دوشنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ساعت :
۳۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳
علیرضا دبیر و احیای نهاد کشتی در ایران

بازخوانی سیاست‌زدگی برخی از منتقدان ورزشی

بازخوانی سیاست‌زدگی برخی از منتقدان ورزشی
آش بعضی منتقدان چنان شور شده است که ادای احترام نظامی به پرچم ایران را نشانه سیاسی‌شدن فدراسیون کشتی می‌انگارند. پرسش اینجاست که نسبت قهرمانان ملی با پرچم کشورشان چگونه باید باشد تا مذاق آقایان و خانم‌ها خوش بیاید، آن هم دقیقاً در شرایطی که کشور و ملت دوران دفاع مقدس دوم را پشت سر گذاشته و اتحاد ملی و وفاق سیاسی بیش از هر دوره دیگری مورد تأکید تمام گروه‌های سیاسی دلسوز (چه داخل و چه خارج از کشور) است. 
کد خبر : ۷۱۳۲۲۶

به گزارش صراط تیم ملی کشتی آزاد و فرنگی ایران در مسابقات جهانی زاگرب قهرمان شدند. این افتخار در حالی به دست آمد که برای نخستین‌بار در تاریخ ورزش کشتی ایران است که هم‌زمان تیم‌های آزاد و فرنگی ایران قهرمان جهان می‌شوند. این درحالی ا‌ست که تیم‌های کشتی ایران با میانگین سنی 22.4 سال، جوان‌ترین تیم حاضر در مسابقات جهانی زاگرب بودند. به بیان دیگر، حاصل کار فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران در این دوره، تلفیق جوان‌گرایی و شایسته‌سالاری بود. با این حال برخی از حواشی و بحث و جدل‌های نامعمول درباره شخص و شخصیت رئیس فدراسیون کشتی، یعنی علیرضا دبیر در رسانه‌های اجتماعی و توسط برخی از افراد مشهور مطرح شده است. 


پیش از ورود به ماجرا لازم است یک‌بار و به صورت مختصر دستاورد‌های ورزشی علیرضا دبیر در دوره‌ای که خودش کشتی می‌گرفت، یادآوری شود. دبیر مدال طلای المپیک سیدنی را در سال 2000 از آن خود کرد، چهار مدال جهانی شامل یک طلا و سه نقره را در کارنامه خود دارد و در کمیسیون فنی اتحادیه جهانی کشتی عضویت داشته و نایب‌رئیس شورای کشتی آسیا نیز بوده است. از سال 1398 که به ریاست فدراسیون کشتی رسیده، کشتی‌گیران تیم ملی ایران در چهار سال نخست ریاست او ۶ طلا، ۹ نقره و ۵ برنز در مسابقات جهانی کسب کرده‌اند. همچنین از آغاز دوره ریاست وی تیم ملی کشتی ایران در مجموع 20 مدال رنگارنگ را از آن خود کرده است. این مسئله زمانی برجسته می‌شود که دوره ریاست دبیر را با زمانی که رسول خادم بر کرسی ریاست این فدراسیون نشسته بود، مقایسه کنیم. در دوران خادم، تنها 17 مدال جهانی کسب شد. 


در چنین وضعیتی، منتقدان دبیر را به دلیل گرایش‌های سیاسی‌اش هدف قرار داده‌اند. سبک لباس او (گاهی اوقات شلوار شش‌جیپ یا بعضی وقت‌ها کت‌و‌شلوار لبانی) بار‌ها مورد اشاره منتقدان قرار گرفته است و او را به برخی مدیران حزب‌اللهی یا بسیجی تشبیه کرده‌اند. واقعیت این است که کارنامه علیرضا دبیر در دوره ریاست فدراسیون کشتی موفق، افتخارآفرین و قابل دفاع بوده، اما منتقدان دبیر را به سیاسی‌بودن یا خوش‌استایل نبودن(!) متهم می‌کنند. واضح است که نقد این منتقدان فنی، کارشناسانه و معطوف به ورزش کشتی نیست، بلکه دقیقاً کسانی که دبیر را متهم به سیاسی‌بودن می‌کنند، خود شخصیت‌های سیاسی هستند و نقدشان به دبیر نیز سیاسی و کاملاً غیرحرفه‌ای است. منتقدان معمولاً دستاویزی برای پرداخت به عملکرد و نتایج عینی ورزش کشتی در مسابقات جهانی و المپیک پیدا نمی‌کنند و تنها به پوشش ظاهری و خط ریش و تسبیح در دست دبیر هجوم می‌آورند. 


گروه دیگری از منتقدان که در ظاهر سیاسی نیستند و سابقه فعالیت‌های ورزشی دارند، دبیر را آماج نقد قرار می‌دهند. از نظر آنان دبیر کسی است که برای فدراسیون ساختمان ساخته و تنها ورزشگاه در محله‌های پایین شهر و مناطق محروم می‌سازد، اما او و مربیان تیم ملی کشتی دانش فنی ندارند. مسئله این است که دبیر از معدود مدیران ورزشی کشور است که به زیرساخت توجه نشان داده و ورزش را نه صرفاً در قالب ورزش قهرمانی، بلکه همچون یک نهاد اجتماعی-فرهنگی توسعه داده است. او توانسته با همکاری چند نهاد دیگر (ازجمله شهرداری) ورزشگاه و سالن‌های کشتی بسازد؛ پدیده‌ای که حداقل در ورزش‌های محبوب و بسیار پرخرجی مانند فوتبال دیده نمی‌شود. از طرف دیگر، منتقدان ورزشی دبیر نیز برخلاف او کارنامه پرباری ندارند. چهره‌های مشهوری که به دبیر و فدراسیون او حمله می‌کنند، معمولاً کسانی هستند که در دوره مربیگری یا مدیریت خود شکست‌های ماندگاری را ثبت کرده‌اند و دستاورد‌های مربیگری و مدیریتشان با نتایج واقعی و عینی دوره دبیر قابل مقایسه نیست. همچنین، تنها ملاک و معیار واقعی و عینی برای سنجش دانش فنی یک مدیر یا مربی از دیدگاه عموم جامعه عبارت است از نتایج حاصل‌شده در مسابقات بین‌المللی. (مهم‌تر از همه، مسابقات جهانی و المپیک) در این مورد نیز ظاهراً دبیر و سرمربی‌های تیم ملی کشتی از دانش فنی حداقلی(!) برخوردار بوده‌اند که حاصل کارشان ثبت یک رکورد ملی برای ایران بوده است. 


یکی از وجوه مقایسه این منتقدان بر سر حضور دیوید تیلور در کادر مربیگری تیم کشتی آمریکا بود. این منتقدان دلسوز! اعتقاد داشتند حضور تیلور و توصیه‌هایش در لحظۀ مسابقه نمونه واقعی یک مربی کاربلد است، اما مربی ایران «نادعلی» می‌خواند. اما واقع امر این است که چنین منتقدانی تیلور را با پیش‌زمینه ذهنی صحنه جنگ و نزاع سیاسی ایران و آمریکا علم می‌کنند. نه تیلور دانش فنی بیشتری نسبت به کادر مربیگری ایران دارد و نه دعا‌ها و موعظه‌های اخلاقی مربیان ایران مانع رسیدن به قله ورزشی است. همه ما به خوبی می‌دانیم که ورزش کشتی برای ما ایرانیان یک آیین اخلاقی-پهلوانی است و صرفاً در عرصه قهرمانی خلاصه نمی‌شود. توصیه‌های وایرال شده مربیان ایران صرفاً برای چند کشتی‌گیر ایرانی نیست، بلکه مخاطب داخلی و جهانی دارد. به نظر می‌رسد کسانی که پای تیلور را به نقد عملکرد دبیر بازمی‌کنند بیش از هرکس دیگری دغدغه سیاسی‌کردن ورزش را دارند. 


آش چنین منتقدانی چنان شور شده است که ادای احترام نظامی به پرچم ایران را نشانه سیاسی‌شدن فدراسیون کشتی می‌انگارند. پرسش اینجاست که نسبت قهرمانان ملی با پرچم کشورشان چگونه باید باشد تا مذاق آقایان و خانم‌ها خوش بیاید، آن هم دقیقاً در شرایطی که کشور و ملت دوران دفاع مقدس دوم را پشت سر گذاشته و اتحاد ملی و وفاق سیاسی بیش از هر دوره دیگری مورد تأکید تمام گروه‌های سیاسی دلسوز (چه داخل و چه خارج از کشور) است. 


ورزش کشتی در دوره دبیر یک فرایند توسعه واقعی و مؤثر را طی کرده است. زیرساخت‌ها ترمیم و ساخته شده، بودجه‌ها افزایش پیدا کرده، از مربیان و ورزشکاران حمایت بیشتری نسبت به سابق می‌شود و درنهایت تعداد مدال‌ها و قهرمانی‌های ایران به شکل قابل اعتنایی رشد کرده است. این مسائل را نمی‌توان نادیده گرفت، اما منتقدان سیاسی به این امور توجهی نشان نمی‌دهند. آنان به دلایل سیاسی با دبیر مشکل دارند. دلایلی که بیشتر معطوف به منافع حزبی و گروهی‌شان است و ربطی به منافع ملی و دستاور‌های جهانی ندارد. 


منتقدان ورزشی دبیر نیز احساس خطر کرده‌اند. اگر مدیریت دبیر توانسته توسعه پایدار و رشد روزافزونی برای ورزش کشتی به ارمغان بیاورد، پس ناکارآمدی و ناتوانی این افراد در دوره‌های مدیریتی و مربیگری‌شان به چشم همه خواهد آمد و آنان تحت فشار قرار خواهند گرفت. چهره‌های فوتبالی، مدیران سابق کشتی و حتی برخی از ورزشی‌نویس‌ها در رسانه‌های جمعی که به تعلقات مذهبی و سیاسی دبیر خرده وارد می‌کنند، معمولاً کارنامه درخشانی در حوزه ورزشی خود ندارند. اگر دستاورد‌های دبیر ادامه داشته باشد، آنان نمی‌توانند مثل سابق با «نق زدن»، «مسئولیت‌ناپذیری» و «ارجاع به امور مبهم و بیرونی» از نقد‌های واقعی و عینی فرار کنند. 


همچنین حمایت از مدیریت دوره دبیر و تشویق ورزشکارانی که مدال‌های رنگارنگ در مسابقات جهانی کسب کرده‌اند، مانع نقد جدی و حتی رادیکال در فضای ورزش نشده و نمی‌شود. هم‌اکنون مطبوعات ورزشی، وبگاه‌های فوتبالی، صفحات مجازی هواداری و... از سیر تا پیاز ورزش کشور را نقد و استهزاء می‌کنند. اگر واقعاً نقد فنی و علمی به کارنامه مدیریتی دبیر یا کادر فنی تیم ملی کشتی قرار است بیان شود، توسط همین گروه‌ها بیان خواهد شد، بی‌آنکه به سبک لباس و دوستی دبیر با برخی چهره‌های سیاسی اشاره شود. البته باید مقام مقایسه را همیشه در نظر داشت و هم‌اکنون نیز به‌درستی بودجه و مسائل مالی ورزش کشتی و تکواندو با فوتبال و پول‌های بانکی و نفتی تزریق‌شده به لیگ برتر مقایسه می‌شود. 


آنچه معمولاً در فضای نقد سیاستی و مدیریتی در ایران نادیده گرفته می‌شود، مسئله فرایندهاست. نتایج قابل افتخار یا شکست‌های نابخشودنی در مدیریت مبتنی بر فرایند‌های تصمیم‌گیری است که افراد بسیاری را دخیل می‌کند. اگر تیم ملی فوتبال ایران حتی در مسابقات کافا نتیجه نمی‌گیرد، به خاطر فرایند‌های تصمیم‌گیری در ساختار فدراسیون و وزارت ورزش است و احیاناً اگر تیم ملی کشتی ایران تاریخ‌ساز می‌شود نیز به فرایند تصمیم‌گیری ساختاری آن مربوط است و علیرضا دبیر تنها یک شخصیت و مهم‌ترین شخصیت در فرایند خواهد بود. معمولاً فقدان دانش یا برخی منافع سیاسی باعث می‌شود که ساختار و فرایند تصمیم‌گیری نادیده گرفته شده و نقد‌ها تقلیل‌گرایانه شوند.

فرهیختگان

برچسب ها: کشتی ایران