روايتي از طرح برگزاري مراسم افطاري در گلزار شهدا در گفتگوي «جوان» با حاج عباس قنبري
عجب صفايي دارد افطاري با شهدا!
طرح برگزاري مراسم افطاري در گلزار شهدا ابتكار جالبي از سوي جمعي از رزمندگان دفاع مقدس است كه اگر 20 سال پيش توسط انگشت شماري از اين جاماندگان قافله شهدا آغاز شد، اكنون در سراسر كشور و با شمار بسياري از مردم كشورمان برگزار ميشود. حاج عباس قنبري به عنوان يكي از بنيانگذاران اين طرح، علاوه بر سابقه رزمندگي، سالها حضور در تفحص پيكر پاك شهدا را در پرونده خود دارد كه براي آشنايي با چند و چون اين طرح ساعتي به گفتوگو با وي پرداختيم.
کد خبر : ۷۲۵۲۶
براي ديدار با حاج عباس و گفتوگو با او سري به گلزار شهدا ميزنيم. وقتي به گلزار ميرسيم، مردي را كنار مزار تازه پر شده پدر شهيد پازوكي ميبينيم، مردي كه بچههاي تفحص او را به خوبي ميشناسند. حاج عباس قنبري از نيروهاي با سابقه تفحص است كه همرزم شهدايي چون محمودوند، پازوكي، شهبازي و محمد زماني به شمار ميرود. بعد از سلام و احوالپرسي، از حاجي ميخواهيم خودش را معرفي كند و از سابقهاش بگويد، لبخندي ميزند و در جوابمان ميگويد:
«يك شب من و حاج علي محمودوند دو نفري داشتيم با تويوتا ميرفتيم خط كه از او پرسيدم چند ماه سابقه جبهه داري؟ گفت حدود ۹ ماه، ميدانستم كه او حداقل ۹۰ماه سابقه جنگ دارد. با تعجب پرسيدم فقط ۹ ماه؟ گفت وقتي كه مجروح شدم، دكترها اره انداخته بودند توي استخوان پاهايم تا آنها را قطع كنند، به هوش كه آمدم، شيطان را ديدم كه بالاي تختم ايستاده و ميگويد بگو اشتباه كردم تا كاري كنم همه چيز درست شود، هرچه دم دستم بود انداختم طرفش، دوباره بيهوشم كردند. ۹ ماهي كه در بيمارستان بودم هر روز شيطان ميآمد و ميگفت يك كلام بگو اشتباه كردم و من ۹ ماه پشتش را به خاك ماليدم و اين شد سابقه واقعي مبارزهام.»
حاجي با تعريف اين خاطره ميخواست بگويد كه سابقه آن چيزي نيست كه در برگههاي اعزام نوشته ميشود. همينها سابقهها اصلي هستند ما هم ديگر از خودش چيزي نميپرسيم و ميرويم سر وقت چگونگي برگزاري مراسم افطاري با شهدا و او در جواب ميگويد: خيلي وقتها ما با بچهها در كنار سفره افطار ميگفتيم ميخواهيم افطار كنيم اما كي به كي بگويد قبول باشد؟خدا كدام يك از ما را قبول دارد تا به هم بگوييم قبول باشد. اما خدا شهدا را قبول دارد. اگر آنها بگويند قبول باشد، قبول ميشود. به همين خاطر گفتيم بياييم گلزار شهدا و افطار كنيم تا اين يك فرهنگ ماندگار شود.
حاج عباس ادامه ميدهد: آن زمان كه اين كار را شروع كرديم تقريباً ۲۰ سال پيش بود. چهار يا پنج نفر هم بيشتر نبوديم. بعد شبهاي قدر راه افتاد و الان شبهاي قدر از ساير اوقات شلوغتر است. كمكم به بركت شهدا اين رسم پا گرفت و يك نفر رفت سال بعد با ۱۰ نفر برگشت، همين طور شد كه از شهرستانها هم آمدند و ارتباط گرفتند و حالا در ۲۰۰ گلزار شهدا چيزي حدود يك ميليون نفر ميآيند و لذت افطاري با شهدا را تجربه ميكنند.
اين پيشكسوت تفحص شهدا در پاسخ به اين سؤال ما كه چرا بيشتر قطعه شهداي گمنام را براي برگزاري اين مراسم انتخاب ميكنند، ميگويد: اگر ما ميرفتيم سر مزار برخي از شهدا، ديگري ميماند و شايد مادران و خانوادههاي آن شهدا دلشان ميشكست. به همين خاطر ديديم بهترين مكان برگزاري اين مراسم در قطعه شهداي گمنام است. اين شد كه آمديم اينجا، جالب است خيلي وقتها مادران شهدا ميآيند و به ما ميگويند شما مراسمتان را در گلزار شهداي گمنام برگزار كنيد و ما هم به شما ملحق ميشويم.
حاجي در مورد چگونگي برگزاري برنامه افطاري با شهدا هم ميگويد: اين برنامه نه به جايي وابستگي دارد و نه زير نظر جايي برگزار ميشود. اين هيئت امام حسن(ع) كه امروز اين مراسم را برگزار ميكند، توسط شهيد سميعي بنيانگذاري شدهاست. اين شهيد در كربلاي۵ به شهادت رسيد. ما جنازهاش را لاي پتويي گذاشتيم و ۱۸ سال بعد با شهيد پازوكي رفتيم او را پيدا كرديم و برگردانديم. شهيدي كه همه ميگفتند پدر و مادر ندارد و بيخيالش شويد! اما شبي كه جسدش برگشت، فقط در داخل هيئت ما ۳ هزار و ۵۰۰ نفر را غذا داديم. چيزي در حدود ۲۰ دستگاه اتوبوس هم براي حمل و نقل مهمانان تا سرخاك مهيا كرديم. هيئت امام حسن(ع) با بنيانگذاري چنين شهيداني پا گرفته و اگر ميبينيم كه حركت چهار نفري ما الان تبديل به حضور يك ميليون نفري مردم شده، به بركت حضور همين شهداست.
حاج عباس قنبري در آخر اضافه ميكند: شهداي جنگ ما گنجينههايي هستند كه هنوز كسي كليد نينداخته تا به آن دسترسي پيدا كند. اين اتفاقاتي هم كه در سطح دنيا ميبينيم به خاطر دست كشيدن از اين گنجينه است؛ گنجي كه هنوز باز نشده. ما بايد مرد باشيم و حفظش كنيم تا هر كس به اندازه فهم خودش بتواند از آن استفاده كند.
اين مطلب يك حلقه مفقوده ميباشد. اينكه يك زمان جنگ در مرزها بود، اين شهدا براي دفاع از انقلاب و امام(ره) و ناموس و وطن اعزام گرفتند و رفتند به آنجا براي جنگ، و وقتي كه در زمان حال دشمن به شهرها و خانههايمان آمد بار ديگر استخوانهاي آنها به اذن خدا و حضرت زهرا(س) اعزام گرفت و براي جنگ با دشمن به ياري امت عزيز ما رهسپار شدند. بعضيها نميدانند كه اصلا داستان از چه قرار است؛ ميگويند چهارتكه استخوان است ديگر، همين و بس. اما من با همين استخوانها از شلمچه تا امامرضا(ع) رفتم و ديدم كه اين استخوانها چگونه اين سرزمين را زيرورو كردند، امروز تمام گرداننده اين قصه خدا و حضرت زهرا(س) و شهدا ميباشند و ما نوكري بيش نيستيم. به اميد روزي كه ما هم به آن قافله برسيم و حسرت به دل به آنها نگاه نكنيم.
مراجعه و مطالعه وصیت نامهی شهدا تنها جمله ای که در تمام خواسته های شهدا نمایان می باشد پشتیبانی از ولایت ففبه می باشد
روزه دارانی که با مقام ولایت کوچکترین زاویه ای دارنند باید بدانند که روزه ...................................
واما مهمانان خدا روی سفره شهدا اگر صد در صد مطیع امر امام خامنه اب نیستنند برونند جابی دیگر افطار کنند بهتر است زیرا شهدا با دورویان و کسانی که با نایب فابم آل محمد همسو نیستنند دوستی نمی کنند اگر هم تمام حواسشان را جمع کنند ندای قبول باشد را نمی شنونند
زاویه پیدا کردن با امام خامنه ای قطعا دهن کجی به امام زمان مهدی موعود می باشد
لذا مواظب باشید فریب شیطان را نخورید