۲۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۱

مروري بر خاطرات يك عاقد وبلاگ‌نويس

بلاگر وبلاگ "خاطرات يك عاقد" يك سردفتر ازدواج است كه خاطرات خود را به صورت روزانه در صفحه شخصي‌اش در فضاي مجازي مي‌نگارد.
کد خبر : ۷۵۶۵۰
به گزارش صراط روزنامه جام‌جم به سراغ اين بلاگر رفته و با او گفت‌وگويي انجام داده كه در پي مي‌آيد:

"وبلاگ شخصي او، سرشار است از خاطرات سفره عقد و ثبت رسمي ازدواج. ناشناس مي‌نويسد و طبق اظهارات خودش، جوان است و غيرروحاني. با قلمي فعال كه روزانه تعداد زيادي را با خود در اتفاقات دفترش همراه مي‌كند.

دوست داريد با چه عنواني شما را خطاب كنيم؟

يك عاقد.

تفاوت يك عاقد آن‌لاين با يك عاقد آف لاين چيست؟

دقيقا منظور شما را از آن‌لاين و آف‌لاين متوجه نمي‌شوم، منظور شما از عاقد آن لاين اين است كه فردي بصورت آن لاين عقد و در فضاي اينترنت خطبه جاري كند يا عاقدي كه به اصطلاح با دنياي سايبر آشناست. درصورت اول كه چنين عقدي قانونا امكان‌پذير نيست.

نه منظور همان صورت دومي است كه گفتيد، چه شد كه به نوشتن خاطرات روزمره محضر خود در وبلاگ رو آورديد؟

من وقايعي را كه در جريان عقدهاي دفترخانه اتفاق مي‌افتاد در جمع‌هاي دوستانه تعريف مي‌كردم و آنجا بود كه متوجه شدم اين خاطرات به نظر دوستاني كه برايشان تعريف مي‌كردم، جالب است، بنابراين سعي كردم يك وبلاگ ايجاد كنم و اين خاطرات را در آن بنويسم؛ لذا ممكن است من با همكارانم خيلي تفاوت نداشته باشم ولي شايد آنها آشنايي‌اي با اين دنياي مجازي ندارند و اهلش نيستند، ولي من به اين كار علاقه دارم.

آيا اصولا عقد آن‌لاين هم وجود دارد؟

خير عقدي كه آن‌لاين باشد امكان‌پذير نيست، اما در يكي از مطلب‌هايم، در وبلاگ هم گفته‌ام، يك‌بار يكي از زوجين در خارج از كشور بود و با استفاده از لپ‌تاپ ارتباط تصويري گرفتيم، به اين شكل كه يكي از زوجين در دفتر ما و ديگري در خارج از كشور

بود، به اين شكل خطبه عقد جاري شد.

مگر چنين چيزي امكان‌پذير است؟

ما وكالت معمولمان را مي‌گيريم و به نحو وكالت عمل مي‌كنيم، بالاخره طرف مقابل هم در جلسه و پاي سفره عقد حضور دارد، ما كارها را تماما طبق مراحل قانوني انجام مي‌دهيم.

تا به حال شده كه از طريق وبلاگتان مُراجع جديد پيدا كنيد؟

معمولا در طول هفته يكي دوتا كامنت يا پيام خصوصي دارم كه از من مي‌خواهند نشاني دفترخانه يا تلفن تماس بدهم تا بيايند دفتر ما عقد كنند. من اساسا تبليغات و بازاريابي به اين شيوه را براي سران دفاتر چون در شأن آنها نيست، نمي‌پسندم. ضمن اين كه اين نوع تبليغات از نظر قانوني نيز منع دارد و من هم تا به حال به هيچ كدام از دوستان كه تمايل داشتند بيايند دفتر من

آدرس نداده‌ام.

حضور شما در فضاي مجازي در عملكرد شغلي شما تاثيري هم داشته است؟

يكي ا ز تاثيراتش اين است كه ديدگاهم نسبت به اتفاقاتي كه پيرامونم مي‌افتد، دقيق‌تر و ظريف‌تر شده است. يعني خواه ناخواه من گوشه‌اي از ذهنم به دنبال وبلاگ است. يعني اتفاقاتي كه در دفتر مي‌افتد بلافاصله در ذهنم نقش مي‌بندد كه ، آهان اين يك پست جديد براي وبلاگم است! منتها در روند كار دفترخانه تاثير آنچناني نداشته است.

پس شما به هر خطبه عقد به چشم يك پست براي وبلاگتان نگاه مي‌كنيد؟

نه! عرض كردم بخشي از ذهنم به اين موضوع اختصاص پيدا مي‌كند.بعضي از اتفاقات به هر حال مي‌افتند و من مي‌بينم. من از ميان هر خطبه عقد و مراسمي كه برپا مي‌شود حتما نكته‌اي برداشت مي‌كنم، بالاخره من غير از اين زاويه عقد و خطبه و عاقدي كه شما مي‌شناسيد، يك آدم ارتباط گرا هستم كه كار رسانه‌اي و نوشتن انجام داده‌ام، به همين خاطر اين نكات را مي‌گيرم.

در بين جامعه سردفتران ازدواج يك تفكر غالب هست كه بهتر است روحانيون عاقد بودن را به عهده بگيرند. شما هم همين مد نظرتان هست؟

من خودم روحاني نيستم . تعداد كساني كه روحاني نيستند و فارغ‌التحصيل رشته‌هايي مثل حقوق، الهيات و غيره و سردفتر ازدواج هستند خيلي زياد است. در قانون هم اين منع نشده است.

در خصوص درآمد يك دفتر ازدواج مي‌توانم از شما سوال كنم؟

در دفتر اسناد رسمي و ازدواج تعرفه خاصي از سوي سازمان اعلام مي‌شود كه اين تعرفه ملاك عمل ماست و بر اساس آن عمل مي‌كنيم. درآمد هم بستگي به اين دارد كه ميزان مراجعه‌كنندگان شما چقدر باشند، معمولا زوجين مي‌آيند يك نگاهي به دفترخانه مي‌اندازند، شرايط را مي‌بينند و بعد مي‌روند جاهاي ديگر را هم مي‌بينند. در نهايت انتخاب مي‌كنند. طبيعتا در بعضي از ماهها مثل محرم وصفر و ماه مبارك رمضان تعداد افراد خيلي كاهش پيدا مي‌كند.

اما در حالت عادي، اين كار جزو مشاغل پردرآمد محسوب مي‌شود، اين‌طور نيست؟

بستگي دارد به اين كه شما از دفتر چطور استفاده كنيد. خيلي‌ها تمايل ندارند مشتري زيادي داشته باشند يا مثلا فضاي دفترشان آن طور نيست كه خيلي افراد مراجعه كنند يا اساسا راغب هستند كه كمتر كار كنند، ولي اگر فضاي مناسبي داشته باشيد درآمد خوبي خواهيد داشت.

آيا از لحاظ قانوني شما چيزي به عنوان بازنشستگي داريد؟

معمولا بازنشستگي نداريم. ولي هر چند سال يك بار، مسئول دفترهايي كه سن زيادي دارند را چك مي‌كنند تا از نظر سلامت روان در وضع ايده‌آل باشند و توانايي اداره دفتر را داشته باشند. ولي در كل اين كار بازنشستگي ندارد.

امتياز دفاتر ازدواج قابل واگذاري است؟

خير.

در خصوص احراز هويت زوجين برايمان بگوييد؟

اين جور نيست كه يكباره بيايند دفتر و نيم ساعته كارشان انجام بشود و بروند. اين‌ها براي آزمايش، تعيين وقت و كارهاي ديگر، در مراحل مختلف مراجعه مي‌كنند و اين طور نيست كه فقط روز عقد بيايند. ولي شهود هم داريم كه هم از طرف داماد و هم عروس مي‌آيند و درباره اتفاقاتي كه مي‌افتد، شهادت مي‌دهند و امضا مي‌كنند!

با توجه به خاطره‌اي كه از عقد ويدئوكنفرانسي گفتيد، دورترين فاصله‌اي كه دو زوج را به عقد يكديگر درآورده‌ايد، يادتان هست؟

بله. فكر كنم يكي از زوجين در دفتر ما و ديگري در آمريكا بود .

چيزي از موارد عجيبي كه در دفترتان اتفاق مي‌افتد يادتان هست؟

بله، بعضي مواقع دستكاري شدن شناسنامه‌ها اتفاقات عجيبي را رقم مي‌زند. گاهي داماد قبلا ازدواج كرده و تمايل ندارد خانواده عروس متوجه بشوند يا حتي بالعكس. حتي ديده شده صفحه دوم شناسنامه ديگري را به اول شناسنامه‌اي وصل كرده باشند تا اين طور تصور شود كه صفحه‌ ازدواج خالي است. اين موارد اتفاق مي‌افتد. گاهي در مورد مهريه‌ها هم اتفاقات عجيب و غريبي

مي‌افتد. يك بار شخصي درخواست كرده بود مهريه عروس شاهرگ برادر داماد باشد؛ يعني اگر بخواهند طلاق بگيرند بايد شاهرگ برادر داماد زده شود.

شما اين موارد را ثبت مي‌كنيد؟

نه اين طور مهريه‌ها ثبت نمي‌شود، ولي گاهي متقاضي دارد.

مهريه‌هايي را كه از نظر مالي سقف بالايي داشته باشد ثبت مي‌كنيد؟

ممنوعيت سقف وجود ندارد، چيزي كه منع دارد در مورد مطالبه مهريه است. از يكي از دوستان شنيدم كه زوجي مراجعه كرده و 124 هزار سكه مهر تعيين كرده بودند. تازه زوجين مال روستا هم بودند و مي‌گفتند داماد اگر كل روستا را هم بفروشند، چنين مبلغي درنمي‌آيد.

در خصوص مخدوش بودن شناسنامه اگر هنگام عقد متوجه اين موضوع شوند، سردفتر تذكر مي‌دهد؟

اتفاقا يكي از اين نمونه‌ها چند روز پيش رخ داد، يعني شناسنامه‌ها مخدوش بود و ماهم عذرخواهي كرديم و گفتيم اين شناسنامه‌ها دچار مشكل است. ظاهرا به دفتر ديگري مراجعه كرده بودند و همكار ما متوجه شده بود نام عروس

برايش آشناست، در بايگاني جستجو كرده و پرونده طلاق مربوط به عروس خانم را پيدا كرده بود. يعني از اينجا به دفتري رفته بود كه در آن طلاق گرفته بود.

لطفا آخرين خاطره جالبتان را بگوييد.

آخرين خاطره در مورد عروسي بود كه پدرش يك هفته قبل از عقد فوت كرده بود. من وارد سالن كه شدم همه چيز خوب بود و همه سرحال و شاد بودند و بساط عروس رفته گل بچينه، گلاب بياره، زير لفظي بگيره و ...حسابي برقرار بود. بعد بررسي كردم ديدم يك هفته قبل پدر عروس فوت كرده و امروز دقيقا شب هفت پدر عروس است كه ايشان مراسم عقد را برگزار مي‌كنند. مراسم در حدي از شادي معمول در حال برگزاري بود كه اگر بررسي نمي‌كردم تاريخ فوت پدر كي بوده، اصلا متوجه نمي‌شدم كه تازه فوت كرده است. حالا ممكن بوده كه پدر وصيت كرده باشد يا اين كه گفته باشند كار خير را عقب نيندازيم.

شما سردفتر طلاق هم هستيد؟

خير. فقط ازدواج.

سردفتر ديگري هم مي‌شناسيد كه در حوزه مجازي فعال باشد؟

من يك وبلاگ ديدم كه ظاهرا توسط يكي از همكاران ما نوشته مي‌شد، ولي ايشان خاطره نمي‌نوشت، بلكه فقط در خصوص مواد قانوني و مشاوره حقوقي سخن مي‌گفت.