد. باید دولتمردان بعد از انتخابات سال 92
کسانی باشند که از تجربه و تخصص قابل قبولی برخوردار باشند.
* آنچه
مهم است این است که نباید گذاشت گروهی که کشور را به این وضع کشاندند با
استفاده از ابزارهای خاص خودشان، قدرت نقدینگی، تصمیمگیری دولتی و
ارگانهای وابسته، مجدداً این وضع را در دوره جدید بر کشور تحمیل کنند. لذا
لازم است که شرایط و اوضاع را مطرح کرد و به بحث عمومی در موضوع دموکراسی و
رای مردم در چارچوب قانون اساسی ایران و زوایای عمل نشده آن را طلب کرد.
*مردم
واقعاً منتظرند که میان سیاستمداران، نخبگان اجتماعی و سیاسی، توافقهایی
صورت گیرد که میشود نام آن را همان وحدت خواسته شده از طرف آقای
هاشمیرفسنجانی دانست. بعد از شکلگیری این وحدت، ارزشهای انسانی و اسلامی
میتواند در ایران شکوفا شود. مسلماً ایرانیان میخواهند که در فضای وحدت
هم زیستی و زندگی کنند که بدون بیعدالتی سیاسی و اقتصادی و هرج و مرج
اجتماعی نیز باشد. شاید در شرایط فعلی هاشمی بتواند با توجه به نفوذ خود در
جامعه چه در بین اصولگرایان واقعی و چه اصلاحطلبان معتدل و چه در بین
مردم کوچه و بازار با نقش مثبت، وحدت جامعه را از مشکلاتی که آن را تهدید
میکند نجات دهد. او میتواند با اتحاد این نیروها در مقابل افراط و تفریط
بایستد.
*توقع از این بزرگان این است که همه مردم و گروهها را تحت
پوشش خود قرار دهند و اگر توصیه ای میکنند برای همه باشد. صحبتهای اخیر
آقای عسگراولادی در این چارچوب بود، که لازم است واقعاً از ایشان تشکر شود.
ایشان حتی گفتند که موضع حزبیشان نیست و نظر شخصی ایشان است.
*
کاری که آقای عسگر اولادی انجام دادند و فرمودند که انتخابات را به میدان
جشن ملی تبدیل کنیم این همان تفکر هاشمی است که سعی میکند فرا جناحی عمل
کند و در جهت تعادل جامعه و جلوگیری از افراط ها و تفریط ها در هر گروه
چه اصولگرا و چه اصلاحطلب یا چه راست و چپ حرکت کند. ائمه جمعه و جماعات
همچنین وظیفهای دارند که متاسفانه چنین نیست. آقای هاشمی سعی میکند چنین
تفکری را در ارکان بالای جامعه مطرح کند تا به کل جامعه برگردند. همه
گروههای مرجع باید تلاش کنند که رقابت سالم ایجاد شود نه اتهام و تخریب
یکدیگر.
* مواضع افراطی از هر طرف که باشد به نفع کشور نیست. مواضع
افراطی بهدرد ورود به سیاست نمیخورد و مقطعی و موقتی است و اگر روی آن
پافشاری شود فقط به درد قهرمانسازیهای مقطعی میخورد. باید در این فکر
بود که اقدامات سیاسی و اجتماعی چه تاثیری برای بهبود وضعیت مردم و آینده
کشور و بازسازی امید در کشور دارد نه اینکه قهرمانسازی کرد. قهرمانان این
چنینی در نهایت فرصتسوزی میکنند.
یکبار گوش هایت را باز کن
هاشمی لولو خورخوره نیست
محبوب مردم هست
و با اینکارها از محبوبیتش کاسته نمیشود
بلکه بر محبوبیتش افزوده میشود
اگر دوران سازندگی هاشمی نبود کشور جز ویرانه ای بیش نبود
8سال خاتمی که دلار10دلار بود و نتوانست کاری بکند
و 8سال احمدی نژاد هم دیدیم چه بلایی بر سر دلارهای کشور آمد
زنده باد هاشمی
مرگ بر دشمنان هاشمی
یکبار گوش هایت را باز کن.
نمیدانم بچه کدوم مایه دار و ثروتمندی هستی ، ولیکن ما مردم از هاشمی متنفر هستیم و هرگز با او همراه نخواهیم شد.
هههه