شنبه ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۳
موزۀ عبرت حکمرانی

حسن روحانی چرا در ماجرای خبط بزرگ هسته‌ای ره افسانه می‌زند؟

حسن روحانی چرا در ماجرای خبط بزرگ هسته‌ای ره افسانه می‌زند؟
نکته عجیب آن است که در حالی که تعهد اروپا به برجام هم تنها روی کاغذ باقی مانده، حسن روحانی در صحبت‌های تازه به این موضوع اشاره کرده که بعد از خروج آمریکا از برجام، اروپا کنار ایران ماند. این اشاره ضمن تأکید بر بدعهدی‌های اروپا این گمانه را تقویت می‌کند که او به دنبال آن است که تمایزی برای اروپا و آمریکا قائل شود به این معنی که آن‌ها گوش‌به‌فرمان آمریکا نیستند و می‌توان با مذاکره این موضوع را حل کرد. اشاره روحانی به اینکه باید با اروپا مذاکره کرد نشان می‌دهد که حسن روحانی هنوز در نگاه خطا به مناسبات بین‌المللی اصرار دارد .
کد خبر : ۷۱۱۳۷۷

به گزارش صراط برجام نه توافقی خوب است، نه توافقی بد. اما این واقعیت قابل انکار نیست که هزینه‌های این توافق برای ایران بیش از آورده‌های آن بود. نقص‌ها و نقاط ضعفی که در این توافق وجود داشت این امکان را به قدرت‌های اروپایی و آمریکایی داد که بدون کمترین هزینه از آن خارج شوند و درحالی‌که هیچ تعهد ضمنی به این توافق نداشتند، در ماه‌های آخر حیات برجام، مکانیسم ماشه را به‌مثابه چماغی بر سر ایران بلند کنند. در داخل کشور اما طیفی که به ساده‌انگاری روابط بین‌الملل معروفند و تصور می‌کنند اتکای صرف به قوانین بین‌الملل _درحالی‌که قدرت‌های هژمون با زورگویی جلو ‌می‌روند_ جواب می‌دهد، معتقدند مذاکره آن‌هم در قالب 4+1 جواب می‌دهد. حسن روحانی به‌تازگی در ویدئویی که منتشر کرده ضمن آنکه اصرار دارد آورده‌های برجام بیش از زیان‌های آن بود، پاسخ‌هایی صرفاً سیاسی به منتقدان برجام داد و با ادبیاتی مشابه سال‌های گذشته آن‌ها را «متوهمان تندرو» خواند. به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور سابق هنوز بر نگاه ایدئالیستی به روابط بین‌الملل اصرار دارد. اشاره او به اینکه اگر به برجام در 1400 برمی‌گشتیم دیگر چیزی تحت عنوان اسنپ‌بک وجود نداشت، اثبات می‌کند که نه‌تنها خوانش‌های او از مناسبات و قواعد بین‌المللی خطاست، بلکه او شناختی هم از ابرقدرت‌های جهانی ندارد. حسن روحانی حتی ادامه حیات برجام را به گرفتن بهانه برای شروع جنگ 12 روزه نیز ربط داد و مدعی شد «اگر در 1400 به برجام برمی‌گشتیم... هم امروز مشکل اسنپ‌بک نداشتیم و حتی بالاتر، بهانه جنگ 12 روزه هم وجود نداشت.» این ادعا در حالی مطرح می‌شود که شروع جنگ 12 روزه که با همراهی آمریکا اتفاق افتاد با ترور فرماندهان نظامی و هسته‌ای ما شروع شد نه صرف حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران. 

ساده‌انگاری افراطی در مورد اروپا
برجام قرار بود علاوه برآنکه تحریم‌های سازمان ملل را علیه ایران رفع کند، آورده‌های اقتصادی نیز به همراه داشته باشد. اما حتی در دوران رئیس‌جمهوری که مهر تایید برای امضای این توافق ‌زده بود هم چک برجام نقد نشد. اوباما علاوه برآنکه بعد از امضای برجام، تحریم‌هایی تازه اعمال کرد، اجازه نداد شرکت‌ها و بانک‌ها وارد تعاملات تجاری با ایران شوند.

خروج ترامپ از برجام هم تیر خلاص بود و صراحتاً آمریکا را از برجام حذف کرد. در آن دوران دولت دوازدهم، وزیر خارجه و رئیس‌جمهور وقت، معتقد بودند خروج آمریکا از برجام برای ایران زیانی به همراه نخواهد داشت و ایران با اروپا در این توافق خواهد ماند. کمیسیون مشترک برجام بعد از خروج آمریکا، 11 تعهد ارائه کرد که از جمله آن‌ها «ارتقای روابط گسترد‌ه‌تر اقتصادی در حوزه‌های مختلف با ایران، تداوم روابط حمل‌و‌نقل دریایی، زمینی و هوایی، تشویق سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران، حمایت عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران» بود. سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) نیز سازوکاری به نام اینستکس تعریف کردند که قرار بود کانال مالی پشتیبانی تجارت با ایران باشد و مقدمه‌ای برای اجرای تعهدات 11بندی، اما یک هفته بعد از آغاز فعالیت ظاهری این سازوکار، حسن روحانی اینستکس را نمایشی دانست و گفت: «این سازوکار توخالی است و به هیچ دردی نمی‌خورد.»

اما نکته عجیب آن است که در حالی که تعهد اروپا به برجام هم تنها روی کاغذ باقی مانده، حسن روحانی در صحبت‌های تازه به این موضوع اشاره کرده که بعد از خروج آمریکا از برجام، اروپا کنار ایران ماند. این اشاره ضمن تأکید بر بدعهدی‌های اروپا این گمانه را تقویت می‌کند که او به دنبال آن است که تمایزی برای اروپا و آمریکا قائل شود به این معنی که آن‌ها گوش‌به‌فرمان آمریکا نیستند و می‌توان با مذاکره این موضوع را حل کرد. اگرچه در حال حاضر گزینه مذاکره از دستورکار‌های دستگاه سیاست خارجی ایران، حذف نشده اما اشاره روحانی به اینکه باید از این فرصت استفاده کرد، با اروپا مذاکره کرد و ارتباط دادن تلاش اروپا برای بازگرداندن ماشه، به ادعا‌های اوکراین در مورد ایران، نشان می‌دهد که حسن روحانی هنوز در نگاه خطا به مناسبات بین‌المللی اصرار دارد و همانند روز‌های بعد از خروج آمریکا از برجام، با جهان‌بینی ایدئالیستی که تصور می‌کرد اروپا به برجام متعهد خواهد بود، حالا نیز تصور می‌کند که می‌توان از این فرصت استفاده کرد و با اروپا به توافق رسید. این ادعا بدون در نظر گرفتن پیچیدگی‌هایی که در تمام سطوح در صحنه بین‌المللی در حال وقوع است، تنه‌به‌تنه راه‌حل‌های ساده‌انگارانه کسانی می‌زند که جز پاسخ نظامی گزینه دیگری برای مواجهه با غرب، تعریف نمی‌کنند و از طرح کردن ابتکارات کارآمد، عاجزند. 

بالاخره پذیرفتید اسنپ‌بکی هست
حسن روحانی در بخشی از صحبت‌هایش، پاسخی هم به انتقادات در مورد اسنپ‌بک می‌دهد و می‌گوید «اسنپ‌بک گوشه‌ای از برجام را زیر سؤال می‌برد، خب شما که می‌گویید برجام از بین برود خیلی خوب است، خب این هم گوشه‌ای از برجام است.» 1. این پاسخ‌ها که رنگ و بوی سیاست‌زدگی دارد، طبیعتا نه نفعی برای سیاست خارجی دارد و نه سیاست داخلی ایران و چیزی جز ادامه همان رویکرد بی‌شناسنامه خواندن منتقدان نیست. 2. نکته دیگر آنکه حسن روحانی در حالی صراحتاً به وجود اسنپ بک در برجام، اشاره می‌کند که بعد از امضای توافق و حتی خروج آمریکا به دستاوردسازی از برجام اصرار داشتند و حتی محمدجواد ظریف در بخشی از صحبت‌هایش، مدعی شده بود «ماشه و اسنپ‌بک، در قطعنامه 2231 و برجام نیامده است.» اما حالا او صراحتاً به وجود اسنپ‌بک یا همان سازوکار ماشه در توافق برجام اشاره می‌کند و اروپایی‌ها را فاقد صلاحیت برای فعال‌سازی آن می‌داند. 3. واقعیت آن است که برجام قرار بود چند انتقاع در حوزه اقتصادی و حقوقی (رفع تحریم‌ها) برای ایران داشته باشد. در حوزه اقتصادی تقریباً هیچ انتفاعی برای ایران نداشت و چک برجام نقد نشد و در حوزه حقوقی نیز تحریم‌های سازمان ملل را تعلیق و نه رفع کرد و حالا با فعال‌سازی ماشه، آخرین دستاورد برجام که تعلیق تحریم‌های سازمان ملل بود نیز در حال از دست رفتن است و در بهترین وضعیت به نقطه صفر برمی‌گردیم و اتفاق ویژه‌ای رخ نخواهد داد. در واقعیت توافق برجام و تعهدات درج‌شده آنقدر برای طرفین دیگر الزام‌آور نبود که عدم تعهد و خروج از آن، هزینه‌ای برایش داشته باشد و در نقطه مقابل عدم پایبندی طرفین به تعهداتشان برای ایران هزینه‌ساز شد و زیان به همراه داشت. این مسئله ایراد اساسی توافقی است که می‌بایست از هزینه‌سازی مجدد برای کشور اجتناب می‌کرد اما حالا در حال حرکت به سمت وضعیتی هستیم که گویی پیش از این چیزی تحت عنوان برجام وجود خارجی نداشته و نکته عجیب‌تر آنکه، خودش به ابزاری برای اعمال فشار علیه ایران تبدیل شده است. در این موقعیت ادامه دادن نزاع‌های بی‌حاصل، نپذیرفتن نقاط ضعف و خطا‌های این توافق و توجیهات بی‌معنا، نه برای منافع ملی دستاوردی دارد و نه در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد می‌کند. 

یک معادلۀ چندمجهولی با یک جواب ساده حل نمی‌شود
رئیس‌جمهور پیشین در بخشی از صحبت‌هایش اشاره کرد که «هنوز فرصت هست که با 4+1یا سه کشور اروپایی، مذاکره کنیم تا موضوع اسنپ‌بک از دستور کار خارج شود.» 1. البته باید این نکته را ذکر کرد که بعد از بالا گرفتن تنش‌ها میان روسیه و اروپا، سازوکار 4+1 دیگر امکان فعال‌سازی ندارد. 2. نکته دیگر آنکه مذاکره و گفت‌وگو با طرفین اروپایی و آژانس همچنان ادامه دارد اما آنچه از محتوای جلسات بیرون می‌آید، نشان از خواسته‌های زیاده‌خواهانه اروپا از ایران دارد. در آخرین مورد اروپایی‌ها در ازای سه شرط که یکی از آن‌ها اعلام محل ذخیره مواد غنی‌سازی شده‌اند، اعلام کردند که با تعویق ماشه موافقت می‌کنند، امری که نشان می‌دهد، آن‌ها به دنبال خارج کردن ماشه از دستور کار نیستند و می‌خواهند آن را به مثابه پتکی بالای سر ایران نگه دارند و بالاخره از آن استفاده کنند. براین اساس حل کردن ساده یک معادله پیچیده با این نگاه که با مذاکره همه این چالش‌ها حل نمی‌شود و ماشه را از دستور کار خارج می‌کند، ممکن نیست. فعال‌سازی ماشه را می‌بایست یک معادله چند مجهولی دانست که یک بخش آن اثر روانی، بخشی دیگر اعمال فشار برای گرفتن امتیاز از ایران و بخشی دیگر نیز ایجاد بار حقوقی در مجامع بین‌الملل است، طبیعتا پاسخ نیز باید مجموعه‌ای از این اقدامات باشد که در حال حاضر همین اقدامات در حال انجام است و علاوه بر مذاکره، آوردن قطعنامه‌ای برای جلوگیری از فعال‌سازی ماشه در دستور کار است. نادیده گرفتن هر کدام از این اهداف نهایتاً منجر به این تحلیل غلط می‌شود که با مذاکره همه چیز حل می‌شود، آن‌هم در شرایطی که طرف اروپایی به تکمیل پازل آمریکایی‌ها بعد از هدف قرار گرفتن تأسیسات هسته‌ای ایران پرداخته است. این حجم از ساده‌انگاری معادلات پیچیده بین‌المللی در نهایت جز خسارت و وارد شدن هزینه دوباره به کشور نتیجه دیگری به همراه ندارد. 

غرب بهانه‌اش را پیدا می‌کرد
حسن روحانی در حالی بعد از خروج آمریکا از برجام، مدعی شد که خروج ترامپ از برجام، آسیبی به برجام وارد نمی‌کند و اروپا همچنان به آن پایبند خواهد بود که حالا تأکید دارد اگر در 1400 آمریکا به برجام برمی‌گشت، برجام تثبیت می‌شد و هیچ کدام از این مشکلات اتفاق نمی‌افتاد. او در بخشی از صحبت‌های خود گفت: «اگر در 1400 یک عده‌ای مانع نمی‌شدند و ما در دوره بایدن به برجام برمی‌گشتیم، که همه چیز هم آماده بود، امروز نه‌تنها چیزی به نام اسنپ‌بک، نداشتیم بلکه در این مدت حدود 500 میلیارد هم ضرر نمی‌کردیم.» 
اشاره تکراری او به مانع‌تراشی برای توافق با آمریکا در مورد قانون اقدام راهبردی مجلس است. علی ربیعی، سخنگوی وقت دولت در مورد به نتیجه نرسیدن توافق با آمریکا مدعی شده بود که متن مصوبه مجلس که فراتر از برجام تصویب شد، مانع مذاکره شد و به پیچیدگی‌های توافق افزود. واقعیت امر آن بود که آمریکایی‌ها برای توافق دوباره چیزی فراتر از برجام و برجام پلاس می‌خواستند و پس از ادامه مذاکرات در دولت سیزدهم بدعهدی آمریکا و محاسبات غلط سبب شد این توافق به نتیجه نرسد، اما اشاره تکراری رئیس‌جمهور پیشین به مانع‌تراشی قانون اقدام راهبردی و تقلیل موضوعی که با منافع ملی پیوند خورده، به جز داغ کردن دوباره دعوایی سیاسی و جناحی و باز کردن زخم‌ها و نزاع‌های کهنه کارکرد دیگری ندارد. 
اشاره روحانی به این موضوع که اگر توافق با آمریکا محقق می‌شد چیزی تحت عنوان اسنپ‌بک وجود نداشت نیز خطایی ضمنی دارد. ایران حتی در مدت خروج آمریکا از برجام نیز در چهارچوب این توافق پیش‌ رفت و کاهش تعهدات نیز برمبنای متن توافق اتفاق افتاد، اما اروپا با بهانه‌تراشی و اعمال فشار به آژانس برای انتشار گزارش‌های جهت‌دار آژانس، استناد به پرونده‌سازی‌ها و ادعا‌های غلط، ایران را به عدم تعهد متهم کرد. در واقعیت اروپایی‌ها برای آنکه ایران را محکوم کنند بهانه ساختند. براین اساس حتی اگر آمریکا نیز در این توافق حضور داشت، به‌مثابه مانعی برای فعال‌سازی ماشه عمل نمی‌کرد و در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کرد. 

جنگ هم به برجام گره خورده؟ 
روحانی در بخش دیگری از صحبت‌هایش به این موضوع اشاره کرد که اگر در 1400 آمریکا ما برمی‌گشتیم، به برجام هم از منافع آن استفاده می‌کردیم هم برجام تثبیت می‌شد، هم امروز مشکل اسنپ‌بک نداشتیم و حتی بالاتر من می‌خواهم بگویم حتی دیگر بهانه جنگ 12 روزه وجود نداشت.» این ادعا‌ها در حالی مطرح می‌شود که صهیونیست‌ها تجاوز به ایران را با هدف قرار دادن فرماندهان نظامی ایران شروع کردند و زدن تأسیسات هسته‌ای در ایران بهانه‌ای ثانویه بود. اما مطرح کردن این ادعا یا به این معنی است که رئیس‌جمهور پیشین تحلیل درستی از واقعیت ندارد یا بنا دارد مثل گذشته حیات و ممات همه‌چیز را به مرگ و زندگی برجام گره بزند. این موضوع قابل انکار نیست که نزاع رژیم‌صهیونیستی و آمریکا با ایران بر سر موجودیت است حتی با فرض آنکه توافقی به نام برجام هنوز هم زنده می‌ماند، آن‌ها با دور زدن قواعد بین‌الملل راهی برای اعمال فشار به ایران و زیر میز زدن پیدا می‌کردند، کمااینکه در حال حاضر نیز صراحتاً قواعد بین‌المللی را دور زدند، بدون آنکه هزینه‌ای متحمل آن‌ها شود. واقعیت آن است که با این عینک ساده‌سازانه و این تصور که حسن‌نیت، اروپا و آمریکا را با ما همراه می‌کند، نمی‌توان از جنگ و هزینه‌سازی در صحنه بین‌الملل اجتناب کرد؛ چرا‌که در نظامی که معادلات برمبنای قدرت حرف و اول آخر را می‌زنند، حسن‌نیت تنها شکست را ساده‌تر می‌کند و اگر به ابزار قدرت مسلح نباشید مجبور به پرداخت هزینه‌های سنگین می‌شوید. در واقعیت آنچه ایران به آن نیاز دارد نه راهکار‌های ساده‌سازانه با چاشنی تسویه‌حساب با رقبای سیاسی که ابتکاراتی ترکیبی برای محتمل شدن کمترین هزینه است، نگاهی که به نظر می‌رسد رئیس‌جمهور پیشین با آن فاصله زیادی دارد. 

منبع: فرهیختگان