به گزارش صراط ؛ از سنندج انتخاب شغل وقتی معنا میدهد که انتخابی باشد با موارد مختلف برای انتخاب اما این بستر برای کسی فراهم نیست و اکنون دبستانیهایی که نگارش انشای خود را به پایان رسانیدهاند حال باید وارد بازار کار شوند بازاری با رقابت شدید و نابرابر.
قله جمعیتی متولدین نیمه نخست دهه 60 با رسیدن به سن ورود به بازار کار، حجم پایین انباشت سرمایه، موجب مازاد عرضه نیروی کار و به عبارت دیگر شکلگیری معضل شدید بیکاری شده است.
در چنین شرایطی و با توجه به آنکه از یک سو مازاد عرضه نیروی کار و از سوی دیگر قانون نامنعطف کار و اقتصاد ضعیف فرصتهای شغلی اندکی را باقی میگذارد، افق نامطلوب بازار کار جمعیت جوان را به سمت و سوی کسب مهارت لازم برای رقابتی جدی و گاه خشن سوق میدهد.
این امر به افزایش شدید تقاضا برای تحصیلات دانشگاهی منجر شده و به این دلیل بخش عظیمی از منابع سرمایهای کشور صرف گسترش امکانات آموزشی با کیفیت نازل شده، ضمن آنکه مبنای توسعه در رشتههای مختلف آموزشی و تربیت متخصصین با افزایش دانشجو به هر قیمتی نیز بر مبنای نیازهای بازار کار صورت نگرفته است.
برآیند این پدیدهها نیز ایجاد انبوهی از نیروی جوان جویای کار است که البته طبیعتا با توجه به سطح «مهارتی» که در نتیجه تحصیلات کسب کردهاند با هر نوع اشتغالی ارضا نخواهند شد.
بیشترین نرخ بیکاری را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند
مدیرکل اداره کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان کردستان در یک جلسهای در سنندج اعلام کرد: نرخ بیکاری استان کردستان 10.4 درصد بوده که برای جمعیت 15 تا 24 ساله 27 درصد است و بیشترین نرخ بیکاری را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند.
هر چند از آمار بیکاری آمار دقیقی در دست نیست اما این آمار ارائه شده مربوط به فصل کاری یعنی تابستان بوده که مدارس و دانشگاهها تعطیل هستند و نیروی کار روستایی در روستاها به کار مشغولند و باید دید در نیمه دوم سال هم همین نرخ است؟
اما در دومین دوره از جلسات مجمع نمایندگان کردستان در مجلس شورای اسلامی با نمایندگان ادارات، رامین اسدی بیشترین نرخ بیکاری استان کردستان مربوط به فارغالتحصیلان دانشگاهی خواند و گفت: برای نرخ بیکاری 22 درصدی استان کردستان که باید به هفت درصد برسد باید برای 131 هزار نفر اشتغالزایی داشته باشیم که این به نوبه خود 150 هزار میلیارد ریال سرمایه نیاز دارد.
وی با تصریح بر اینکه حدود نیمی از فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار هستند، اظهار داشت: وقتی آمار نرخ بیکاری واقعی گفته شود دغدغه و نگرانیهای مسئولان به سمت حوزه اشتغال جلب شده و در این صورت است که توسعه شکل میگیرد.
هرچند آمار غیررسمی، بیکاری فارغ التحصیلان را بسی بیشتر از این ذکر کردهاند اما بازهم حداقل این رقم به نسبت استانهای دیگر که بیکاری قشر تحصیلکرده بین 20 تا 30 درصد متغیر بوده در کردستان موقعیت نگران کنندهای دارد.
* تبدیل بحران بیکاری به تراژدیهای بزرگ
بر اساس نظر کارشناسان شکست در برابر بحران بیکاری ممکن است به تراژدیهای بزرگ بیانجامد و در میانمدت، بزهکاری، اعتیاد، مهاجرتهای غیر قانونی و در بلندمدت، خیل عظیم افراد سالخوردهای که سازمانهایی تامین اجتماعی از تامین نیازهای اولیه آنان در سنین بازنشستگی عاجز هستند، میتوانند از پیامدهای نامطلوب این شکست باشند.
پیدایش این نرخ بیکاری که بخشی از آن ناشی از حضور جوانانی تحصیلکرده است که حاضر نیستند هر شغلی را بپذیرند و در شرایطی که بدون شک بزرگترین چالش بالقوه اقتصادی مسئله بیکاری است و در آیندهای نه چندان دور، هزینههای اجتماعی آن به تدریج تشدید خواهد شد، ضمن آنکه نسل پیشین این گروه نیز به سن بازنشستگی نزدیک شده و توان ایجاد مازاد اقتصادی و تزریق پسانداز در بازار مالی را از کف دادهاند.
ن. مرادی در مورد بیکاری میگوید: در آستانه سال جدید در روزنامه آگهی کردیم که به یک نفر آشنا به امور فنی در دفتر یک شرکت خصوصی نیازمندیم، پس از مراجعه صدها نفر به دفتر روزنامه برای استخدام، فرمهایی در اختیار این افراد قرار گرفت و در این جریان با افرادی مواجه شدیم که چه بسا پس از گذراندن رشتههایی تخصصی در معتبرترین دانشگاههای کشور هنوز پس از چندین سال فراغت از تحصیل نتوانستهاند شغلی متناسب با مدرک و تخصصشان بیابند.
وی افزود: برایمان جای تاسف و تعجب داشت که این همه جوان فارغالتحصیل بیکار، چرا؟ جالبتر از آن زمانی بود که در بندی که حقوق پیشنهادی ذکر شده بود، بسیاری از این افراد یا به این بند پاسخ ندادند یا میزان مبلغ پیشنهادی را به خود دفتر شرکت واگذار کردند و به نوعی این حق را از خود سلب کردند.
یک فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی میگوید: با معدل بالا در رشته علوم سیاسی پذیرفته شدم اما وقتی برای کار اقدام کردم، پرسیدند مدرک تحصیلی؟ در جواب گفتم علوم سیاسی، گفتند شما سیاسی هستید! من هم در جواب گفتم پس بهتر آنکه این رشته را از دانشگاهها حذف کنید و نه دانشجویان و نه خانوادههایشان را امیدوار نگه دارید.
فاطمه.م دانشآموخته کارشناسی ارشد ارتباطات میگوید: درد بیکاری وقتی کاریتر و زخمش سوزناکتر است که میبینیم بعضی از نفوذ خودشان برای استخدام آشنایانشان استفاده که چه عرض کنم سوء استفاده میکنند.
وی اظهار داشت: خودم خیلیها را به چشم دیدم که شاید تحصیلات آنچنانی هم ندارند حتی خودشان علنا" اعلام میکنند که با پارتی استخدام شدهاند. آنوقت من که زحمت کشیدم باید بیکار باشم. چیزی که من میبینم آینه که اکثرا چون آشنا و پارتی دارند با دیپلم استخدام میشوند، خیالشان از بابت کار که راحت شد بعدش میروند دنبال تحصیلات لازم برای احراز پست مدیریت و نتیجه اینکه ما که قبلش دنبال تحصیل بودیم جا ماندیم، بهتر بود به جای کسب تخصص یا مهارت دنبال پارتی پیدا کردن میرفتیم شاید زودتر نتیجه میگرفتیم.
وی ادامه داد: تازه بدتر از اینها دختر بودن ما هم خود معضل دیگری است و هر جا میرویم میگویند ما آقا لازم داریم و ستون مشاغل آگهیهای استخدامیها برای مردان ستاره میخورد و وقتی میپرسیم، میگویند، بحث فمینیستی نکنید.
منصور.الف گفت: با بسیاری از معضلات باید ریشهای برخورد کرد، نه یک شبه، این درد از سالهای قبل است نه امروز.
وی که فارغالتحصیل مهندسی کشاورزی و بیکار است افزود: تازه باید حال درس خواندن و تلاش هم باشد پشتکار در هر کاری مهم است، کار را باید ایجاد نکرد نه برد در خانه تسلیم شخص نمود و نیز باید فهمید اکنون چه عواملی سبب دوری از روستا و کشاورزی است؟ چرا بر حجم شهرها افزوده میشود؟
امروزه کارشناسان اقتصادی، رشد و توسعه یافتگی را بر اساس میزان افراد مشغول به کار آن جامعه میسنجند، افزایش رشد اقتصادی از طریق کاهش بیکاری، افزایش نرخ مشارکت نیروی کار، کاهش فقر و تخفیف عوارض ناشی از بالا بودن بیکاری پدید میآید؛ لذا برای پیشگیری از بیکاری نیروهای متخصص ضرورت دارد که نیازمندیهای نیروی انسانی کشور پیشبینی شود.
جمعیت و نیروى کار جوان همواره به عنوان بزرگترین سرمایههاى یک کشور به حساب مىآیند و مىتوانند به عنوان مهمترین پشتوانه توسعه کشور فعالیت کنند.
از میان هزاران فارغالتحصیل دانشگاه در بین آقایان، مسافرکشی، مشاغل کاذب و کار در آژانس نخستین مقصد شغلی فارغالتحصیلان بیکار محسوب میشود، اما آیا منشیگری، آرایشگری و خدمتکاری و غیره برای کسانی که سالها در راه کسب علم تلاش کرده و دود چراغ خوردهاند مناسب است؟
همچنین نیاز مادی و روحی به کار و فعالیت شاید مهمترین انگیزه برای تن دادن به چنین وضعیتی برای فارغالتحصیلان رشتههای برای احراز مشاغل پایین دست، که نشان از ضعف ساختار مدیریتی دارد که تنها پسوند لیسانس و فوق لیسانس برای فارغالتحصیلان میماند.
وقتی نورچشمیها و سفارش شدهها بدون تخصص و دانش، با یک تلفن به مشاغلی وارد میشوند که قشر تحصیلکرده خواب آنجا را هم نمیبینند جز مهاجرت چه راهی میماند؟