به گزارش صراط به نقل از ساعد نیوز، ماجرای این پرونده از آذر سال 1398با شکایت زن جوانی آغاز شد که به عنوان نظافتچی در خانهها کار میکرد.
او در شکایت خود گفت:برای پیدا کردن کار در سایت آگهی گذاشته بودم. پسر جوانی با من تماس گرفت و گفت نظافتچی میخواهد. پرسیدم آیا متأهل است و همسرش در خانه حضور دارد؟ گفت با مادرش زندگی میکند. من هم قبول کردم. وقتی به خانهاش رسیدم، کسی آنجا نبود. گفت مادرش برای خرید رفته و تا چند دقیقه دیگر برمیگردد. اما وقتی مشغول کار شدم، به بهانه جابهجایی وسایل مرا به اتاق خواب کشاند و مورد آزار و تعدی قرار داد. سپس 400 هزار تومان پول داخل کیفم را برداشت و مرا مجبور کرد از کارت بانکیام هم 100هزار تومان برایش بگیرم. بعد هم رهایم کرد.
در حالی که پلیس در جستوجوی این متهم فراری بود، زن دیگری با مراجعه به پلیس از تعرض یک راننده پژو خبر داد. او گفت:میخواستم به خانه بروم که پژوی سفیدی مقابلم ایستاد. فکر کردم مسافرکش است. سوار شدم، اما در مسیر، در کوچهای خلوت توقف کرد. گفت باید چیزی از صندوق عقب بردارد، اما ناگهان در عقب را باز کرد، به من حمله کرد و ابتدا گوشوارههایم را کند. از ترسم گفتم طلاهایم را ببر، کاری به من نداشته باش، اما گوش نکرد و پس از تعدی، مرا از ماشین بیرون انداخت.
مشخصات این مرد با متهم پرونده اول مطابقت داشت. با انجام چهرهنگاری و بررسیهای بیشتر، پلیس به خانه او رسید. خودرو که متعلق به مادر متهم بود کشف شد، اما در زمان دستگیری، پسر جوان یکی از مأموران را زیر گرفت و فرار کرد. چند روز بعد بازداشت شد.
در بازجوییها، متهم 18ساله همه اتهامات را انکار کرد و گفت:شاکی اول تنفروش بود و سر مبلغ به توافق نرسیدیم. حالا از من شکایت کرده است. شاکی دوم هم خودش با میل و خواستهاش همراهی کرد.
با این حال، گزارش پزشکی قانونی تعرض به هر دو زن را تأیید کرد.
در سال 1400، پرونده به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. شاکی اول در جلسه دادگاه حضور نداشت، اما شاکی دوم بار دیگر ماجرا را شرح داد و خواهان اشد مجازات شد. در پایان، قضات بر اساس شواهد، گزارش پزشکی قانونی و احراز تجاوز، متهم را به 2 بار اعدام محکوم کردند. حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد.
اما در آستانه اجرای حکم و تنها یک هفته مانده به چوبه دار، متهم توانست رضایت یکی از شاکیان را جلب کند و با ارسال توبهنامهای مفصل، درخواست فرجامخواهی داد.
با پذیرش درخواست او، پرونده بار دیگر به همان شعبه ارجاع شد.
در جلسه جدید دادگاه، شاکی اول همچنان حضور نداشت و متهم با ابراز پشیمانی گفت:در زمان وقوع جرم تازه 18 سالم تمام شده بود. نمیدانستم چه تبعات سنگینی در انتظارم است. حالا پشیمانم و از شما میخواهم به جوانیام رحم کنید.