۲۸ دی ۱۳۹۱ - ۰۹:۲۹

ماجراي عاطفي مهاجراني با گرگ ها

وزير ارشاد دولت اصلاحات در نوشته اي داستان مانند مدعي شد از سال 56 مي دانست انقلاب فرزندخور است.
کد خبر : ۹۳۵۰۱
به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

سرخورده ايم، شرمنده ايم درمانده ايم و اصلاح طلبيم!
همكار سابق اصلاح طلبان در نشريات زنجيره اي، دوستان سابق خود را به «اصلاح طلبان رام شده، مأيوس و شرمنده» تقسيم بندي كرد.
مجيد محمدي از اعضاي ثابت حلقه كيان بود، حلقه اي كه در انتخابات 76 خاتمي را پشتيباني مي كردند. او پس از چند سال همكاري در نشريات زنجيره اي روزگار اصلاحات به آمريكا گريخت و هم اينك با راديو فردا (ارگان سازمان سيا) همكاري مي كند.

وي در نوشته اي تحت عنوان «اصلاح طلبي رام شده» مي نويسد: در آستانه انتخابات سال 92 اصلاح طلبان داخل (گروهي كه بخش عمده قوه مجريه در دولت خاتمي و اكثريت مجلس ششم را در اختيار داشتند) به دو گروه مشخص تقسيم شده اند؛ كساني كه براي مشاركت سياسي شرط و شروطي دارند (مثل آزادي زندانيان سياسي، آزادي گردهمايي هاي حزبي و آزادي رسانه هاي خود) و كساني كه بدون قيد و شرط آماده مشاركت سياسي و رقابت در انتخابات آينده هستند و حتي شروط سه گانه وزارت كشور يعني ابراز برائت از فتنه، عدم دعوت احزاب و گروه هاي منحله (حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب) و عدم دعوت از افراد محكوم در دوره پس از 88 را براي تشكيل گردهمايي خود مي پذيرند.

وي مي افزايد: برخي از اصلاح طلبان كه پيش از اين شرط و شروطي براي مشاركت در فرايند رسمي سياسي داشتند اخيراً به دسته دوم پيوسته اند تا از يأس سياسي موجود بگريزند؛ «اصلاح طلبان و جنبش سبز بايد با عمل سياسي و فعاليت مستمر و مداوم خود در عرصه هاي گوناگون، معادلات كساني كه حضور خود در عرصه هاي مختلف را، در بي عملي، نا اميدي و يأس از اصلاحات مي دانند، برهم بزنند. در حال حاضر مهم است كه تلاش كنيم تا آقايان كروبي، ميرحسين موسوي و خانم رهنورد و زندانيان سياسي آزاد شوند، با وجود اين تأكيد بر اين موضوع به گونه اي نباشد كه فرصت هاي موجود براي فعاليت سياسي را از بين ببرد.»

 (عبدالله نوري، نداي سبز آزادي، 17 دي 1391)
همكار دون پايه سازمان سيا كه در نوشته هاي خود تا مرز شرافتمندانه خواندن فروش اطلاعات به آمريكايي ها و دريافت پول پيش رفت، با تأكيد بر اينكه حاميان اصلاح طلبان در سال 88 عليه حاكميت موضع گرفته و از خط قرمزهاي اصلاح طلبان گذشتند، نوشت: بسياري از اصلاح طلبان بدون اين كه بخواهند براي اين فريادها هزينه پرداختند و امروز بخشي از آنها دارند به صداي بلند مي گويند كه آنها همان اصلاح طلبان ماقبل 88 هستند تا به كسب و كار سياسي خود در ماقبل 88 بازگردند.

وي ضمن ابراز محبت! به دوستان سابق خود مي نويسد: اگر به نقشه جغرافياي اصلاح طلبان در داخل و خارج كشور نگاهي از دور بيندازيم سه گروه مي بينيم.

 1. «رام شدگان» يعني اصلاح طلباني كه بالاخص پس از سركوب ها از مطالبات غيرقابل تحقق خود خسته شده و با واقع بيني حكومت جمهوري اسلامي را به عنوان واقعيتي غيرقابل تغيير پذيرا شده و مي خواهند در همان چارچوب كار كنند. آنها از همين جهت بدون هيچ قيد و شرطي آماده ورود به رقابت سياسي هستند؛

2. «مأيوس شدگان» از اصلاحات كه اكثراً به خارج آمده اند و به خيل كساني كه اگر امروز قدرت براندازي ندارند اما به اميد آن روز نشسته اند پيوسته اند؛

3. «شرمندگان» كه به غير قابل اصلاح بودن رژيم باور كرده ولي به خاطر فشار حكومت يا به دليل منافع درآميخته خود با وضعيت موجود از بيان نظر خويش در اين باب و راه حلي كه در نظر دارند (مثل تحريم انتخابات) احساس شرم مي كنند. اين سه گروه امروز هزاران فرسنگ با يكديگر فاصله دارند و به همين دليل جنبش چنداني از سوي اصلاح طلبان نه در داخل و نه در خارج با تحرك آنها به چشم مي آيد. آنها در هر مقطع سياسي نمي توانند به تصميم گيري برسند.

اين مدعي حمايت از جنبش سبز در آشوب هاي سال 88 كه سپس اعلام كرد «اصل مسئله جنبش سبز اسلام گرايي است» با حمله به موسوي نوشت: اكثر اصلاح طلباني كه امروز در زندانند هنوز كلمه اي در باب نقض حقوق بشر توسط دولت موسوي و خود آنها در سه دهه درگير بودن در قدرت نگفته اند.

وي با بيان اينكه مشكل بنيادين اصلاح طلبان در مشاركت در فرايند انتخابات در هم ريختگي رأي دهندگان است، نوشت: رأي دهندگاني كه در دهه هاي هفتاد و هشتاد به اصلاح طلبان رأي مي دادند امروز متفرق و پراكنده و معلق هستند.
وي اشاره اي به نقش امثال خود در سقوط اجتماعي اصلاح طلبان و افتادن آنها از چشم ملت متدين ايران نكرد.

ماجراي عاطفي مهاجراني با گرگ ها
وزير ارشاد دولت اصلاحات در نوشته اي داستان مانند مدعي شد از سال 56 مي دانست انقلاب فرزندخور است.
عطاءالله مهاجراني در نوشته اي با عنوان «گرگ بچه هاي خود را نمي خورد» مي نويسد: زمستان 56 قرار بود از بروجن تا ايذه برويم. از دامنه كوه ها و كرانه رودخانه ها. 11 نفر بوديم. همگي دانشجويان دانشگاه پهلوي شيراز، علي جمال آبادي هم بود، مهمان من بود و از اراك آمده بود، با همان حس قوي طنز و ملاحت كم نظيرش! از آن جمع، پس از پيروزي انقلاب حسين تفرشي و رضا رضواني و ناصر روزي طلب اعدام شدند و دهقان شهيد و محسن نوري مدتي پريش احوال... نمي دانم چرا ياد آن سفر در ذهنم زنده شده است... 11 شبانه روز از بروجن تا ايذه پياده رفتيم.

وي مي افزايد: «مثل ايلي بوديم كه در زمستان به جست وجو و استقبال بهار مي رود. شب نخست در دامنه كوه چادر زديم. بچه ها كيسه خواب ها را آماده كرده بودند. نوبت نگهباني با من بود. آتش افروخته بوديم. شعله هايي بلند و سركش... كدري را كنار آتش گذاشته بودم و در نور آتش گيتا مي خواندم و گاه رباعيات خيام.

 همه ما گرم انقلابي بوديم كه ريشه هاش در خاك محكم مي شد و مي باليد و مي پرورد... گيتا از گاو كامادوك سخن مي گفت! گاوي كه مي توان شير آرمان ها و آرزوها را از او دوشيد و نوشيد. گاو ايزد اندرا... در فكر گاو آرزوها بودم كه ناگاه ديدم در دامنه كوه گرگي مستقيم رو به چادر ما و آتش ايستاده، به ما چشم دوخته بود. مي خواستم با فريادي بچه ها را بيدار كنم. با خود گفتم اگر نزديكتر آمد، آنها را خبر مي كنم. اما حسين را بيدار كردم.»

مهاجراني ادامه مي دهد: «با حسين كنار آتش نشستيم و گرگ را نگاه كرديم. گرگ آرام و مطمئن به نظر مي رسيد. گفتم ببين حسين من در گيتا رسيده بودم به گاو آرزوها كه يكهو سر و كله گرگ پيدا شد! براي حسين و خودم چاي ريختم. حسين با چشمان فراخش كه تابي تركمني داشت به گرگ نگاه مي كرد... گرگ تكان خورد و بازگشت. حسين گفت؛ اين گرگ ماده و حامله است. ببين با چه لنگري مي رود. گرگ حتي اگر سخت گرسنه شود، گرگ بچه هاي خود را نمي خورد، آزارش به بچه هايش نمي رسد اما انقلاب بچه هاي خود را مي خورد.»

يادآور مي شود مهاجراني به اعتبار شكايت يكي از همسران خود مبني بر كلاهبرداري و عدم پرداخت مهريه گزاف وعده داده شده از كشور گريخت و در لندن اقامت گزيد. او در فتنه انگيزي سرويس هاي جاسوسي آمريكايي و اسرائيل و انگليس سودايي شده و بلافاصله اتاق فكر جنبش سبز در خارج كشور را راه اندازي كرد بي آن كه توضيح دهد چرا در كنار گرگ هاي خيز برداشته عليه انقلاب اسلامي ايستاده و تبديل به كارمند دون پايه شبكه دولتي انگليس در هيزم كشي آشوب شده است.

رسوايي هاي زنجيره اي مهاجراني پس از شكست در فتنه سبز و ماجراي اسب ترواي كذايي، به شركت در نشست الجنادريه رژيم سعودي (در كنار عناصر بدنامي چون عليرضا نوري زاده) و سپس استخدام در مركز گفت وگوي اديان راه اندازي شده از سوي ملك عبدالله در وين انجاميد. مهاجراني همچنين حضور مخفيانه در انستيتو واشنگتن در كنار شماري از عناصر صهيونيست داشت كه بعدها از سوي برخي رسانه ها لو رفت اما در تمام مراحل اين سقوط بي انتها حتي يك بار از خود نپرسيد كه تو با دشمنان جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي چه صنمي داري كه رفيق گرمابه و گلستان آنها شده اي؟! و البته انقلاب اسلامي لقمه اي نبود كه از گلوي گرگ هاي عالم پايين برود.
او سالها پيش در دوره اصلاحات و پس از كناره گيري از وزارت ارشاد مدعي شده بود حضورش در دنياي سياست به خاطر خوردن شير درازگوش در دنياي كودكي بوده و ديگر به اين عرصه پا نخواهد گذاشت! اما به وعده خود وفا نكرد.
 
آش شور اصلاحات به روايت سردبير روزنامه حجاريان
سردبير روزنامه توقيف شده حجاريان مي گويد مرز اصلاح طلبي با تندروي روشن نبود و آنها به مطالبات اقشار پايين جامعه توجه نداشتند.
علوي تبار سردبير روزنامه صبح امروز در دوره اصلاحات بود. اين روزنامه يكي از عوامل تشديد تندروي و ساختارشكني در روزگار حاكميت اصلاح طلبان بود اما نامبرده اكنون با كتمان نقش خود در رفتارهاي ساختارشكنانه و بدگماني مردم به اصلاح طلبان مي گويد يكي از ايرادهاي اصلاح طلبان عدم حذف تندروها بوده است.

وي در مصاحبه با روزنامه شرق و درباره اينكه چرا اصلاح طلبان با وجود پيروزي هاي گذشته به نقطه فعلي رسيده اند و چه انتقاداتي به عملكرد آنها وارد است، گفت: اگر بخواهم فهرستي از انتقادات وارد به اصلاح طلبان را در دوران موفقيت و حضور در قدرت ارايه كنم به چند مورد مي توان اشاره كرد: 1- شكل نگرفتن يك مديريت جمعي كه داراي اقتدار كافي براي مهار و در صورت لزوم حذف افراد و جمع هاي «تندرو» و «كندرو» باشد. 2- وجود ابهام در ديدگاه ها به طوري كه گاه مرز «اصلاح طلبي» با «انقلابي گري» و «محافظه كاري» مخدوش مي شد. 3- وجود نوعي تقليل گرايي سياسي كه موجب بي توجهي اصلاح طلبان به اقدامات اجتماعي و مواجهه با مشكلات اجتماعي مردم مي شد. 4- جهت گيري براي برآوردن مطالبات اقشار متوسط و بالاي جامعه و بي توجهي به مطالبات ساير اقشار.

وي درباره اينكه خروج اصلاح طلبان از شرايط فعلي چه الزاماتي را مي طلبد؟، گفت: مهم ترين الزام مديريت جمعي است. مجموعه اي از تشكل هاي اصلاح طلب وجود دارند كه در عمل پايبندي خود را به ويژگي هاي اصلاح طلبي ثابت كرده اند. نمايندگان آنها به علاوه برخي از جريان هاي سياسي داراي اعتبار و اصلاح طلب ديگر در كنار رفتار برخي شخصيت ها مي توانند يك شوراي تصميم گيري براي اصلاح طلبان را شكل دهند. اين شورا نيز مي تواند راهبر تاكتيك هاي اصلاح طلبان در مقاطع مختلف را مشخص كند و با تك روي مقابله كند.

آقاي تاج زاده ما به شما شك داريم!
ارگان طيفي از عناصر ضد انقلاب اعلام كرد نسبت به مواضع تاج زاده و طيف متبوع وي بدگمان است و تناقضات حرف هاي آنان را متوجه نمي شود.
پايگاه اينترنتي خودنويس با بيان اينكه «آقاي تاج زاده تكليف ما با شما مشخص نيست، شما شربت نشان داده و شرنگ در كام ما مي ريزيد و به اسم آزادي، از اجراي بدون تنازل قانون اساسي سخن مي گوييد»، نوشت: فارغ از اينكه ما از سال 1376 و بر سر كار آمدن خاتمي تا چه اندازه سر كار رفته ايم و در نظر نگرفتن اين نكته كه اكثر زندانيان گمنام و بي نام و نشان هزاران بلا در زندان ها بر سرشان آمده و باز با غمض عين بر اين نكته كه اين چه نوع زنداني است كه شما از داخل آن دستورالعمل براي انتخابات آزاد صادر مي كنيد، لطف بفرماييد و به اين چند سوال جواب دهيد. اطمينان دارم شخصي كه در زندان توانايي ارسال پيام در بزنگاه هاي اضطراري را دارد، توان پاسخگويي به اين سوالات را نيز خواهد داشت.»

نويسنده آنگاه پرسيده است: آقاي تاج زاده! با توجه به صراحت قانون اساسي مبني بر نظارت و تعيين صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان لطف فرموده و منظور خود را از انتخابات آزاد بيان كنيد. براي مثال آيا هنوز شوراي نگهبان بايد صلاحيت ها را تاييد كند يا نه؟ ديگر اينكه در 8 سال دوره اصلاحات خاتمي تداركاتچي بود و عده اي به نام اصلاحات در راس قرار گرفتند و بار خود را بستند.

 با اين وصف به فرض كه دوباره روي كار آمديد، با قانون اساسي چه خواهيد كرد؟ معناي بازگشت به دوران طلايي امام و اجراي بدون تنازل قانون اساسي را طوري توضيح دهيد كه خودتان هم متوجه شويد. آيا با حكم حكومتي مخالفت مي كنيد يا نه؟ ولايت فقيه ركن قانون اساسي است. از نظر ما امثال مصباح يزدي يك مزيت بر شما دارند و آن اينكه صريح حرف مي زنند و تكليف ما هم با آنها مشخص است ولي تكليف شما مشخص نيست. شما اگر راست مي گوييد اول بايد از گذشته خود در حاكميت طلب عفو كنيد(!)

اسرائيل: قدرت حماس از ايران است
مقامات صهيونيستي با انتشار گزارشي ضمن اعتراف به نقش ويژه ايران در حمايت از غزه اعلام كردند روابط ايران با گروه هاي مقاومت به ويژه حماس در سطح بسيار بالايي قرار دارد و تهران حمايت هاي زيادي به ويژه به هنگام جنگ 8 روزه از گروه هاي مقاومت در غزه كرده است.

به گزارش خبرگزاري قدس به نقل از پايگاه خبري عكا، اين گزارش كه از سوي مؤسسه صهيونيستي «مركز آگاهي هاي اطلاعاتي» منتشر شده، تأكيد كرد: توان نظامي بالاي حماس در جنگ 8 روزه تنها با كمك هاي ايران ميسر شده است.
در ادامه اين گزارش آمده كه نيروهاي مقاومت در انبارهاي خود انباشته از هزاران موشك كه توسط ايران ارسال و يا به واسطه كمك هاي اين كشور در داخل فلسطين توليد شده است، مي باشد.

اين گزارش مي افزايد: گروه هاي مقاومت با حمايت هاي ايران، موفق شده اند بسياري از نيازهاي موشكي خود را با استفاده از فن آوري ايراني، در داخل غزه توليد كنند. بيشتر موشك هايي كه اكنون گروه هاي مقاومت در انبارهاي خود دارند از نوع موشك هاي فجر 5 ايران و موشك هاي محلي M75 كه در جنگ 8 روزه شهرهاي اسرائيل را هدف قرار دادند، مي باشد.
در همين حال روزنامه آمريكايي «ورلدتريبون» به نقل از مقام هاي دولتي گزارش داده ايران متعهد شده است موشك هاي دوربرد جديد در اختيار گروه فلسطيني حماس قرار دهد.

«ورلد تريبون» نوشته: مقامات آمريكايي گفته اند ايران قصد دارد موشك هايي با برد صدها كيلومتر در اختيار حماس در منطقه غزه قرار بدهد. اين موشك ها مي توانند به هر جايي در اسرائيل برسند و هر منطقه اي در اسرائيل را مورد هدف قرار بدهند.
«ورلد تريبون» اضافه كرده است: «در جنگ اخير اسرائيل عليه نوار غزه معروف به جنگ 8 روزه، گروه هاي حماس و جهاد اسلامي در غزه، موشك هاي دو مرحله اي از نوع «فجر5» را به سمت اسرائيل شليك كردند. برد اين موشك ها 75 كيلومتر است و گروه هاي فلسطيني توانستند با استفاده از آنها، تل آويو را مورد هدف قرار بدهند.

روايت واشنگتن پست از روابط شكرآب مسكو- واشنگتن
روزنامه واشنگتن پست نوشت «اختلاف هاي آمريكا و روسيه، پايه هاي سياست خارجي اوباما، از جمله در مورد ايران را مي لرزاند» اين روزنامه آمريكايي در تحليلي نوشت: دولت پرزيدنت اوباما امروز بيش از هميشه به همراهي دولت روسيه براي حل بحران هاي جهاني مانند بحران اتمي ايران، جنگ داخلي سوريه و جنگ افغانستان نياز دارد. اين ها در حالي است كه پوتين رئيس جمهور روسيه، آشكارا به گونه اي عمل مي كند كه نشانگر عدم تمايل وي براي پشتيباني از اقدامات اوباما در اين بحران هاي جهاني است.

 واشنگتن پست افزود: عدم هماهنگي و اختلاف هاي موجود ميان آمريكا و روسيه، مي رود كه پايه هاي سياست خارجي پرزيدنت اوباما را در خطر فروپاشي قرار دهد، دولت مسكو به ويژه در رابطه با واكنش هاي پرزيدنت اوباما در مورد انقلاب هاي خاورميانه و سياست هاي واشنگتن در مورد تهديد موشكي رژيم ايران و سيستم دفاع ضد موشكي ارتش آمريكا، نگران و آزرده خاطر است.
واشنگتن پست افزود: در هر حال، دور دوم رياست جمهوري پرزيدنت اوباما آغشته از امكان سردي روابط با مسكو خواهد بود.