سه‌شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۵:۳۳
منم سلام

میهمانی شانزدهم

با يك نگاه گذرا مى‏توان اين گونه تحليل كرد كه تمام قرآن براى اتّصال مخلوق به خالق و هدايت بندگان است و جلوه اين اتّصال و هدايت يافتگى در آن است كه انسان غير خدا را كنار بگذارد و بگويد: «بسم الله» و تنها رنگ الهى را بپذيرد و جهت‏گيرى توحيدى داشته باشد و فانى‏ها را به باقى ربط دهد.
کد خبر : ۷۴۲۶۳

به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ منم سلام در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشته است:







دعاي روز شانزدهم ماه خدا

اَللّهُمَّ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوافَقَةِ الاْبْرارِ وَجَنِّبْنى فيهِ مُرافَقَةَ الاْشْرارِ وَآوِنى فيهِ بِرَحْمَتِكَ اِلى دارِ الْقَرارِ
بِاِلهِيَّتِكَ يا اِلهَ الْعالَمينَ
................................
خدايا موفقم دار در اين ماه به همراهى كردن با نيكان و دورم دار در آن از رفاقت با اشرار و جايم ده در آن بوسيله رحمت خود به خانه قرار و آرامش به معبوديّت خود اى معبود جهانيان

................................
شانزدهم رمضان است. مهیا شو تا همراهى نیكان كنى، از اشرار دورى گزین و ساكن منزل امن آرامش شو!


سوره حمد

نكته‌اى در سوره مباركه‌ى حمد هست كه من مكرّر در جلسات مختلف آن را عرض كرده‌ام. وقتى كه انسان به پروردگار عالم عرض مى‌كند «اهدنا الصّراط المستقيم» -ما را به راه راست و صراط مستقيم هدايت كن- بعد اين صراط مستقيم را معنا مى‌كند: «صراط الّذين انعمت عليهم»؛ راه كسانى كه به آنها نعمت دادى. خدا به خيلی‌ها نعمت داده است؛ به بنى اسرائيل هم نعمت داده است: «يا بنى‌اسرائيل اذكروا نعمتى الّتى انعمت عليكم». نعمت الهى كه مخصوص انبيا و صلحا و شهدا نيست: «فاولئك مع الّذين انعم‌اللَّه عليهم من النّبيّين و الصّدّيقين و الشّهداء و الصّالحين». آنها هم نعمت داده شده‌اند؛ اما بنى‌اسرائيل هم نعمت داده شده‌اند.

كسانى كه نعمت داده شده‌اند، دوگونه‌اند:


1 يك عدّه كسانى كه وقتى نعمت الهى را دريافت كردند، نمى‌گذارند كه خداى متعال بر آنها غضب كند و نمى‌گذارند گمراه شوند. اينها همانهايى هستند كه شما مى‌گوييد خدايا راه اينها را به ما هدايت كن. «غيرالمغضوب عليهم»، با تعبير علمى و ادبيش، براى «الّذين انعمت عليهم» صفت است؛ كه صفت «الّذين»، اين است كه «غيرالمغضوب عليهم و لاالضّالّين»؛ آن كسانى كه مورد نعمت قرار گرفتند، اما ديگر مورد غضب قرار نگرفتند؛ «و لاالضّالّين»، گمراه هم نشدند.


2 يك دسته هم كسانى هستند كه خدا به آنها نعمت داد، اما نعمت خدا را تبديل كردند و خراب نمودند. لذا مورد غضب قرار گرفتند؛ يا دنبال آنها راه افتادند، گمراه شدند. البته در روايات ما دارد كه «المغضوب عليهم»، مراد يهودند، كه اين، بيان مصداق است؛ چون يهود تا زمان حضرت عيسى، با حضرت موسى و جانشينانش، عالماً و عامداً مبارزه كردند. «ضالّين»، نصارى هستند؛ چون نصارى گمراه شدند. وضع مسيحيّت اين‌گونه بود كه از اوّل گمراه شدند - يا لااقل اكثريتشان اين‌طور بودند - اما مردم مسلمان نعمت پيدا كردند. اين نعمت، به سمت «المغضوب عليهم» و «الضالّين» مى‌رفت؛ لذا وقتى كه امام حسين عليه‌السّلام به شهادت رسيد، در روايتى از امام صادق عليه‌السّلام نقل شده است كه فرمود: «فلما ان قتل الحسين صلوات‌اللَّه‌عليه اشتدّ غضب اللَّه تعالى على اهل الارض»؛ وقتى كه حسين عليه‌السّلام كشته شد، غضب خدا درباره‌ى مردم شديد شد. معصوم است ديگر. بنابراين، جامعه‌ى مورد نعمت الهى، به سمت غضب سير مى‌كند؛ اين سير را بايد ديد. خيلى مهمّ است، خيلى سخت است، خيلى دقّت نظر لازم دارد.

بیانات آقا در نماز جمعه تهران 1377.02.18 +


پرسش و پاسخ (سوره حمد)

اين‏كه مى‏گويند تمام قرآن در «سوره حمد» و تمام حمد در «بسم اللّه» و تمام «بسم اللّه» در حرف «باء» است، مراد چيست؟

با يك نگاه گذرا مى‏توان اين گونه تحليل كرد كه تمام قرآن براى اتّصال مخلوق به خالق و هدايت بندگان است و جلوه اين اتّصال و هدايت يافتگى در آن است كه انسان غير خدا را كنار بگذارد و بگويد: «بسم الله» و تنها رنگ الهى را بپذيرد و جهت‏گيرى توحيدى داشته باشد و فانى‏ها را به باقى ربط دهد.

ايمان، عشق، توكل، قداست‏دادن، بيمه‏كردن، هدفمندكردن، فرار از شيطان، ياد خدا و محبوب، عبوديت و بندگى، خروج از تكبّر و اظهار عجز و نياز به درگاه الهى و پاسخ منفى دادن به هوسها، جلوه‏ها، طاغوت‏ها و پناهندگى كامل به خدا، همه در «بسم الله» نهفته است.

آرى، كسى كه «به نام الله» مى‏گويد، معلوم مى‏شود كه به او ايمان دارد او را دوست دارد، از او كمك همه جانبه مى‏خواهد و از انواع دشمنان به او پناه مى‏برد، نسبت به او عشق ورزيده و اظهار بندگى مى‏كند.

تمام اين معانى در حرف «با» «بسم الله» نهفته است. +


توصیه حاج آقا دولابی برای ماه مبارک رمضان

شب‌های ماه رمضان است، اغلب شما جوان هستید. وضو بگیرید. نماز بخوانید. کم حرف بزنید. کم قصه بگویید. این چیزهایی که در تلویزیون نشان می‌دهند برای تفریح است یا برای بچه‌ها. شما که روزه دارید کمتر این و آن را گوش دهید.

کمی به کارهایتان برسید. نیم ساعت یا یک ساعت بعد از نماز در سجاده بنشینید و خدا را یاد کنید. افطار که کردید، بدنتان که آرام گرفت، يه دعایی، يه ثنایی یک دقیقه خدا را یاد کنید. با خودتان خلوت کنید. به قرآن نگاه کنید. يا اینکه اصلا ساکت بنشینید. این خیلی قیمتی است. آدم افطار حقیقی را با خدا می‌کند. افطار حقیقی که خوردن نیست. ابعث حیا، آن افطار است . نماز پیامبر(ص) است. روزه علی(ع) است. افطار خداست. از افطار بالاتر هم چیزی نیست.

علی(ع) روزه است؛ یعنی هر که علی(ع) را قبول کند در دنیا کم حرف می‌زند، آلوده نمی‌شود. ذکر دنیا را کم می‌کند ادعایش از بین می‌رود.

هر که پیغمبر را نگاه کند نماز خوانده است. ذکر خدا می‌گوید، دعا می‌کند، صلوات می‌فرستد . همینطور می‌آید جلو تا خدا را ملاقات می‌کند و می‌گوید اشهد، خدا را دیدم. اشهد ان لا اله الا الله می‌گوید و بالا می‌رود .

نگویمت که همه ساله می پرستی کن / سه ماه "می” خور و نه ماه پارسا باش

تفسیر این بیت حافظ این است که سه ماه رجب و شعبان و رمضان فصول اهل محبت است . سه ماه کافی است تا نه ماه دیگر را شراب صافی: یامن یکفی من کل شی و لا یکفی منه شی ، اکفنی ما اهمنی من امر الدنیا و الآخره آنچه نادیدنی است برایت به تماشا بگذارد .

اولیای خدا چه چیزی برداشت کردند که وقتی به این ماه می رسیدند مثال بارز واشتاق الی قربک فی المشتاقین بودند . بی شک به خدا اطمینان داشتند و در هر حال رضا بودند . آدم ها برایشان فرقی نمی کرد و همه را به دید الهی می دیدند . مریضی و بی پولی و مرگ و غم و غصه و حتی شادیها برای آنها نشانه است از سلطان السلاطین .

چرا ما به خدا اعتماد و اتکا نمی کنیم در صورتی که می دانیم کسی ما را اندازه او دوست ندارد و به فکر ما نیست و توکل بر غیر او خسران دنیا و عقباست . خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک یک راهنمایی برای آنهایی که دلشان در حال تپش است : عارف فانی سید هاشم حداد (ره) می فرمایند: همت عالی دار ، به چیزهای کوچک قانع مشو ، اینقدر دور خود نگرد ، به اوبسپار و جلو برو .

مرد باید عالی همت باشد . حیف است کسی که می خواهد به محضر سلطان السلاطین حضور یابد درراه مثلا از گدای سر گذر چیزی بخواهد.”

هر جا غصّه دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است.

به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ، اذیّتت کرده اند ؟ گناهی کرده ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم ، او خودش را گناه می داند. محزون که شدی استغفار کن.

چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را ، استغفار غم ها را از بین می برد. همان طور که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند ، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند به همه ضرر می رسد ؛ استغفار هم که می کنی به همه ماسوای خودت نفع می رسانی

در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست : موت و حیات, مرض و صحت, فقر و غنا, خواب و بیداری, چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟ +


قول امروز ما

خیلی سخت نیست

دنبال عیب جویی و مسخره کردن دیگران نباشیم.


يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَکُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَکُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند ، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را ، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید ، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند ، ظالم و ستمگرند!

حجرات / 11