به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وبلاگ "پیش آی و گوش دل به پیام «ســــــروش» کن" در وبلاگ خود نوشته است:
خدایا! یک ماه توی هوایت نفس کشیدم...
میدونستم که هوای این ماه عشق
زاست.
و هر خبری هست توی همین شبای قدره.
میدونستم باید خودم را در لحظه لحظه ی روزهایش پرت
کنم.
میدونستم اگه بخوام حسرت نخورم، باید چنگ بزنم به ثانیههاش.
خیلی کار
داشتم باهات، خیلی برنامهها داشتم ....... اما خدایا!
خدایا! کریم را که میگویند، تویی؟
بیست و نهمین
روز از بزم عظیم توست.
سفرهات مقابلم پهن است هنوز و من هنوز گرسنهام.
چشمم
خیره مانده به لقمههای نور که یکی یکی به دست حبیبانت میدهی.
و اضطرابی کشنده
جانم را میخلد که: نکند بگویند «مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر»...
مرا که هیچ اهلیّت گفت و شنود نیست...
کاش خودت خوش بنگاری در صفحهی قدرم
کاش تقدیرم را عشق جــــاوادنه بنویسی،
که به هیچ ترفندی
که شیطان زند، برنگردد.
و هدایتی که
با آزمون های سخت، زایل نشود.
و عزت و
آبرویی که تو برایم فراهمکنی نه
خلق.
خدایا! سفرهات پهن است. من به خودم هیچ اعتباری
ندارم که میدانم بندهی ضعیف و درمانده توام.
از من بعید نیست که بعد از این
همه امید و آرزو که داشتهام، دست خالی از خوانت رحمتت برگردم.
از من بعید نیست
اما از تو بعید است ... از تو که گرامیترین بخشندگان و کریمترین کریمانی.
پس
جام جان مرا به جرعهای گوارا حیات بخش و قاب دلم را به رنگ آسمانت زینت ده.
آمین