۲۳ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۵

کی روش نکته انحرافی است

دنیزلی هم نمی تواند علاج این فوتبال باشد او می آید و سپس فرار می کند.یکی مثل مانوئل ژوزه با آن کارنامه لبالب از افتخار می آ ید و بعد از هفت هفته ما شروع می کنیم به شمارش معکوس
کد خبر : ۷۸۹۹۸
"صراط ورزشی " -  1 -رابطه سکو و فوتبال بر خلاف فرایند رخ دهنده در مستطیل سبز اصلا پیچیده نیست.آنچه تماشاگر ایرانی انجام می دهد هیچ فرقی با واکنش مردمی ندارد که پر افتخارترین تیم ملی فوتبال همه ادوار تاریخ را دارند.برزیل بازی خانگی را می برد اما "خوب" به این کلمه "خوب" خوب توجه شود، خوب بازی نمی کند و تماشاگر آن را "هو" می کند.

 این دقیقا همان واکنش مردم ما به بازی با ازبکستان بود.بد بازی کردیم  باید می باختیم اما با معجزه بردیم و سپس انتقاد مردم و  رسانه ورزشی  را دیدیم. اما پاسخ کادر فنی و فوتبالیست ها به گونه دیگری بود.کریمی با صدای بلند گفت اگر تشکر نمی کنید دست کم طعنه نزنید اما آن برد طعنه داشت.
حتی ادم نیمه هوشیار هم می دانست با آن نمایش برای صعود به برزیل کارمان به طبیب می کشد.چندی نکشید که مقابل قطر در خانه یر به یر شدیم تا مشخص شود برد ازبکستان همان شانس بود و حالا باخت به لبنان. بنابراین وقتی تیمی بد بازی می کند و صرفا با خوش شانسی می برد نباید برایش هورا کشید چون با یک پیروزی به جام جهانی صعود نمی کنند همانطور که لبنان فقیر با این برد که دست قضا و قدر کم در آن نقش نداشت هرگز پا به برزیل نخواهد گذاشت. آنچه اهمیت دارد واکنش صحیح سکو و زمین است.اگر بخش اعظمی از مردم ما از این تیم ناراضی اند دلیلش کاملا روشن است.تیم کی روش روان بازی نمی کند و قطعا این بد بودن دلایل متعددی دارد که بی انصافی است همه آن را یک جا به گردن سرمربی تیم ملی بیاندازیم.


2-فوتبال ملی چیزی نیست جز مجموعه ای از بازیکنانی که فوتبالیست های هر کشوری را تشکیل می دهند بنابراین محال ممکن است لیگ ضعیفی داشته باشی، لژیونرهای متوسطی داشته باشی و تیم ملی ات قوی باشد.

حالا به لیگ ایران توجه کنید.به پرسپولیس که فوجی از ملی پوش را در دل خود جای داده است. به استقلال هم نگاه کنید.سپاهان هم ایضا.حالا نگاهی به تیم های صدر جدول لیگ دوازدهم کنید. آنها چند ملی پوش ثابت دارند و بقیه چقدر.وضعیت لژیونرها هم محتاج تکرار مکررات نیست.

اگر کی روش مرد باهوشی باشد که قطعا هست با دیدن این لیگ با دیدن این بازیکنان می فهمد برای داشتن تیم ملی قوی باید تلاشی متفاوت تر از همیشه داشته باشد.اینکه او قبلا در منچستر بوده و یا یک دوره ناموفق سرمربی رئال بوده کافی نیست . چون فرانک ریکارد که پایه گذار همین بارسای رویایی است با تیمش هم قهرمان لالیگا شد هم قهرمان اروپا و هم بهترین تیم جهان.اما نگاه کنید ریکارد پس از جدایی از بارسا به کجا رسید. ناکامی محض در ترکیه و افتضاح با تیم ملی عربستان. این یعنی قانون فوتبال.یعنی قرار نیست یک نفر به عنوان سرمربی همه قوانین فوتبال را با نام بزرگش تغییر دهد.

اگر مورینیو موفق است آن هم در هر کجا که می رود یک قانون برای خودش دارد. به جایی می روم که همه ابزار موفقیت مهیا باشد و کمبودش فقط شخص من باشد.پورتو،چلسی، اینتر و حالا رئال. این چهار تیم به صورت صد در صد حرفه ای همه ابزار قهرمانی را داشتند چون تیم های پولداری هستند. کمبود آنها یک "موتور محرک قوی" مثل مورینیو بود که با آمدنش مجموعه را کامل کرد. حالا بر گردیم به کی روش و تیم ملی ایران

آیا واقعا تنها کمبود فوتبال ما یک سرمربی بزرگ بود؟ چند نفر باور دارند اگر به جای کی روش، مورینیو یا گواردیولا سرمربی تیم ملی بودند وضعیت امروزی ما تفاوت می کرد؟ اگر قرار به خود فریبی باشد من می گویم با پپ راحت قهرمان آسیا می شویم ، تیکی تاکا بازی می کنیم آن هم با فیکس کردن بهادر عبدی در تیم ملی.سپس در جام جهانی به خاطر افکار آسمانی پپ یقه همه تیم های بزرگ را می گیریم درست مثل بارسا در اروپا !  شیرین بود؟ اما متاسفانه هیچ وقت با این فرمول هیچ تیمی در جهان نتوانسته خودش را بزرگ نشان دهد.بزرگ شدن، بزرگ بودن قانون خودش را دارد.همانطور که با یک باخت به لبنان هرگز کسی نمی گوید سطع فوتبال فقیر لبنان به ما رسیده است.


3-فوتبال کی روش حتی روزی که سرمربی تیم ملی کشورش هم بود جذابیت چندانی نداشت. بازی های یک سال اخیر تیم ملی ایران هم نشان می دهد دست کم از بعد زیبایی هیچ پیشرفتی نکردیم.قرارهم نبود با این لیگ با این فوتبال تنها یک سرمربی ملی بیاید و معجزه کند. همانطور که پس از نسل زیدان و آنری و... هیچ مربی بزرگ و کوچکی نتوانست تیم ملی فرانسه را به دوره با شکوهش برگرداند.پیش از این بزرگتر از اراگونس هم نتوانسته بود با اسپانیا عنوانی را صید کند اما به محض اینکه لیگ مسیر صحیحش را پیش گرفت. ستاره سازی به نقطه اعلا رسید،حاشیه به گوشه رانده شد یکی مثل آراگونس رکورد را شکست و مطمئن باشید اگر هر مرد دیگری جای دل بوسکه می نشست دست کم هفتاد-هشتاد درصد موفقیت های فعلی اسپانیا قابل تکرار بود.(ضریب شانس را دخالت ندهیم)

4-مراد از این قلم فرسایی طولانی دفاع  یا نقد کی روش نبود اما واقعیت را باید همانطور که وجود دارد پذیرفت. تیم کی روش زیبا نیست چون فوتبال ایران ستاره سازیش را به هر دلیلی به  دست فراموشی سپرده.حتی دنیزلی هم نمی تواند علاج این فوتبال باشد او می آید اما مثل سابق زیبا نیست و سپس فرار می کند.یکی مثل  مانوئل ژوزه با آن کارنامه لبالب از افتخار می آ ید و بعد از هفت هفته ما شروع می کنیم به شمارش معکوس برای خروج. در این فوتبال هنوز مربی ای وجود دارد که در دهه هشتم زندگی اش با همان فوتبال چهار دهه قبل می آید و موفق می شود. در این فوتبال خرج کردن پول هنگفت مترادف با ستاره سازی شده است غافل از اینکه اگر ستاره ما پتانسیلش را داشت به محض بزرگ شدن به فوتبال اروپا می رفت.بازیکنی که هیچ پیشنهادی حتی از قطر ندارد یعنی "ستاره بزرگ" نیست.

این فوتبال هنوز امیدش را در ساق علی کریمی مسن می بیند مردی که جز فریادهای عجیبش چیزی برای ما ندارد. تیم کی روش زیبا نیست اما یادمان نرود در مورد چه فوتبالی حرف می زنیم. به تک گل لبنان دوباره نگاه کنید.درست شبیه به بازی پرسپولیس و فولاد بود.

سانتری آمد، یکی مثل حسین ماهینی باز هم در دفاع ناموفق بود و دوباره این مهدی رحمتی بود که نشان داد چه استعداد بالایی در دریافت این گل ها دارد. درست شبیه گل نزهتی به استقلال بود. درست شبیه همان ضربه ای که کریمی در داربی به تیر دروازه رحمتی زد و او با دهانی نیمه باز فقط نگاهش کرد. این برایند فوتبال ماست. ماهینی و رحمتی همانگونه که در لیگ ما اسباب گل خوری را فراهم می کنند در تیم ملی هم دقیقا به چنین روشی دالان را برای حمله وران حریف باز گذاشته اند.

5-باری این واقعیت فوتبال ماست.کی روش را هم اخراج کنید یکی مثل امیر قلعه نویی می آید و مطمئن باشید هیچ تغییری در کیفیت رحمتی و ماهینی پدید نمی آید.درعوض شاید شاهد حضور نود دقیقه ای بیگ زاده در تیم ملی باشیم اسنادش هم رو می شود چه مقدار دویدهو جان کنده است!