به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛نویسنده وبلاگ آرمان خواهی در آخرین به روزرسانی وبلاگ خود نوشته است:
اولويت و اهميت مساله فلسطين، بر خلاف تصور رايج، بخاطر اين نيست كه آنجا بيشترين فقر يا كشتار يا اسير يا ظلم و جنايت و حصر را داراست –گر چه كلكسيوني از همه اينهاست!- و چه بسيار مناطقي در جهان، كه فقر و ظلم و جنايت و قتل فجيعتري در آنها جريان داشته باشد!
توهم ايرانيها بر اينكه آنان فعالترين مردم جهان در حمايت از فلسطين هستند نيز بد نيست كه شكسته شود. گرچه دولتهاي ايران و سوريه، تنها دول حامي فلسطينيان اند اما ما در زمينه حركتهاي مردمي، در آخر ليست قرار داريم و دهها كارواني كه از غرب براي كمك به فلسطينيان شتافتهاند دليل بارز اين معناست.
فروپاشي امپراطوري عثماني كه قدرت بازدارنده مهمي در تعرض به مسلمانان بود، باعث شد تا بالفور به سرعت مساله را دريابد و براي كاشتن تخم «تضعيف و هراس هميشگي» در جهان اسلام، دست به كار شود. وقتي كشورهاي بزرگ را از كف ميدهي، تازه متوجه اهميت ابتناء قدرت بر اين عوامل ميشوي!
«ارتش قوي» نيز ديگر عامل قدرت و تضمينكننده اين «هدف استراتژيك» بود و از همين رو، پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل، با امضاي «كمبديويد» موج «تطبيع» آغاز شد و مبارزان ديروز به ياران امروز بدل گرديدند!
تجزيه امپراطوري به كشورهاي كوچك و طبعا ضعيف در كنار كاشتن رژيم صهيونيستي در منطقه، اقدامات هوشمندانهاي بودند كه در تضمين «ضعف هميشگي» و «هراس دائمي» مسلمانان نقش مهمي را ايفا نمودند.
امروز نيز گرچه «كشور بزرگ» و «ارتش قوي» هنوز الهامبخش و بازدارنده اند ولي رفتن مصاف جهاني به «مصاف نرم» معادلات قدرت را تغيير داده است و ضريب عامل «آگاهي ملتها» را فزوني بخشيده است.
از همين روست كه «محاصره مردمي اسرائيل» به ديواركشي رژيم صهيونيستي در تمامي مرزهاي خود با ديگران انجاميده است و اين يعني حصر داوطلبانه و خارج شدن تدريجي اسرائيل از فلسفه جعل آن!
تداوم اين مسير ميتواند به كور شدن چشم استكبار در جهان و شكستن بتي كه خود غربيها، اسرائيل را به نماد آن در منطقه بدل نموده بودند، منجر شود. ان شاء الله