شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۸:۳۱

از نظر جایزه بگیرها مقصر هیروشیما هم ایران است

از نظر جایزه بگیرها مقصر هیروشیما هم ایران است
در سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، نرگس محمدی به جای اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل در تحریم‌های اقتصادی و حملات به زیرساخت‌های ایران با زبانی که از اتاق فکرهای غربی الهام گرفته شده ایران را مسئول مشکلات منطقه‌ای و جهانی معرفی کرد.
کد خبر : ۷۰۸۴۲۷

به گزارش صراط به نقل از تسنیم  در سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در کنفرانسی سخنرانی کرد. این سخنرانی  همانطور که از برنده این جایزه سیاسی انتظار می‌رفت نه در راستای محکومیت جنایات قدرت‌های بزرگ، بلکه در مسیری بود که ایران را هدف انتقاد قرار داد. محمدی به جای اشاره به نقش آمریکا و اسرائیل در تهدیدات هسته‌ای، تحریم‌های اقتصادی، ترور دانشمندان ایرانی و حملات به زیرساخت‌های کشور، با زبانی که از اتاق فکرهای غربی الهام گرفته شده ایران را مسئول مشکلات منطقه‌ای و جهانی معرفی کرد. این رویکرد ادامه‌دهنده خطی بود که او در بیانیه‌اش در جنگ 12 روزه پیش گرفته بود یعنی تضعیف حق حاکمیت ایران و توجیه فشارهای خارجی.

یادبود قربانیان یا ابزار سیاسی؟

بمباران هیروشیما و ناکازاکی در اوت 1945، فاجعه‌ای تاریخی است که توسط ایالات متحده رقم خورد و جان ده‌ها هزار نفر را گرفت. این حملات، با پیامدهای طولانی‌مدت تشعشعات هسته‌ای، یکی از تاریک‌ترین فصل‌های بشریت را رقم زدند. سالگرد این فاجعه فرصتی است برای یادآوری مسئولیت قدرت‌هایی که سلاح‌های هسته‌ای را در اختیار دارند و محکوم کردن ادامه این تهدیدات. یک صلح‌طلب واقعی در چنین لحظه‌ای باید خواستار خلع سلاح هسته‌ای و عدالت برای قربانیان شود. اما محمدی در سخنرانی خود، به جای نکوهش عاملان این جنایت، برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران را که بارها پایبندی‌اش به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان‌پی‌تی) تأیید شده مورد حمله قرار داد و آن را «ابزاری برای قدرت‌طلبی» توصیف کرد، گویی ایران و نه قدرت‌های مسلح به سلاح هسته‌ای، تهدید اصلی صلح جهانی است.

او در سخنانش به رنج‌های ناشی از تحریم، فقر و انزوای ایران اشاره کرد، اما این مشکلات را نه نتیجه سیاست‌های خصمانه غرب، بلکه محصول تصمیمات داخلی ایران جلوه داد. محمدی حتی اشاره‌ای به تهدیدات نظامی مستمر علیه ایران یا زرادخانه هسته‌ای رژیم صهیونیستی نکرد، اما خواستار رفراندومی تحت نظارت سازمان ملل در ایران شد. سازمانی که در برابر جنایات در منطقه و حملات 12 روزه به ایران بی‌تفاوت بود.

همسویی با فشار خارجی صلح نامیده شد

محمدی مدعی شد که مردم ایران با برنامه هسته‌ای کشورشان مخالف‌اند، اما این ادعا از چه منبعی نشأت می‌گیرد؟ هیچ داده یا نظرسنجی معتبری چنین دیدگاهی را تأیید نمی‌کند. توقف برنامه هسته‌ای هرگز مطالبه‌ای مردمی نبوده است. ایرانیان، به‌ویژه در بزنگاه‌هایی مانند جنگ 12 روزه، بارها از حق خود برای فناوری هسته‌ای دفاع کرده‌اند و نشان داده‌اند که میان حامیان و مخالفان کشورشان تمایز قائل‌اند. با این حال، محمدی تلاش کرد مردم ایران را قربانی برنامه هسته‌ای خودشان نشان دهد، نه قربانی سیاست‌های تحریمی و تهدیدات غرب.

صلح واقعی بدون محکوم کردن بی‌عدالتی و تجاوز ممکن نیست. اما محمدی در سخنرانی‌اش نه از جنایات منطقه‌ای سخن گفت، نه از حملات به زیرساخت‌های ایران و نه از ترورهای هدفمند علیه دانشمندان ایران. او به جای همبستگی با مردم ایران، در مسیری گام برداشت که به نفع فشارهای خارجی بود. این سخنرانی، به جای بزرگداشت یاد قربانیان هیروشیما و ناکازاکی، به توجیه سیاست‌های قدرت‌های بزرگ و مشروعیت‌بخشی به فشار علیه ایران کمک کرد.

اقدامات او مانند نامه‌نگاری با مقامات سوئدی و حمایت از محاکمه حمید نوری، زندانی ایرانی در سوئد که در فرآیندی ناعادلانه و با فشار منافقین پیش‌ می‌رفت پرسش‌های بیشتری را در مورد همکاری او با گروه‌های تروریستی خارج نشین مطرح می‌کند.

نوبل جنگ

در جریان جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، نرگس محمدی و شیرین عبادی بیانیه‌ای مشترک منتشر کردند که بدون محکوم کردن تجاوزات اسرائیل به غیرنظامیان ایرانی، خواستار توقف برنامه غنی‌سازی اورانیوم ایران و تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی کشور شد. این بیانیه، با نادیده گرفتن تلفات سنگین غیرنظامیان ایرانی، ایران را مقصر اصلی تنش‌ها جلوه داد و به‌طور ضمنی به اقدامات نظامی اسرائیل مشروعیت می‌بخشید. عبادی حتی دستگیری افرادی که متهم به همکاری با سرویس‌های جاسوسی خارجی در شهرهای مختلف ایران بودند را «سرکوب» توصیف کرد.

جایزه صلح نوبل، که باید نمادی از صلح‌طلبی باشد، برای مردم ایران به سمبلی از همسویی با سیاست‌های خصمانه علیه کشورشان تبدیل شده است. شیرین عبادی و نرگس محمدی دو برنده ایرانی این جایزه به جای دفاع از حقوق مردم ایران، به ابزاری برای تکرار مواضع ضدایرانی غرب بدل شده‌اند. این نه در راستای صلح است و نه عدالت، بلکه تلاشی برای تضعیف مقاومت ایران در برابر فشارهای خارجی است.