به گزارش پایگاه خبری صراط ؛ «چنگیز کاندر»، روزنامهنگار و نویسنده ترکیهای طی تحلیلی درباره «دلایل عدم مناسب بودن ترکیه و مصر در همکاری راهبردی با همدیگر» که در پایگاه خبری، تحلیلی «المانیتور» انتشار یافته است مینویسد: طی دو سال انقلاب در کشورهای خاورمیانه بهار عربی به معنای واقعی لقب مناسبی برای دگرگونیهای ایجاد شده از تونس تا سرنگون شدن نسبتا بدون خونریزی حکومت اسبق مصر بود.
بنابر این گزارش، اهالی این کشورها با برپایی تظاهرات نسبتا بدون خشونتی خود را از شر حکومتهای مستبد و خودکامه رها کردند. تبعات اولیه بهار عربی را نسخه تونسی «اخوان السلمین» یعنی حزب «انهده» برعهده گرفت و در مصر نیز شاخه «آزادی و عدالت» حزب اخوان المسلمین برنده انتخابات شد.
*ترکیه میان ماندن و رفتن گیر افتاده است
از آن به بعد تصور میشد که دولت وابسته به حزب «توسعه و عدالت» ترکیه نقش راهبردی جدیدی را بر عهده گیرد. تا قبل از بیداری اعراب اولین مباحثه در غرب این بود که آیا ترکیه تغییر خواهد کرد یا خیر؟
منظر ترکیه همانند کشتی بود که لنگر خود را در غرب گم کرده و در حال گرایش به کشورهای عرب مسلمان جهان که هم اکنون مورد توجه غرب و به ویژه لابیهای آمریکایی که اسرائیلیها در آن نفوذ دارند بود.
* ترکیه دیگر الگوی مناسبی برای کشورهای مسلمان نیست
در این اثنی اول از همه دولتهای تونس و مصر و سپس لیبی و سوریه ترکیه را به عنوان یک قدرت منطقهای یا حداقل منبعی برای تقلید نادیده انگاشتند. ناگهان ترکیه از کشوری که سابق به عنوان یک الگوی حکومت اسلامی نمونهای برای کشورهای عربی منطقه محسوب شده و محرک آنها برای تغییر نگرش نسبت به غرب بود از گذشته خود فاصله گرفت.
* ترکیه همواره فرصت طلب بوده است
در این بین تغییرات منطقه منبع الهامی برای «احمد اغلو»، وزیر امور خارجه ترکیه که معمار اصلی سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه بود تا طرح محور راهبردی ترکیه ـ مصر را پایهریزی کند.
*همکاری با مصر جهت جبران شکست در رویکرد سیاست در حد صفر با همسایگان است
با اتخاد «سیاست زیستن بدون مشکل» با همسایگان و رو شدن عدم کاراییاش، پیدایش محور همکاری ترکیه، مصر میتوانست هدف راهبردی بسیار مناسبی برای توجیه شکست در رویکرد «همزیستی بدون مشکل» باشد.
فرعونهای مصری و آسیای صغیر در تاریخ باستان اولین رقبای هم بودند. حتی بعد از انضمام مصر از امپراتوری عثمانی در سال 1571 ، رابطه بین این دو کشور بهطور مناسبی نبوده است. «علی پاشا»، ریس جمهور وقت مصر که پدر نوین سازی مصر در تاریخ شناخته شده است در اوائل قرن 19 استقلال قاهره از استانبول را موجب شد.
البته باید اذعان داشت که محور ترکیه ـ مصر بیانگر نمونهای از تعاملی است که به این زودیها قابل درک نیست و در صورت موفقیت تمامی نظام جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
بنابراین محور همکاری راهبردی ترکیه با مصر در قرن 21 به طور حتم یکی از محورهای راهبردی بلندپروازانه در طول تاریخ خواهد بود.
گروه فعال در جریان مبارزات انتخاباتی «اردوغان»، نخست وزیر ترکیه برای کمک به مبارزات حزب آزادی و عدالت اخوان المسلمین مصر در جریان انتخابات ریاست جمهوری به مصر رفت. بعد از خارج شدن «خیرات الشاطر» از جریان انتخابات مصر بود که دولت ترکیه حمایت خود را از «محمد مرسی» آغاز کرد.
مرسی نیز اولین رییس جمهوری بود که در کنگره ملی حزب توسعه و عدالت ترکیه در 30 سپتامبر حاضر شد و سخنرانی وی حاوی نشانههای مطلوبی از روابط مطلوب بین مصر و ترکیه بود.
*مرسی و اردوغان فاقد همگرایی هستند
این جریان البته به طور قابل توجهی مصادف با اتهامات اولیه علیه مرسی مبنی بر شکل یافتن مجدد حکومتی نظیر دوره «مبارک» و البته اینبار بدون حضور مبارک بود.
ستایش اردوغان از سکولار طی سفر سال گذشتهاش به قاهره نیز با انتقاد اخوان السلمون و سلفی همراه بود . اگر ترکیه به خاطر سکولار بودنش نمیتواند منبع الهامی باشد محمد مرسی و اخوان المسلمین نیز به طور یقین همانند اردوغان نخواهد بود.
«اولیور رای»، تحلیلگر امور منطقهای طی یادداشتی در روزنامه انگلیسی «استیتمن» تحت عنوان «افسانه زمستان اسلامی» درباره اخوان المسلمین گفت: «اسلامگراها باید خود را اجتناب ناپذیر از حرکت به سوی غرب نشان دهند همانطور که مصر در جریان ماجرای غزه خود را به صورت یک میانجی نشان داد.»
«مرسی در عرصه بینالمللی خود را موفق نشان داده و به ویژه مورد تایید آمریکا قرار گرفت اما در بعد داخلی در کسب قدرت مسیر را به شدت تند رفته و بنابر این شاید آینده درخشانی نداشته باشد.»
رای در این مینویسد: «زمان علیه مرسی است زیرا اقدامهای اقتصادی که او در نظر گرفته باعث عدم محبوبیت فزاینده او خواهد شد.»
«از یک سو ادامه اعتراضهای سیاسی باعث گرویده شدن بیشتر مرسی به ارتش شده ولی از سوی دیگر ارتش درصدد مقابله با اخوان السلمون نیز برخواهد آمد. کوتاه سخن اینکه حکومت جدید از لحاظ سیاسی منزوی شده است.»
«با وجود شباهتهای اردوغان و حزب توسعه و عدالت با مرسی و اخوان السلمون تفاوتهای بسیاری نیز بین آنها وجود دارد. اردوغان و دولتش ده سال است که موفق بودهاند و همچنین اقتصاد ترکیه خوب عمل کرده و هیچ مشکلی اقتصادی خاصی در این کشور نیست اما مرسی در مقابل با دامنه زیادی از مشکلات اقتصادی که وضعیت را برایش سخت میسازد مواجه است.»
الیور رای در همینباره به مرسی توصیه میکند که برای غلبه بر مشکلات اقتصادی روش ترکیه را در پیش گیرد. در ترکیه حزب توسعه و عدالت با موسسات و جوامع مدنی تعاملی را برقرار ساخت و این باعث شد تا کشور به اقتصاد آزادی دست یابد . این یعنی وجود یک حزب اسلامی با اقتصاد آزاد.
*اردوغان و انگ استبداد و خودکامگی
چنگیز کاندر سپس عنوان میکند: اینجا دقیقا جایی است که اولیور رای و دیگر تحلیلگران امور ترکیه باید درک خود را نسبت به حس منفی ترکیه به روز کنند. در حالیکه در مصر به اخوان السلمون توصیه میشود تا آشتی تاریخی را با لیبرالها داشته باشد اردوغان درترکیه به طور ریشهای مصالحه تاریخی ترکیه و موفقیت حزب عدات و توسعه را نابود ساخته است.
هماکنون شاهد گلایههای زیاد اردوغان از موسسات و جوامع مدنی هستیم. اینها همگی نشانههای این است که ترکیه از یک جامعه باز به سوی جامعه بازدارنده میرود. اردوغان درحال پیشبرد نظام ریاستی وابسته به قدرتهای قویتر و اصلاحات در قانون اساسی است.
تداوم وی در این مسیر خوراک اتهامهایی مبنی بر این شده است که اردوغان میخواهد تنها مرد حاکم در این کشور و یک شاه عثمانی جدید شود و ترکیه را به سوی استبداد پیش ببرد.
* نه مصر و نه ترکیه منافع مشترکی ندارند
ترکیه در سال 2013 وارد مرحله انتخابات خواهد شد و اگر از قدرت نظامی همانطور که تاکنون استفاده شده دوباره بکار گرفته شود باید شاهد حضور مردم معترض در خیابانها باشیم. بنابر این ترکیه نمونه خوبی برای مصر نیست و مصر نیز نمونه مناسبی برای همکاری با ترکیه نمیباشد.
سئوال باقی مانده این است که آیا گرایش به سوی نظام استبدادی در ترکیه و مصر آمریکا را نگران خواهد کرد؟ پاسخ به این سئوال قطعا به پیش بینی وضعیت منطقه در آینده کمک خواهد کرد.