يکشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۲۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۴

واگویه ای با تصویر ضجه های یک مادر

کد خبر : ۷۵۲۳۴
مادرم برخیز....
مادرم برخیز که بهار با تو می آید
 
و صبوری از مهر تو بر این سرزمین جاری می شود
قامت های خمیده مان به احترام تو بر سقف آسمان می سایند
 
و آتشفشان اندوه ما با آبشار مهر تو خاموش می شوند
 


مادرم تو کیمیای این سرزمینی
 
خورشید هر روز به احترام تو برمی خیزد
 
 و مهتاب از نگاه تو سیراب می شود
مادرم...صبوریمان ده که اگر ضجه زنی قلب زمین به احترام تو می ایستد
 
صبوریمان ده که زخم های بزرگ جز با مهر تو التیام نیابند
 
تو می توانی نقاب از چهره خورشید برگیری و ماه را از محاق برکشی
 
ما منتظر نگاه گرم و مهربان تو هستیم
 
مادرم برخیز و صبوری مان ده....
برچسب ها: مادر زلزله ضجه بهار
نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۰ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۱
۱
۰
خداااا...
افسون
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۱۳ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۱
۱
۰
مادر دل سوخته از زجه هایت پیداست که حاصل عمرت ببد رفته .دنیا در چشمانت تیره تار گشته ارزوهایت محال گشته .توان پاهایت سست شده .همه اینها را از شیون وزجه هایت می توان دید اما تو مادری کوه صبر واستقامت بلند شو یک بار دگر به یاری کوچکترها بشتاب که به یاری تو نیاز دارند .مادرها همیشه سنگ صبورند .مادر بلند شو ناله نکن که از ناله های تو دلا همه خون شد .دلم خون .من با تو هم دردم کنارتم هر چند که دورم اشکهایت را پاک کن صبور باش .صبر تو قر بون
خبر فوری

سوختگی دانش‌آموزان یک سرویس مدرسه در ارومیه