چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۹

مقایسه قیمت برق در ایران و کشور‌های همسایه

مقایسه قیمت برق در ایران و کشور‌های همسایه
برق با نرخ ۲۷۰ تومان در ایران ارزان‌تر از هر کشور منطقه و حتی کشورهای فقیر جهان عرضه می‌شود
کد خبر : ۷۰۸۰۱۱

به گزارش صراط به نقل از اقتصادآنلاین، قطعی‌های مکرر برق، تبدیل به کلاس درس فشرده‌ای شده که واقعیات اقتصادی را برای کسانی که دل در گرو کمونیسم دارند، روزانه تدریس می‌کند.

 

همزمان با شروع خاموشی‌ها، کافی است قدمی در خیابان‌ها بزنید تا صدای روشن شدن موتور برق‌ها را بشنوید. صدای گوش‌خراشی که همان صدای آشنای شکست کمونیسم، برای هزارمین بار است. با کسبه که صحبت می‌کنی از خاموشی‌ها کلافه‌اند اما همچنان معتقدند که قیمت برق نباید زیاد شود.

چند استدلال هم دارند. اول آنکه قیمت برق همین الان هم زیاد است و دوم آنکه کشور ما نفت و گاز دارد پس انرژی هم باید ارزان یا رایگان باشد. وقتی هم در جواب استناد می‌کنی به اینکه برق ایران، ارزان‌ترین برق در جهان است، دلیل سوم را روی میز می‌گذارند که البته محکمه پسندتر نیز است. می‌گویند درآمد مردم در کشورهای دیگر بالاتر است، پس طبیعی است که قیمت برقشان هم بالاتر باشد. اما چون درآمد مردم ما کم است، قیمت برق و گاز و بنزین هم باید پایین باشد. در این گزارش اما به هر سه استدلال با نمودار پاسخ داده شده است.

ایران، رکورددار برق ارزان در میان همسایگان منطقه‌ای

در نگاه نخست، ممکن است به نظر برسد که کشور‌های همسایه ایران نیز مانند ما برق را با قیمت پایین‌تری عرضه می‌کنند. اما داده‌های واقعی خلاف این تصور را نشان می‌دهند. طبق نمودار زیر، در میان همه کشور‌های منطقه، ایران با نرخ ۲۷۰ تومان در هر کیلووات ساعت، ارزان‌ترین برق را عرضه می‌کند. نکته مهم آن است که بسیاری از این کشور‌ها از نظر اقلیم، وضعیت گرمایشی، یا حتی مصرف فصلی انرژی، مشابه ایران هستند. با این حال، در سیاست‌گذاری انرژی رفتاری کاملاً متفاوت دارند. برای درک بهتر این وضعیت، کافی است به مقایسه با برخی کشور‌هایی بپردازیم که از نظر اقلیمی، اقتصادی یا جمعیتی مشابهت‌هایی با ایران دارند.

برای مثال، در ارمنستان، بهای هر کیلووات ساعت برق به ۹۹۰۰ تومان، معادل ۲۷۰ برابر ایران می‌رسد، در حالی که این کشور نیز منابع انرژی محدودی دارد و بخش زیادی از برق مصرفی خود را وارد می‌کند. در امارات متحده عربی قیمت برق خانگی ۷۲۰۰ تومان است، یعنی بیش از ۲۶ برابر نرخ فعلی برق در ایران. این کشور با وجود منابع عظیم گاز طبیعی و درآمد نفتی بالا، برق را ارزان به مردم نمی‌دهد. ترکیه نیز که کشوری با جمعیتی مشابه ایران و اقلیم نسبتاً همسان است، برق را با نرخ ۶۰۳۰ تومان عرضه می‌کند؛ رقمی که بیش از ۲۲ برابر تعرفه برق در ایران است.

در همسایه شرقی یعنی پاکستان، هر کیلووات ساعت برق با نرخ ۵۸۵۰ تومان عرضه می‌شود. روسیه با دارا بودن یکی از بزرگ‌ترین ذخایر انرژی جهان، برق را به قیمت ۵۶۷۰ تومان در اختیار مردم قرار می‌دهد.

حتی کشور‌های کوچک‌تر مانند بحرین (۴۳۲۰ تومان)، آذربایجان (۴۲۳۰ تومان)، کویت (۳۳۳۰ تومان)، ازبکستان (۳۰۶۰ تومان) و قطر (۲۸۸۰ تومان) نیز برق را با نرخی بسیار بالاتر از ایران به فروش می‌رسانند. مقایسه با عراق (۱۳۵۰ تومان) و سوریه (۱۲۶۰ تومان) نیز که وضعیت اقتصادی‌شان به شدت متزلزل است، نشان می‌دهد که حتی این کشور‌ها هم گام‌هایی در جهت واقعی‌سازی قیمت برق برداشته‌اند.

در این میان، تنها کشوری که برق ارزان‌تری از عراق، سوریه و تمامی منطقه دارد، ایران است؛ با نرخ ۲۷۰ تومان برای هر کیلووات ساعت. این رقم نه‌تنها پایین‌ترین قیمت در منطقه است، بلکه به شکل چشم‌گیری با قیمت تمام‌شده برق فاصله دارد. دولت عملاً بیش از ۹۰ درصد از هزینه واقعی برق را از محل یارانه پنهان تأمین می‌کند؛ یارانه‌ای که نه فقط باعث کاهش عدالت اجتماعی شده، بلکه به رشد مصرف غیرمنطقی دامن زده است.

نتیجه این سیاست، فشار مزمن بر زیرساخت‌های برق کشور، کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌ها، افزایش اتلاف شبکه و قطعی‌های پیاپی است. شبکه برق ایران در تابستان ۱۴۰۴ برای چندمین سال پیاپی در آستانه فروپاشی قرار گرفت؛ نه به دلیل کمبود فنی، بلکه به دلیل مصرف بی‌رویه‌ای که با برق  تقریبا مجانی، منطقی به نظر می‌رسد. برق رایگان، نتیجه‌ای جز بحران ندارد و تا زمانی که قیمت واقعی نشود، اصلاح مصرف و نجات شبکه برق ممکن نخواهد بود.

مقایسه قیمت برق در ایران و کشور‌های همسایه

برق ایران، ارزان‌ترین در میان کشور‌های نفتی

در ایران، یکی از مهم‌ترین استدلال‌هایی که علیه واقعی‌سازی قیمت برق مطرح می‌شود، به وفور منابع انرژی در کشور مربوط است. طرفداران این دیدگاه بر این باورند که، چون ایران از بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان است، باید برق را با قیمتی ارزان یا حتی شبه‌رایگان در اختیار مردم قرار دهد. اما واقعیت‌های اقتصادی جهان و داده‌های مربوط به کشور‌های نفت‌خیز، خلاف این ادعا را به‌روشنی نشان می‌دهند.

به این منظور، کافی است نرخ ۲۷۰ تومانی برق در ایران را در کنار نرخ برق در دیگر کشور‌های نفت‌خیز قرار داد تا تصویر روشنی از جایگاه ایران در جهان انرژی به دست آید. برای مثال، در قطر که سرانه تولید نفت و گاز آن از ایران نیز بالاتر است، قیمت برق به ۲۸۸۰ تومان رسیده؛ یعنی بیش از ۱۰ برابر تعرفه ایران. عربستان سعودی هم که سال‌ها نماد یارانه سنگین انرژی بوده، اکنون نرخ برق خانگی را به ۴۵۹۰ تومان رسانده است؛ یعنی حدود ۱۷ برابر تعرفه ایران.

کشور روسیه، یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان، نیز قیمت برق خانگی را ۵۶۷۰ تومان تعیین کرده است. این در حالی است که دولت روسیه به شدت از صنایع انرژی حمایت می‌کند، اما برای حفظ پایداری شبکه برق و جلوگیری از مصرف بی‌رویه، قیمت‌ها را به سطحی نزدیک به قیمت تمام‌شده رسانده است. ونزوئلا که سال‌ها به عنوان نمونه افراطی سیاست‌های یارانه‌ای در انرژی شناخته می‌شد، در اصلاحات جدید خود قیمت برق را افزایش داده و از ایران سبقت گرفته است. نیجریه نیز، برق را با نرخ ۳۲۴۰ تومان عرضه می‌کند؛ رقمی بیش از ۱۲ برابر تعرفه ایران. این نسبت برای هلند نیز به ۹۶ برابر می‌رسد.

مقایسه قیمت برق در ایران و کشور‌های همسایه

نکته کلیدی در میان این آمار‌ها آن است که هیچ کشور نفت‌خیزی در جهان به‌اندازه ایران، برق را ارزان عرضه نمی‌کند. همه این کشور‌ها در سال‌های اخیر متوجه شده‌اند که تداوم یارانه‌های سنگین انرژی، منجر به اتلاف منابع، رشد بی‌رویه مصرف، کاهش سرمایه‌گذاری در تولید و در نهایت بحران‌های مزمن در شبکه برق خواهد شد. به همین دلیل، با وجود منابع سرشار، قیمت برق را به سمت واقعی شدن سوق داده‌اند.

در ایران اما، برق همچنان ارزان‌تر از آب، نان و حتی بسیاری از کالا‌های بی‌اهمیت‌تر عرضه می‌شود. این سیاست نه‌تنها باعث شده مصرف برق سرانه ایران از میانگین جهانی بسیار بیشتر شود، بلکه شدت مصرف انرژی، یعنی میزان مصرف انرژی برای تولید هر واحد تولید ناخالص داخلی، را به یکی از بالاترین سطوح جهانی رسانده است. این وضعیت در درازمدت، نه‌تنها برای اقتصاد ملی قابل‌تحمل نیست، بلکه پایداری شبکه برق، امنیت انرژی و حتی عدالت اجتماعی را تهدید می‌کند.

ادامه سیاست برق ارزان، به معنای فشار بیشتر بر بودجه دولت، افزایش کسری انرژی، افت شدید سرمایه‌گذاری در صنعت برق، و در نهایت خاموشی‌های بیشتر در تابستان‌های آینده است. واقعیت این است که نفت داشتن، به معنای توزیع رایگان برق نیست. کشور‌هایی که منابع انرژی دارند، اگر به دنبال رشد پایدار و توسعه صنعتی هستند، دیر یا زود به سمت اصلاح قیمت‌ها رفته‌اند. ایران نیز، ناگزیر از این مسیر است؛ مسیری که هرچه دیرتر آغاز شود، هزینه‌های آن سنگین‌تر خواهد بود.

حتی کشورهای فقیرتر‌ هم برق را گران‌تر از ایران می‌فروشند

یکی دیگر از مغالطه‌های رایج در مخالفت با اصلاح تعرفه برق، به سطح درآمد خانوار‌ها در ایران بازمی‌گردد. برخی می‌گویند، چون مردم ایران درآمد زیادی ندارند، نباید هزینه بیشتری برای برق بپردازند. اما بررسی داده‌های مقایسه‌ای از قیمت برق در کشور‌هایی که حتی از نظر تولید ناخالص داخلی سرانه (PPP)، ضعیف‌تر از ایران هستند، این استدلال را به چالش می‌کشد. واقعیت این است که برق در بسیاری از کشور‌های فقیرتر از ایران، به مراتب گران‌تر است.

بر اساس نمودار سوم، کشور‌هایی با درآمد سرانه کمتر از ایران، مانند کنیا، فیلیپین، سنگال، موزامبیک، ساحل عاج، بنگلادش و افغانستان، برق را با نرخ‌هایی ۳ تا ۹۴ برابر نرخ آن در ایران عرضه می‌کنند. این یعنی، ارزان بودن برق در ایران نه به درآمد سرانه مرتبط است، نه به الزامات اجتماعی، بلکه ناشی از سیاست‌گذاری نادرست و ناکارآمد است.

در جامائیکا، کشوری در آمریکای مرکزی با منابع انرژی محدود و اقتصادی کوچک، قیمت هر کیلووات ساعت برق به ۲۵۶۵۰ تومان رسیده است؛ یعنی بیش از ۹۴ برابر نرخ برق در ایران. اکوادور در آمریکای جنوبی نیز برق را با نرخ ۸۷۳۰ تومان عرضه می‌کند.

در کشور‌های آفریقایی که سطح فقر و محرومیت بالا است، وضعیت مشابهی حاکم است. در آفریقای جنوبی نرخ برق به ۱۶۷۴۰ تومان رسیده و در سنگال نیز ۱۶۲۹۰ تومان ثبت شده است. همچنین برق در موزامبیک ۱۱۴۳۰ تومان، در ساحل عاج ۱۱۴۳۰ تومان، در الجزایر ۳۲۴۰ تومان و در لیبی ۷۲۰ تومان فروخته می‌شود. کنیا با درآمد سرانه‌ای به‌مراتب پایین‌تر از ایران، برق را با نرخ ۱۹۸۰۰ تومان عرضه می‌کند.

وضعیت در کشور‌های پایین‌تر از ایران در آسیا نیز مشابه است. کامبوج ۱۳۵۰۰ تومان و بنگلادش ۵۵۸۰ تومان همگی برق را با نرخ‌هایی چند برابر ایران عرضه می‌کنند. فیلیپین نیز که دهه‌ها با چالش‌های ساختاری اقتصادی مواجه بوده، برق را به قیمت ۱۸۲۷۰ تومان می‌فروشد. حتی در افغانستان که یکی از ضعیف‌ترین اقتصاد‌های دنیا را دارد، برق با نرخ ۴۵۰۰ تومان فروخته می‌شود. ازبکستان با نرخ ۳۰۶۰ تومان و عراق با ۱۳۵۰ تومان همگی بالاتر از ایران قرار دارند. حتی لبنان که طی چند سال اخیر با بحران‌های مالی، تورم افسارگسیخته و فروپاشی زیرساخت‌ها مواجه شده، نرخ برق خانگی را ۱۶۲۹۰ تومان اعلام کرده است؛ یعنی بیش از ۶۰ برابر تعرفه برق در ایران.

مقایسه قیمت برق در ایران و کشور‌های همسایه

در تمام این کشورها، با وجود درآمد سرانه پایین، برق با قیمتی نزدیک به واقعی فروخته می‌شود. چرا؟ چون حتی در کشور‌های فقیر، سیاست‌گذاران دریافته‌اند که برق ارزان مساوی است با مصرف بی‌رویه، تخریب زیرساخت و اتلاف منابع عمومی. اگر قیمت برق پایین نگه داشته شود، دولت باید از منابعی دیگر، همچون بودجه عمومی یا چاپ پول، آن را جبران کند. این امر یا منجر به کسری بودجه و تورم می‌شود، یا به افت کیفیت خدمات و کاهش دسترسی عمومی به انرژی منجر خواهد شد.

در ایران اما، برق آن‌قدر ارزان است که عملاً سهم آن از سبد مصرفی خانوار به صفر نزدیک شده است. در حال حاضر، حتی در دهک‌های بالای درآمدی که ماهانه چند ده‌هزار کیلووات ساعت برق مصرف می‌کنند، پرداختی برق به‌قدری ناچیز است که تغییر رفتار مصرفی در پی ندارد. یارانه پنهان برق عملاً به نفع پردرآمد‌ها توزیع می‌شود، در حالی که هزینه تأمین آن از جیب عموم مردم پرداخت می‌گردد.

در واقع، برق ارزان نه‌تنها کمکی به عدالت اجتماعی نمی‌کند، بلکه آن را به‌شدت تهدید می‌کند. اصلاح تعرفه برق، اگر به‌درستی و همراه با حمایت هدفمند از دهک‌های پایین صورت گیرد، هم به کاهش مصرف منجر می‌شود و هم به بهبود پایداری شبکه برق و تخصیص عادلانه منابع ملی.

اصلاح قیمت برق نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است

مقایسه قیمت برق در ایران با کشور‌های منطقه، کشور‌های نفت‌خیز و حتی کشور‌های با درآمد سرانه پایین‌تر، یک حقیقت را به‌روشنی آشکار می‌کند؛ برق در ایران به‌شدت ارزان است و این ارزانی دیگر قابل‌دوام نیست. قیمت ۲۷۰ تومان برای هر کیلووات ساعت برق خانگی در ایران نه‌تنها از میانگین منطقه‌ای بسیار پایین‌تر است، بلکه با قیمت تمام‌شده تولید برق نیز هیچ نسبتی ندارد. در حالی‌که دولت، از طریق یارانه‌های پنهان، بخش عمده‌ای از هزینه برق را پوشش می‌دهد، عملاً در حال تخریب زیرساخت‌های خود، افزایش مصرف بی‌رویه و کاهش تاب‌آوری شبکه برق است.

نتایج این سیاست، برای مردم نیز ملموس شده است. تابستان‌های پرخاموشی، فرسودگی شبکه، عدم توسعه نیروگاه‌های جدید، و بدهی انباشته دولت به صنعت برق، پیمانکاران و نیروگاه‌ها، همگی پیامد‌های مستقیم این قیمت‌گذاری غیرواقعی هستند. حتی مصرف‌کنندگان خانگی نیز متوجه شده‌اند که با وجود پرداخت ناچیز برای برق، از خدمات پایدار، مطمئن و بی‌وقفه برخوردار نیستند. این وضعیتی است که با ادامه آن، نه‌تنها خدمات بهتر نمی‌شود، بلکه بحران‌ها عمیق‌تر نیز خواهند شد.

برخی ممکن است بپرسند که افزایش قیمت برق، فشار را بر خانوار‌ها افزایش نمی‌دهد؟ پاسخ این است که بله، اگر این اصلاح بدون برنامه انجام شود، می‌تواند اثرات منفی داشته باشد. اما راه‌حل، حفظ قیمت ارزان برای همه نیست؛ بلکه هدفمند کردن یارانه انرژی و حمایت از دهک‌های پایین است. داده‌های مصرف نشان می‌دهد که بخش عمده‌ای از یارانه برق، به دهک‌های بالای درآمدی اختصاص می‌یابد؛ کسانی که خانه‌های بزرگ‌تری دارند، کولر‌های گازی پرمصرف‌تری استفاده می‌کنند، استخر، جکوزی یا تجهیزات سرمایشی پرهزینه دارند و عملاً یارانه بیشتری دریافت می‌کنند.

بر این اساس، دولت باید به سمت طراحی هدفمندی جدید یارانه‌ها برود. به جای آنکه گاز ارزان یارانه‌ای در اختیار نیروگاه‌های برق قرار گیرد و آن‌ها هم با کمترین بهره‌وری در جهان، برق ظاهرا ارزان را در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند، دولت باید گازی که متعلق به تمامی مردم است را با قیمت واقعی در بورس انرژی عرضه کند و نیروگاه هم با همان قیمت آن را خریداری کند. در مقابل اما درآمد ناشی از فروش گاز را به صورت یکسان به تمامی ایرانیان پرداخت کنند. اینگونه نه تنها فشاری به خانوارها نخواهد آمد، بلکه از دهک‌های پایین نیز حمایت خواهد شد. همچنین مصرف برق در کشور کنترل می‌شود و بحران خاموشی‌ها برای همیشه پایان می‌یابد.

هم‌زمان، با اصلاح تعرفه‌ها، جذابیت برای سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های جدید، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و ارتقای شبکه برق افزایش خواهد یافت. صنعت برق ایران برای بقا، به سرمایه نیاز دارد؛ سرمایه‌ای که با قیمت ۲۷۰ تومانی برای هر کیلووات ساعت، امکان‌پذیر نیست. همچنین واقعی‌سازی قیمت، به توسعه فناوری‌های صرفه‌جویی، افزایش راندمان وسایل خانگی، و بهبود بهره‌وری انرژی در صنایع کمک خواهد کرد.

در نهایت باید گفت، برق رایگان یا شبه‌رایگان، توهمی است که هزینه آن را همه مردم می‌پردازند، اما بهره‌اش تنها به نفع گروهی خاص تمام می‌شود. اگر برق همچنان مفت بماند، خاموشی‌ها ادامه خواهند داشت، سرمایه‌گذاری متوقف خواهد شد، شبکه فرسوده‌تر می‌شود و مردم، در نهایت هزینه سنگینی را خواهند پرداخت؛ هم اقتصادی، هم اجتماعی و هم محیط‌زیستی.

بنابراین، اصلاح قیمت برق در ایران نه‌تنها یک ضرورت فنی و اقتصادی است، بلکه اقدامی برای برقراری عدالت اجتماعی، حفظ پایداری محیط‌زیست، تضمین امنیت انرژی و توسعه پایدار کشور به‌شمار می‌رود. دیر یا زود، این مسیر باید طی شود؛ اما هرچه زودتر آغاز شود، هزینه‌های آن کمتر و منافع آن بیشتر خواهد بود.