به گزارش صراط به نقل از خبرگزاری حوزه، وبینار «اربـــــعــیــــن امـــــســــال تـنـها برم یا با خـــانــواده؟» با ارائه حجت الاسلام سید هادی حسینی اصل برگزار شد که متن این جلسه تقدیم شما فرهیختگان می شود:
جایگاه و ضرورت اربعین از نگاه دینی
نکته اولی که باید بدانیم، درباره فضیلت عظیم این زیارت است. زیارت اربعین، از جایگاهی رفیع و فضیلتی بیبدیل در متون دینی و روایی برخوردار است. در رابطه با زیارت سیدالشهدا علیهالسلام، بهطور عام، روایات فراوانی در منابع حدیثی و متون ایمانی ذکر شدهاند که به ثواب و برکات بینظیر این زیارت اشاره دارند. این روایات، در قالب مضامینی گوناگون، فضیلت این زیارت را بهگونهای توصیف میکنند که هر قدم در مسیر زیارت امام حسین علیهالسلام، به منزله پاک شدن هزار گناه، ثبت هزار حسنه و ارتقاء هزار درجه برای زائر است.
در برخی احادیث آمده است که اگر کسی به زیارت امام حسین علیهالسلام برود، بهشت بر او واجب میشود. در روایت دیگری، بیان شده که خدای متعال گناهان زائر را به گونهای میبخشد که گویی تمامی اعمال او از ابتدا نوشته شدهاند؛ چنانکه خطاب الهی به او چنین است: «از نو آغاز کن و عمل خویش را از سر بگیر». معنای این تعبیر آن است که تمامی لغزشها، گناهان و معاصی گذشته پاک میشود و زائر، فرصتی نو برای شروعی تازه مییابد. این نعمت بزرگ، توفیقی بینظیر و جایگاهی ممتاز را برای زیارت امام حسین علیهالسلام رقم میزند.
زیارت اربعین بهطور خاص، در میان سایر زیارتها، از ویژگیهای منحصربهفردی برخوردار است. در این زمینه، روایت معروفی از امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده که در آن، نشانههای شیعه حقیقی برشمرده شدهاند. آن حضرت میفرمایند: «نشانههای مؤمن پنج چیز است: بهجا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانهروز (اعم از واجب و نافله)، انگشتر به دست راست کردن، سجده بر خاک در نماز، بلند گفتن «بسمالله الرحمن الرحیم» در نماز و زیارت اربعین». بر این اساس، زیارت اربعین، افزون بر فضیلت معنوی و ثواب اخروی، نماد هویتی شیعه و نشانهای از تعلق به مکتب اهلبیت علیهمالسلام تلقی میشود.
همچنین، زیارت اربعین دارای کارکردهای اجتماعی و سیاسی بارزی نیز هست. زائرانی که توفیق زیارت را یافتهاند به خوبی به یاد دارند، و آنان که هنوز مشرف نشدهاند، انشاءالله امسال موفق خواهند شد. در زیارتنامه اربعین، عبارتی وجود دارد که دلالت روشنی بر پیوند قلبی و عملی میان زائر و امام حسین علیهالسلام دارد:«وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ»؛ یعنی: «دل من با دل شما در سلم و آرامش است، و کار من تابع کار شماست، و یاری من برای شما آماده است». این تعبیر، دلالت بر تبعیت عملی از امام و آمادگی کامل برای نصرت او دارد؛ و این آمادگی تا زمانی ادامه مییابد که «اذن الهی» برای قیام و ظهور صادر شود.
بدین ترتیب، زیارت اربعین، جایگاهی ویژه در بستر زمینهسازی ظهور دارد. زائر باید خود را در قامت سربازی از یاران امام زمان علیهالسلام ببیند و چنین احساس کند که ایام اربعین، ایام آمادگی و اعلام حضور است. از منظر اجتماعی نیز، این ایام، ایام نمایش قدرت اسلام و تشیع است. اربعین حسینی، بزرگترین اجتماع مسلمانان و شیعیان در جهان به شمار میرود و از نظر میزان مشارکت، دومین تجمع مذهبی جهان است. اگر نسبت تعداد جمعیت شرکتکننده را نیز در نظر بگیریم، میتوان آن را بزرگترین اجتماع دینی بشریت دانست. بهویژه در شرایط کنونی که جبهههای مختلف کفر جهانی در برابر اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی صفآرایی کردهاند، حضور پرشور در این حرکت عظیم، از اهمیتی دوچندان برخوردار است.
با توجه به این فضائل عظیم، آثار تربیتی و ثواب بیکران، اصل نخست در زیارت اربعین آن است که افرادی که توانایی دارند، همسر و فرزندان خود را نیز همراه ببرند. حتی اگر فرض شود که از حیث تربیتی، هیچ اثری بر فرزندان باقی نماند – که البته چنین نیست و آثار آن آشکار است – باز هم اصل اولیه بر این است که خانواده همراه انسان در این سفر معنوی حضور داشته باشند. بنابراین، این نکته به عنوان کلام پایانی در صدر اولویتها قرار میگیرد.
ظرفیت سفر اربعین در روابط زوجین
سفر اربعین، از منظر روانشناسی و نگاه تربیتی، ظرفیتها و قابلیتهای قابل توجهی در خود جای داده است و میتوان به این موضوع از زاویه دید خانوادگی، بهویژه در روابط زوجین، نگریست. در مرحله نخست، توجه به بُعد خانوادگی این سفر ضروری است و سپس میتوان به کارکردهای تربیتی آن پرداخت؛ چراکه همه والدین بهگونهای دغدغه تربیت فرزندان را در ذهن دارند.
از منظر روانشناسی، خودِ «سفر» ـ صرفنظر از مقصد ـ دارای کارکردهای مثبت روانی و عاطفی است. چه سفر به شمال کشور باشد، چه مشهد مقدس، یا حتی سفر به روستاهای آباء و اجدادی، ذات سفر بهعنوان یک تجربه مشترک، موجب نزدیکی اعضای خانواده به یکدیگر میشود. دلیل آن روشن است: در سفر، افراد «همهدف»، «هممسیر» و «همقدم» هستند، و همین امر موجب تقویت حس انسجام، صمیمیت و نزدیکی روانی و عاطفی میان زن و شوهر و سایر اعضای خانواده میشود.
مطالعات روانشناسی نیز نشان دادهاند که در جریان سفر، ترشح هورمونهای مثبت نظیر «اکسیتوسین» (هورمون پیوند و صمیمیت) افزایش مییابد. این افزایش هورمونی، منجر به کاهش تنشهای روانی و بالا رفتن سطح رضایتمندی عاطفی میشود. به دنبال آن، احساس صمیمیت، نزدیکی و آرامش ذهنی در روابط زوجین و خانواده افزایش پیدا میکند.
حال در نظر بگیریم که این ویژگیها در چارچوب سفر اربعین قرار گیرد؛ سفری که افزون بر معنویت و هدفمندی والا، از ویژگیهای «همهدف بودن»، «همقدم بودن» و اشتراک در حرکت و مسیر برخوردار است. بدین معنا که زوجین و خانوادهها در یک فضای ایمانی، با هدفی متعالی، با هم همراه میشوند. در این شرایط، سطح همدلی و مشارکت افزایش مییابد و فرصتهای تازهای برای گفتوگو، درک متقابل و بازسازی رابطه بهوجود میآید.
تجربههای میدانی همکاران مشاور و درمانگران خانواده نیز مؤید این نکته است. گزارشهای متعددی از سوی همکاران فعال در حوزه مشاوره زوجین و خانواده ارائه شده است که بر مبنای آنها، زوجهایی که پیش از سفر اربعین با سردی روابط، کاهش صمیمیت یا تعارضات مواجه بودهاند، در جریان این سفر، بهبود قابل توجهی در روابط خود تجربه کردهاند. حداقلِ اثر این سفر، ایجاد «حال خوب» در طول مسیر بوده است. در برخی موارد نیز، زوجها پس از بازگشت از سفر، توانستهاند آن صمیمیت را حفظ کنند و تداوم بخشند؛ تا جایی که برخی از آنها از بحرانهای جدی زندگی مشترک خارج شده و روند رابطه خود را بازسازی کردهاند.
بنا بر شواهد میدانی و مشاهدات متخصصان، ظرفیت سفر اربعین در بازسازی و تقویت روابط زوجین، بهویژه در حوزه صمیمیت، ارتباط مؤثر و کاهش تنشهای عاطفی، بسیار بالا و قابل توجه است. از این منظر، اربعین را نهتنها میتوان یک سفر زیارتی، بلکه فرصتی برای بازآفرینی پیوندهای خانوادگی، افزایش سلامت روانی و رشد عاطفی زوجین قلمداد کرد.
ظرفیتهای سفر اربعین در تربیت فرزندان
یکی از دغدغههای رایج خانوادهها در آستانه سفر اربعین، مسئله همراهی فرزندان در این سفر است؛ این پرسش که «بچهها را چهکار کنیم؟» بهعنوان چالشی مشترک، ذهن بسیاری از والدین را درگیر کرده است. حال آنکه سفر اربعین، ظرفیت عظیمی در تربیت فرزندان دارد و میتوان آن را فرصتی استثنایی در مسیر رشد شخصیتی و معنوی کودکان و نوجوانان دانست.
از همان آغاز زندگی، نگاه دین به تربیت کودک، نگاهی پیوسته با اهلبیت علیهمالسلام بهویژه امام حسین علیهالسلام است. در آموزههای دینی آمده است که یکی از آداب ولادت، برداشتن کام کودک با تربت سیدالشهدا علیهالسلام است. این سنت، پیامی روشن دارد: «اگر قرار است این کودک رشد کند و مسیر تربیت را بپیماید، این مسیر از ابتدا با امام حسین علیهالسلام آغاز میشود». پیش از آنکه کودک از شیر مادر تغذیه کند، کام او با تربت حسینی برداشته میشود؛ به این معنا که مسیر رشد و معنویت او، با یاد امام حسین علیهالسلام گره خورده است.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام نیز آمده است که برداشتن کام نوزاد با تربت سیدالشهدا علیهالسلام نوعی بیمه و ضمانت برای سلامت روحی و معنوی کودک به شمار میرود. بنابراین، حضور کودک در فضای معنوی اربعین، استمرار همین پیوند اولیه و تقویتکننده آن خواهد بود. اربعین، تنها یک حرکت ظاهری یا اجتماعی نیست؛ بلکه گامی در ادامه همان «کام برداشتن» با تربت است، اما اینبار در قالب همراهی کودک با والدین در مسیر زیارت.
ویژگیهای تربیتی سفر اربعین برای فرزندان، بهویژه در سنین دبستان و بالاتر، بسیار قابل توجه است. این رده سنی، به مرحلهای از رشد ذهنی رسیدهاند که توانایی درک مفاهیم اولیه اخلاقی، اجتماعی و معنوی را دارند و میتوانند برداشتهایی از فضا، مناسک، رفتار والدین، مشارکت جمعی و احساسات معنوی داشته باشند. بنابراین، تربیت در این سنین از طریق الگوگیری، مشاهده، تقلید و دریافت پیامهای ضمنی، بسیار مؤثر خواهد بود.
البته در خصوص کودکان زیر پنج سال، بهویژه زیر چهار سال، باید با احتیاط بیشتری سخن گفت؛ چراکه در این سنین، قدرت تفکر انتزاعی و تحلیل معنوی هنوز به رشد کافی نرسیده است. بنابراین، بهرهمندی تربیتی این گروه سنی نیازمند شرایط و مقدماتی خاص است که در پایان به آن اشاره خواهد شد. اما در مجموع، گروههای سنی دبستان و نوجوانان دوره متوسطه، قابلیت و ظرفیت بالایی برای دریافت پیامهای تربیتی از فضای سفر اربعین دارند.
سفر اربعین، برای کودکان و نوجوانان، صرفاً یک جابهجایی مکانی نیست؛ بلکه فرآیندی تربیتی است که در آن، مفاهیمی همچون همدلی، مشارکت، معنویت، صبر، ایثار، نظم، انضباط اجتماعی و اتصال قلبی به امام حسین علیهالسلام، در قالب تجربهای عینی و زیسته، در ذهن و جان آنان شکل میگیرد. این تجربه، در صورتی که آگاهانه هدایت شود، میتواند اثری ماندگار در شخصیت فرزند بر جای گذارد.
ویژگیهای روانشناختی کودک و نوجوان در بستر تربیتی سفر اربعین
در ادامه بحث از ظرفیتهای تربیتی سفر اربعین، لازم است نگاهی دقیقتر به ویژگیهای روانشناختی کودکان و نوجوانان داشته باشیم؛ چراکه شناخت این ویژگیها، مسیر تربیت آگاهانه در چنین فضاهایی را روشنتر میسازد.
در مورد کودکان، بهویژه در سنین دبستان (یعنی از حدود پنج یا شش سالگی به بالا)، باید توجه داشت که آنان در مرحلهای از رشد قرار دارند که نیاز اصلی آنان، احساس شایستگی و احساس ارزشمندی است.
بر اساس نظریات روانشناختی، این سنین متعلق به دومین دورهی هفتساله زندگی است؛ دورهای که در آن، کودک به تدریج مفاهیم نظم، مسئولیتپذیری و پیروی از قانون را میآموزد. به همین دلیل، در این سنین معمولاً کودکان نسبت به قوانین و دستورالعملها پذیرش بیشتری دارند؛ برای مثال اگر آموزگار یا مربی چیزی بگوید، کودک آن را با جدیت بیشتری میپذیرد.
از سوی دیگر، نیاز روانشناختی اصلی کودک در این سن، احساس کفایت است؛ یعنی اینکه کودک باور داشته باشد «من توانمند هستم»، «من میتوانم» و «من مفیدم». بسیاری از ناراحتیها یا اختلالات رفتاری در این سنین، از احساس ناتوانی یا بیارزشی درونی نشأت میگیرد. سفر اربعین، با توجه به بستر جمعی، معنوی و مناسکی خود، بستری استثنایی برای پاسخ به این نیاز فراهم میکند.
در این سفر، والدین میتوانند با سپردن نقشهای مشخص و متناسب با سن کودک، فرصتهایی برای تجربهی احساس مفید بودن و ارزشمندی در اختیار فرزندان خود قرار دهند. نقشهایی چون مسئولیت حمل وسایل سبک، همراهی با اعضای خانواده در برنامهریزی مسیر، یادآوری زمانهای نماز یا کمک به سایر زائران، همگی میتوانند به تقویت حس اعتماد به نفس و عزتنفس کودک کمک کنند. هرچقدر کودک خود را در این سفر مؤثرتر ببیند، احتمال شکلگیری احساس کفایت و در نتیجه رشد شخصیتیاش بیشتر خواهد بود.
در مورد نوجوانان، موضوع اندکی متفاوت است. نوجوانی، بهویژه در بازه سنی متوسطه، مرحلهای حساس و بنیادین در فرآیند رشد روانی انسان است. این دوره، از منظر روانشناسی، مرحله هویتیابی محسوب میشود؛ دورهای که در آن نوجوان به دنبال کشف پاسخ این پرسش بنیادین است: «من کیستم؟»
در چنین مرحلهای، اگر محیط مناسب و هدایتگر فراهم شود، نوجوان میتواند به یک هویت معنوی مستقل و پایدار دست یابد. حضور در سفر اربعین، که سرشار از معنویت، هویت جمعی، نقشپذیری فعال و مشارکت اجتماعی است، میتواند زمینه مناسبی برای شکلگیری این هویت معنوی باشد. نوجوانی که در چنین فضایی مشارکت میکند، امکان آن را دارد که خود را عضوی معنادار از یک جریان ایمانی بزرگ ببیند؛ جریانی که بر ارزشهایی چون وفاداری، ایثار، مقاومت، یاری مظلوم و عشق به امام تکیه دارد.
بنابراین، اگر والدین و مربیان بتوانند با نگاه آگاهانه، این حضور را برای نوجوانان به تجربهای شخصی و هویتی تبدیل کنند، تأثیرات تربیتی عمیق و ماندگاری در روح و شخصیت آنان شکل خواهد گرفت.
نقش سفر اربعین در تقویت تابآوری فرزندان
پس از بررسی دو نیاز بنیادین روانشناختی کودکان و نوجوانان، یعنی احساس شایستگی و هویتیابی معنوی، اکنون میتوان به یکی از مهمترین مهارتهای رشد روانی در این دو گروه سنی پرداخت؛ مهارتی که سفر اربعین بستری کمنظیر برای پرورش آن فراهم میکند. این مهارت، چیزی نیست جز تابآوری.
تابآوری، بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای رشد روانی و شخصیتی انسان، نقشی اساسی در موفقیتهای فردی و اجتماعی ایفا میکند. برخلاف تصور رایج گذشته که موفقیت را عمدتاً به میزان بهره هوشی (IQ) نسبت میداد، یافتههای روانشناسی جدید نشان میدهند که تابآوری، توان تحمل سختیها و استمرار در مسیر اهداف، عامل پیشبینیکننده بسیار قویتری برای موفقیت در زندگی است.
در واقع، صِرف باهوش بودن، تضمینی برای پیشرفت در عرصههای شغلی، خانوادگی یا تحصیلی نیست؛ بلکه افرادی در مسیر زندگی موفقترند که در برابر سختیها پایدار، صبور، سازگار و مقاوم باشند. این همان صفتی است که در روایات دینی نیز با عناوینی چون «صبر» و «استقامت» مورد تأکید قرار گرفته است. تعبیر «اصبر تُنَل» در منابع دینی نیز همین حقیقت را یادآور میشود: «صبر کن تا به نتیجه برسی».
سفر اربعین، بهویژه برای کودکان و نوجوانان، زمینهای بسیار غنی برای تقویت مهارت تابآوری فراهم میسازد. در این مسیر، فرزند ما ـ چه کودک باشد و چه نوجوان ـ تجربهای عینی از تحمل دشواریها در یک بستر معنوی و هدفمند به دست میآورد. همان کودکی که شاید در خانه در برابر قطع شدن یک برنامه تلویزیونی یا تأخیر در خواستهاش بیقراری میکرد، در فضای اربعین، به واسطه فضای عمومی و هدایت ظریف والدین، تلاش میکند با شرایط جدید سازگار شود، سختیها را تحمل کند و بخشی از مسئولیتها را برعهده گیرد.
در چنین سفری، کودک و نوجوان نهتنها به واسطه شرایط مسیر، بلکه از طریق مشاهده مستقیم الگوهای انسانی تابآوری نیز در معرض یادگیری قرار میگیرد. او پیرمردی را میبیند که با ویلچر، همسر ناتوان خود را همراهی میکند؛ یا زائری دارای معلولیت را مشاهده میکند که خود را بر زمین میکشد تا از قافله عشاق جا نماند؛ یا کودکی همسن خودش را میبیند که در کنار کالسکه خواهر یا برادر کوچکتر، گام به گام مسیر را طی میکند. این صحنهها، نمونههایی زنده از تابآوری انسانیاند که تأثیر تربیتی عمیقی بر ذهن و جان کودک بر جای میگذارند.
بر اساس نظریه معروف یادگیری مشاهدهای، بخش بزرگی از یادگیریهای کودکان و نوجوانان از طریق دیدن و الگوبرداری اتفاق میافتد؛ یعنی آنها بیشتر از آنکه به گفتهها توجه کنند، از رفتار واقعی اطرافیان الگوبرداری میکنند. حال آنکه سفر اربعین، محیطی وسیع و زنده از رفتارهای مبتنی بر صبر، ایثار، همدلی، تلاش و تحمل است. در چنین فضایی، کودک به طور طبیعی در معرض هزاران نمونه عینی از تابآوری قرار میگیرد و همین الگوها، به تدریج در ذهن و رفتار او نهادینه میشوند.
در همین راستا، تأکید بر نقش والدین در این فرآیند نیز ضروری است. والدین باید آگاه باشند که در چنین موقعیتی، تنها انتقالدهنده پیام تربیتی نیستند، بلکه خود الگویی زنده برای فرزندانشان هستند. اگر کودک یا نوجوان، در برابر خود پدر و مادری را ببیند که با صبر، بردباری، گذشت، و روحیه بالا مسیر را طی میکنند، این رفتارها بهمراتب مؤثرتر از هر توصیه زبانی در ذهن او نهادینه میشود.
در پایان، اشارهای کوتاه به تجربهای شخصی میتواند بر اهمیت تربیت تابآورانه تأکید کند. در دوران مشاوره در یکی از مراکز حمایت از خانواده، تجربه مواجهه با زوجهایی که برای طلاق مراجعه میکردند، این واقعیت را نمایان ساخت که یکی از عوامل اصلی در ناسازگاریهای شدید زناشویی، فقدان تابآوری در برابر اولین مشکل یا اختلاف بود. زن یا شوهر، در اولین چالش جدی، بهجای تلاش برای حل مسئله، دچار گسست کامل عاطفی میشدند. بهعبارتی، تاب نداشتن در برابر سختیها، ریشه بسیاری از گرههای بزرگ زندگی در بزرگسالی است.
فرزندانی که بدون تجربه مواجهه با سختی، فشار، انتظار، و مسئولیت رشد میکنند، در آینده نیز در برابر مشکلات کاری، تحصیلی، خانوادگی یا حتی عاطفی، شکنندگی روانی بیشتری خواهند داشت. سفر اربعین، با همه دشواریها، محدودیتها، و در عین حال، زیباییهای عمیقش، بستری طبیعی و مؤثر برای تمرین این تابآوری ارزشمند در بستر معنویت است.
ظرفیت تجربهسازی در سفر اربعین
یکی از مهمترین ظرفیتهای تربیتی سفر اربعین، ظرفیت تجربهسازی است؛ ظرفیتی که بهویژه برای کودکان و نوجوانان، اهمیت بسیار بالایی دارد. اگر قرار باشد فرزندان ما به کشف استعدادهای خود، شناخت علایق درونی و رشد قابلیتهای فردی برسند، مهمترین وظیفه ما بهعنوان والدین، فراهم کردن زمینههای تجربه کردن برای آنهاست.
در آموزههای دینی نیز تأکید شده است که تجربهها نقش اصلی را در تربیت ایفا میکنند. در روایتی آمده است که بهترین مربی و تعدیلکننده رفتار انسان، «تجربه» است. به عبارت دیگر، این تجربهها هستند که موجب تربیت واقعی انسان میشوند، او را رشد میدهند و استعدادهای نهفتهاش را آشکار میسازند.
سفر اربعین بهطور طبیعی بستری سرشار از فرصتهای تجربهسازی است. اگر والدین با برنامهریزی و آگاهی وارد این فضا شوند، میتوانند برای کودک یا نوجوان خود، موقعیتهایی متنوع برای تمرین و کشف تواناییها فراهم کنند.
برای نمونه، اگر از چند هفته پیش از سفر با فرزند خود هماهنگ کنیم و او را در برنامهریزیها شریک سازیم، فرصتهایی برای تجربه مسئولیت به او خواهیم داد. میتوان نقشهایی چون نقشهخوانی مسیر، پیدا کردن موکبهای مشخصشده یا یافتن عمودهای نشانهدار را به فرزند سپرد. مثلاً اگر یکی از بستگان گفته است در نزدیکی عمود خاصی موکب دارد، فرزند ما میتواند با کمک نقشههای همراه (چه چاپی و چه در نرمافزارهایی مانند گوگلمپ)، محل را پیدا کند. حتی میتوان از قبل با او تمرین استفاده از نقشههای آفلاین داشت تا در صورت نبود اینترنت، بتواند مسیر را بیابد.
در ادامه سفر، مسئولیتهای کوچک ولی مؤثری همچون مراقبت از خواهر یا برادر کوچکتر، یادآوری زمان نماز به اعضای خانواده، یا حفظ نظم و همراهی با جمع را میتوان به نوجوان سپرد. همین تجربههای ساده اما عینی، در شخصیت کودک و نوجوان تأثیر تربیتی ماندگاری میگذارند.
چنین تجربههایی، ضمن آنکه زمینهساز افزایش اعتماد به نفس و احساس توانمندی هستند، میتوانند موجب کشف استعدادها، رشد علایق شخصی و جهتگیریهای آینده تحصیلی و شغلی فرزندان نیز بشوند. کودکی که در مسیر سفر توانسته نقش فعالی ایفا کند، ممکن است علاقهای به کارهای فنی، ارتباطی، مسئولیتی یا حتی مدیریتی در خود کشف کند که پیشتر به آن توجه نداشته است.
در نهایت، سفر اربعین، اگر با آگاهی والدین همراه شود، میتواند نهفقط یک سفر زیارتی، بلکه تجربهای بزرگ و زندگیساز برای فرزندان باشد؛ تجربهای که به آنان فرصت میدهد تا توانمندیهای خود را در موقعیتهای واقعی محک بزنند، از مشاهده و مشارکت بیاموزند، و مسیر رشد شخصیتیشان را آغاز کنند.
تقویت هوش هیجانی در سفر اربعین
یکی دیگر از ظرفیتهای تربیتی بسیار مهم سفر اربعین، تقویت هوش هیجانی در کودکان و نوجوانان است. «هوش هیجانی» یکی از مؤلفههای کلیدی رشد شخصیت و موفقیت افراد در زندگی فردی، اجتماعی و آینده شغلی و تحصیلی آنهاست. این نوع هوش، بر توانایی درک و مدیریت احساسات خود و دیگران، مسئولیتپذیری، همدلی، حل مسئله و کنترل هیجانها متمرکز است.
در فضای پیادهروی اربعین، کودک یا نوجوان بهصورت مکرر با موقعیتهایی مواجه میشود که لازم است هیجانات و شرایط دیگران را درک کند. برای مثال، دیدن فردی ناتوان که با زحمت خود را به مسیر رسانده، یا کودکی که خسته شده و کسی کمکش میکند، تجربهای عاطفی عمیق است که بذر «همدلی» را در دل فرزند ما میکارد.او میآموزد که دیگران نیز احساس دارند؛ ممکن است خسته، مضطرب یا نیازمند باشند، و این فهم، پایهی شکلگیری روابط اجتماعی سالم در سالهای آیندهاش میشود.
در خانه، بسیاری از کارها برای فرزندان آماده است. اما در فضای اربعین، موقعیتهایی پیش میآید که کودک یا نوجوان باید خود تصمیم بگیرد، فکر کند و عمل کند. همین شرایط زمینهای عالی برای تمرین مهارتهای زندگی است:بهعنوان مثال، نوجوانی که مأمور میشود از موکب مشخصی غذا بگیرد، باید تصمیم بگیرد، انتخاب کند، ارتباط برقرار کند و مسئولیت نتیجه را بپذیرد.یا زمانی که مادر احساس کسالت دارد و پدر مسئول مراقبت میشود، فرزند نوجوان میفهمد که باید جای پدر را در گرفتن وسیله یا هماهنگی با دیگران پر کند. حتی تصمیمهایی ساده مانند انتخاب مسیر، مدیریت زمان برای رسیدن به نماز جماعت یا کمک به یکی از همراهان، تمرینهای عملی حل مسئله هستند.
اینها تجربههاییاند که در فضای امن خانه فراهم نمیشوند، اما در مسیر اربعین، در فضایی معنوی، پر از محبت و همراه با حضور والدین، شکل میگیرند و نقش عمیقی در رشد هیجانی و شخصیتی کودک خواهند داشت.
در فضای اربعین، هوش هیجانی فرزندان ما نه با آموزش مستقیم، بلکه با تجربههای واقعی، نقشآفرینی و مشاهدهی الگوها تقویت میشود. وقتی کودک در این سفر یاد میگیرد که احساس دیگران را بفهمد، خودش را کنترل کند، مسئولیت بپذیرد و مسائل را حل کند، در واقع ما پایهای برای رشد شخصیت پایدار و سلامت روانی او در آینده بنا کردهایم.
چالشهای اربعین
اکنون به موضوع چالشها میپردازیم. برخی افراد اینگونه بیان میکنند: «قبول، سفر اربعین پرفضیلت است، نشانه ایمان است، و ظرفیت تربیتی فراوانی دارد؛ اما چالشهایی هم دارد.» مثلاً میگویند: «فرزند خواهر من پارسال در این سفر گرمازده شد. در مرز مهران معطل ماندند و حالش بد شد. تلفن همراهش را دزدیدند و مشکلات دیگری هم پیش آمد.» این قبیل تجربهها ممکن است در ذهن برخی افراد ایجاد تردید کند و نتیجه بگیرند: «اگر اینقدر چالش وجود دارد، پس بهتر است نرویم. از همینجا به زائران سلام میدهیم: من ایرانم و تو عراقی، چه فراقی، چه فراقی…»
چنین برداشتهایی طبیعی است، بهویژه برای کسانی که با شرایط و واقعیات سفر آشنایی کافی ندارند. در بررسی چالشها، میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد. یکی از مهمترین این دستهها، چالشهای موهوم هستند؛ یعنی اموری که صرفاً تصور میشود چالشاند، در حالی که در واقعیت وجود ندارند یا بزرگنمایی شدهاند. این موارد، عمدتاً در نظرسنجیها، فرمهای ارتباطی و پیامهای مردمی که بهصورت عمومی دریافت شده، بارها مطرح شدهاند. در ادامه به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
۱. چالش موهوم «ناامنی»
یکی از پرتکرارترین نگرانیها، مسئله امنیت است. برخی افراد با استناد به اخبار قدیمی یا منابع غیررسمی اظهار میدارند که «عراق ناامن است»، «داعش هنوز فعال است»، یا «فلان شبکه ماهوارهای گفته در عراق امنیت نیست» و مانند اینها. در پاسخ باید گفت: در سالهای اخیر، سفر اربعین در امنیت کامل برگزار شده است. امنیت این مسیر بهعهده نیروهای مسلح عراق، گروه حشد شعبی و نهادهای مردمی دو کشور است. گذشته از آن، جمعیت میلیونی زائران، خود بخشی از شبکه امنیتی طبیعی این مسیر هستند.
از همه مهمتر، باور قلبی مردم به حمایت و لطف الهی و عنایات حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، نقش مهمی در آرامش روانی زائران دارد. البته در ده، دوازده سال قبل، مواردی از ناامنی محدود در برخی مناطق عراق گزارش شده بود، اما در سالهای اخیر، هیچگونه تهدید جدی یا اختلال امنیتی در مناطق زیارتی اربعین ثبت نشده است.
۲. چالش موهوم «بیماریهای واگیردار»
برخی دیگر نگران احتمال ابتلا به بیماریهایی مانند آنفلوآنزا، کرونا یا سایر بیماریهای ویروسی هستند. طبیعتاً در هر تجمع انسانیِ گستردهای، احتمال سرماخوردگی یا انتقال ویروسهای فصلی افزایش پیدا میکند. اما آیا این موضوع آنقدر بحرانی است که مانع از شرکت در این سفر معنوی شود؟ مسلماً خیر.
البته در مواردی خاص، مثلاً افراد مبتلا به بیماریهای زمینهای شدید مانند دیابت کنترلنشده یا نقص سیستم ایمنی، باید با مشورت پزشک و رعایت دستورالعملهای بهداشتی تصمیمگیری کنند. اما برای اکثریت افراد سالم، احتمال ابتلا به بیماری در حد یک سرماخوردگی ساده است و با رعایت بهداشت فردی، استراحت کافی و تغذیه مناسب قابل مدیریت خواهد بود.
۳. چالش موهوم «نبود امکانات درمانی»
یکی دیگر از نگرانیهای رایج این است که «اگر در عراق بیمار شویم، هیچ مرکز درمانی یا خدمات پزشکی در دسترس نیست». این تصور نیز نادرست است. در ایام اربعین، دهها مرکز درمانی، درمانگاه، ایستگاههای امدادی و مراکز هلال احمر ایران و عراق در مسیر نجف تا کربلا و شهرهای مرزی فعال هستند. این مراکز بهصورت رایگان خدمات پزشکی، دارویی و فوریتهای درمانی را در اختیار زائران قرار میدهند.
گزارشها و تجربیات متعدد حاکی از آن است که سطح خدمات پزشکی در این ایام در حد قابل قبول بوده و حتی برخی افراد طنزگونه اظهار کردهاند: «ما مخصوصاً مریضهایمان را آنجا میبریم تا قرصهای رایگان بگیریم!» البته چنین بیانی بیشتر جنبه شوخی دارد، اما در مجموع نشان میدهد که نگرانی در مورد نبود خدمات درمانی در مسیر اربعین، چندان منطقی نیست.
۴. چالش موهوم «مشکل زبان»
بعضی از افراد بیان میکنند که «ما زبان عربی بلد نیستیم، آنها هم فارسی نمیدانند، پس چطور ارتباط برقرار کنیم؟» این نگرانی هم با نگاهی واقعبینانه برطرف میشود. اولاً، کثرت زائران ایرانی در این مسیر، باعث میشود که در اغلب موقعیتها، افراد فارسیزبان حضور داشته باشند و امکان ترجمه یا کمکرسانی فراهم باشد.
ثانیاً، بسیاری از میزبانان عراقی به دلیل تعامل چندساله با زائران ایرانی، به زبان فارسی تا حدی مسلط هستند. ثالثاً، با توسعهی ابزارهای نوین مانند نرمافزارهای ترجمه، اپلیکیشنهای موبایلی و هوش مصنوعی، مشکل زبان در شرایط ضروری بهراحتی قابل مدیریت است.
علاوه بر این، برخی موسسات فرهنگی و رسانههای مجازی، دورههای فشرده آموزش زبان عربی برای سفر اربعین برگزار کردهاند که در مدت کوتاهی، واژگان کاربردی و جملات پرکاربرد را آموزش میدهند. افرادی که علاقهمند هستند، میتوانند از این فرصت برای یادگیری استفاده کنند.
بسیاری از مواردی که بهعنوان «چالش» مطرح میشوند، در واقع چالشهای موهوم هستند؛ یعنی یا اساساً واقعیت ندارند، یا بهقدری بزرگنمایی شدهاند که نقش بازدارنده پیدا کردهاند. سفر اربعین، سفری با شکوه و با ظرفیتهای گستردهی تربیتی، معنوی و اجتماعی است. بسیاری از این چالشهای ظاهری با برنامهریزی، آگاهی، همراهی و توکل بر خداوند، نه تنها مانع نیستند، بلکه خود به بستری برای رشد فردی و خانوادگی تبدیل میشوند.
چالشهای واقعی، اما قابل مدیریت در پیادهروی اربعین
در کنار همه ظرفیتهای بزرگ و بینظیر تربیتی، معنوی و خانوادگی که در سفر اربعین وجود دارد، برخی چالشها نیز واقعاً وجود دارند. این چالشها، گرچه قابل انکار نیستند، اما برای هر یک از آنها، راهکارهایی مشخص و عملی وجود دارد. در ادامه به برخی از مهمترین این چالشها و راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت آنها میپردازیم:
خستگی کودکان در مسیر پیادهروی
یکی از چالشهای ملموس در سفر اربعین، خستگی کودکان بهویژه در سنین ابتدایی است. طبیعتاً وقتی بزرگترها نیز دچار خستگی میشوند، انتظار خسته نشدن کودکان چندان منطقی نیست. اما آیا این چالش قابل مدیریت نیست؟ راهکارهایی عملی برای کاهش این خستگی وجود دارد.
برای مثال، پیشنهادهایی مانند استفاده از کالسکه و ویلچر، حرکت در ساعات شب هنگام که هوا خنکتر است، و طی کردن بخشی از مسیر به صورت سواره از جمله راهکارهایی است که خانوادههای باتجربه مطرح کردهاند. برخی خانوادهها، با پرهیز از کاملگرایی، به جای اصرار بر طیکردن کل مسیر، بخشهایی از مسیر را پیاده طی میکنند تا از خستگی مفرط کودکان جلوگیری شود.
پوشش مناسب نیز اهمیت زیادی دارد. لباس نخی خنک، کفش مناسب و استفاده از تدابیر طب سنتی از هفتهها پیش از سفر، در آمادگی جسمی و کاهش احتمال گرمازدگی و خستگی مؤثر است.
همچنین سفر دو خانوادهای، بهگونهای که کودکان در کنار هم باشند و سرگرم بازی و گفتگو شوند، میتواند اثر مثبتی در روحیه و انرژی آنها داشته باشد. البته این نوع سفر باید با مدیریت جمعیت همراه باشد تا باعث سردرگمی نشود.
برای مقابله با خستگی، میتوان از تکنیکهای سرگرمکننده مانند داستانسرایی نیز بهره برد. برای مثال، داستان واقعه کربلا را میتوان به صورت بخشبخش و سریالی در طول مسیر برای کودکان بازگو کرد؛ هر چند ده عمود یک قسمت از داستان بیان شود و ادامه آن به بعد موکول گردد. انجام بازیهای ساده مثل شمارش عمودها، پیدا کردن نام شهدا یا نوشتن مشاهدات مسیر نیز میتواند در کاهش خستگی مؤثر باشد.
چالش ازدحام و اختلاط
ازدحام در مراسم اربعین بهویژه در بینالحرمین و در ایام پیک همچون شب و روز اربعین، برای برخی افراد، بهویژه متدینین و خانوادههایی که ملاحظات خاص شرعی دارند، چالشبرانگیز است. اما این موضوع نیز قابل تدبیر است.
یکی از راهکارهای مؤثر، مدیریت زمان و انتخاب مناسب مرز و زمان ورود و خروج است. در حالی که بسیاری افراد تنها به مرز مهران توجه دارند، سایر مرزها مانند شلمچه، چذابه، خسروی و مرزهای جدیدتر نیز در سالهای اخیر توسعه یافتهاند و از ازدحام کمتری برخوردارند.همچنین، تنظیم زمان زیارت حرمهای مطهر در ساعات خلوتتر یا در روزهای پیش و پس از ایام پیک (مثلاً چند روز پیش از اربعین یا بعد از آن) کمک میکند تا هم از فضیلت زیارت بهرهمند شویم و هم از فشار ازدحام دور بمانیم.
احتمال گم شدن کودکان
گمشدن کودک در ازدحام، بهویژه در موکبها و مکانهای شلوغ، یک خطر بالقوه است که باید برای آن آمادگی داشت. برای پیشگیری از چنین مواردی، اطلاعرسانی قبلی و آموزش به کودک بسیار مهم است. آگاهسازی کودک از موقعیت، تعیین نقاط ملاقات در صورت گمشدن، و همراهداشتن پلاک حاوی اطلاعات هویتی کودک به زبان عربی و فارسی (شامل نام، شماره تماس، شماره سیمکارت عراقی یا ایرانی و...) از اقدامات اساسی است.
در کنار این، برنامهریزی نوبتی برای استراحت بزرگترها در زمان خواب کودک یا هنگام حضور در موکب، میتواند احتمال گم شدن را کاهش دهد. همچنین، داشتن تصاویر از مدارک هویتی کودک نیز در صورت نیاز به شناسایی یا پیگیری ضروری است.
مدیریت ارتباطات و امکانات درمانی
برخی افراد نگران کمبود امکانات درمانی یا ارتباطی در عراق هستند. در حالی که درمانگاههای هلال احمر ایران و مراکز درمانی رایگان در شهرهای مختلف عراق مستقر هستند و آماده خدمترسانی به زائران میباشند.
در خصوص ارتباطات، تهیه سیمکارت عراقی در کنار حفظ فعال بودن سیمکارت ایرانی (با توجه به برخی پوششهای بینالمللی اپراتورها) میتواند ارتباط را آسانتر کند. همراهداشتن نرمافزارهای ترجمه عربی به فارسی، نقشههای آفلاین، و استفاده از اپلیکیشنهای مسیریاب نیز میتواند در مواقع ضروری کمککننده باشد.
در مجموع، بسیاری از چالشهایی که بهظاهر مانع سفر اربعین تلقی میشوند، با برنامهریزی دقیق، تدبیر مناسب و استفاده از تجربیات دیگران، قابل مدیریت و گاه حتی کاملاً قابل حذف هستند. شناخت این چالشها و برخورد فعالانه و مسئولانه با آنها، نهتنها مانع از بهرهمندی ما از این سفر معنوی نمیشود، بلکه موجب رشد فردی، خانوادگی و تربیتی فرزندانمان نیز خواهد شد.
چالشهای بدون راهکار در پیادهروی اربعین
با عبور از تمام ظرفیتهای تربیتی و معنوی پیادهروی اربعین، به مجموعهای از چالشها میرسیم که بهاصطلاح میتوان آنها را «چالشهای بدون راهکار» نامید؛ چالشهایی که با تنظیم زمان، برنامهریزی و تدابیر متعارف، امکان حلوفصل کامل آنها وجود ندارد و موانع جدیتری را پیش روی زائران قرار میدهند.
مشکل مالی
یکی از این چالشها، مسأله مالی است. برخی از افراد به دلایل مختلف در شرایطی قرار دارند که از نظر اقتصادی امکان تأمین هزینههای سفر را ندارند. حتی برخی اشاره میکنند که امکان قرض گرفتن نیز برایشان فراهم نیست. با وجود روایاتی که تأکید دارند در موارد خاصی مانند زیارت امام حسین (ع)، میتوان برای انجام آن قرض گرفت، اما برای برخی افراد، شرایط زندگی به گونهای است که این گزینه نیز از نظر عملی قابلاجرا نیست و همین امر آنان را در تنگنای تصمیمگیری قرار میدهد.
محدودیت قانونی
برای مثال، فردی ممکن است در حال گذراندن دوران خدمت سربازی باشد یا اجازه خروج از کشور به او داده نشود. در چنین شرایطی، برخی به راههای غیرقانونی فکر میکنند، مانند استفاده از گذرنامه فرد دیگری، که این رفتار نهتنها خلاف قانون بلکه از دیدگاه بسیاری از مراجع، خلاف شرع نیز تلقی میشود. بنابراین، نمیتوان چنین اقدامی را برای انجام زیارت توجیه کرد.
موانع شرعی
از دیگر چالشهای جدی، موانع شرعی است. ممکن است رفتن به این سفر مستلزم ارتکاب معصیت باشد، مانند نافرمانی از والدین یا همسر. برای نمونه، پدری از رفتن فرزند خود به زیارت نهی کند. در این شرایط، ممکن است تحلیل و دلایل این مخالفت سطحی به نظر برسد، اما گاهی واقعاً موضوع مهمی نظیر بیماری، سن بالا یا اضطراب فراگیر مطرح است که موجب نگرانی جدی او میشود. رضایت امام حسین (ع) با انجام کاری که مورد رضایت خداوند نیست، حاصل نمیشود و نمیتوان رضایت یکی را به قیمت نارضایتی دیگری جلب کرد. همچنین اگر شوهر به همسرش اجازه ندهد یا رضایت نداشته باشد، یا مادری از فرزند خود بخواهد به سفر نرود، در چنین مواردی نیز سفر میتواند مصداق «سفر معصیت» شود و از نظر شرعی جایز نباشد.
شرایط خاص جسمی
مورد دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، شرایط خاص جسمی یا بیماریهای مزمن در خود فرد یا افراد خانواده است. برای نمونه، یکی از مخاطبان اعلام کرده بود که بیماری سرطانی در منزل دارد و به همین دلیل نمیتواند در این ایام خانه را ترک کند. همچنین برخی افراد دچار بیماریهایی نظیر تشنج، حملات اضطرابی یا اختلالات روانشناختی همچون گذرهراسی (آگورافوبیا) هستند. ورود به ازدحام جمعیت در مرزها یا مسیر پیادهروی ممکن است برای این افراد حملات شدید روانی ایجاد کند که گاهی با عواقب جدی همراه است.
مشکل بارداری خانمها
از دیگر موارد، بارداری در مراحل حساس یا تولد نوزاد تازه است. زنانی که در آستانه زایمان هستند یا نوزادی دارند که تنها چند هفته یا چند روز از تولد او میگذرد، نیازمند مراقبتهای خاص هستند. چنین شرایطی میتواند جان مادر و فرزند را به خطر اندازد. روشن است که حتی واجبات دینی در صورت تهدید سلامت، قابل ترک هستند. بنابراین، در چنین شرایطی، انجام اعمال مستحب مانند زیارت نیز باید کنار گذاشته شود.
اختلافات خانوادگی
یکی دیگر از چالشها، اختلافات خانوادگی است. ممکن است پس از تمام بررسیها و تلاش برای اقناع، باز هم همسر یا والدین با رفتن فرد به زیارت مخالفت کنند. در صورتی که ادامه این اختلافات منجر به تنش، دلخوری یا حتی گسست روابط خانوادگی شود، رفتن به این سفر نهتنها موجب رضایت الهی نمیشود، بلکه ممکن است آثار منفی روانی و اجتماعی قابل توجهی به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، لازم است دعا و توسل جایگزین شود و از خداوند خواسته شود که شرایط زیارت را در آینده فراهم سازد.
با این وجود، در بسیاری از موارد میتوان با «مدیریت بحران»، شرایط را تا حدی بهبود بخشید. به این معنا که تمام ظرفیتهای محیطی و اجتماعی موجود مورد بررسی قرار گیرد. برای مثال، یکی از پرسشهای پرتکرار والدین این است که در صورت داشتن فرزندان خردسال، چه باید کرد؟ پاسخ این است که میتوان با بستگان مانند پدربزرگ و مادربزرگ صحبت کرد و از آنان خواست برای مدتی کوتاه نگهداری کودکان را بر عهده بگیرند.
در چنین شرایطی، میتوان سفر را کوتاهتر کرد و فقط بخش اصلی زیارت مانند مسیر نجف تا کربلا را در برنامه گنجاند. حتی اگر توان مالی اجازه دهد، سفر هوایی انجام شود تا زمان حضور فرد در خارج از خانه به حداقل برسد و پیش از آنکه کودک دلتنگی کند، والدین بازگردند.
همچنین میتوان از راهکارهای جمعی استفاده کرد. برای مثال، دو خانوادهای که شرایط مشابهی دارند و هر دو دارای فرزندان خردسال هستند، میتوانند بهصورت شیفتی عمل کنند. پنج روز نخست یک خانواده به زیارت برود و خانواده دیگر از کودکان هر دو خانواده نگهداری کند. سپس در پنج روز بعدی، جای خود را عوض کنند. این نوع همکاری و همیاری میتواند راهگشای بسیاری از چالشها باشد.
برخی دیگر از راهکارها نیز عبارتاند از تقسیم وظایف میان اعضای خانواده، کوتاهسازی سفر، حذف برنامههای جنبی مانند زیارت شهرهای دیگر (سامرا، کاظمین، سید محمد) و تمرکز فقط بر زیارت اربعین، یا حتی اعزام یکی از والدین به نیابت از دیگران. اگر تنها یکی از اعضای خانواده بتواند به زیارت برود و عطر این زیارت را با خود به خانه بیاورد، خود نعمتی است.
با این حال، تمام این راهکارها باید تحت یک اصل بنیادین انجام شود و آن، پیشگیری از آسیبهای خانوادگی و روانی است. در مواردی که ترک کودک از سوی والدین، بهویژه مادر، ممکن است موجب ایجاد اختلال در دلبستگی و رابطه عاطفی شود، باید با دقت و احتیاط عمل کرد. به همین دلیل، توصیه میشود در این دسته موارد، تمام گزینهها و ظرفیتها بهدقت بررسی شود تا در نهایت تصمیمی مسئولانه و متعادل اتخاذ گردد.
اگر نتوانستیم به زیارت اربعین برویم، چه باید بکنیم؟
ممکن است تمامی تدابیر مربوط به «مدیریت بحران» را بهکار گرفته باشیم؛ همه گزینهها را بررسی کرده باشیم و با دقت و دلسوزی تلاش کرده باشیم تا امکان زیارت اربعین فراهم شود، اما در نهایت این سفر محقق نشود. در این نقطه، توجه به یک اصل بنیادین ضروری است: بُعد منزل نباید موجب دوری از سفر معنوی شود.
چنانچه شخصی تمام تلاش خود را برای حضور در مسیر اربعین و زیارت امام حسین (ع) به کار گرفته و صادقانه کوشیده است که زائر آن حضرت باشد، اما در نهایت شرایط محقق نشده، نباید احساس جاماندگی یا محرومیت کند. در چنین حالتی، باید با درک صحیح از معنای زیارت، به ظرفیتهای معنوی موجود در هر مکان توجه کرد.
مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی (رحمهالله) در تبیین این نکته میفرمودند: اینکه در روایات آمده است «دعا در زیر قبه امام حسین مستجاب است»، این امر محدود و منحصر به گنبد طلایی حرم مطهر و مضجع شریف آن حضرت نیست. هر جا که ذکر امام حسین (ع) برپا شود، هرجا که روضه آن حضرت خوانده شود، همانجا «قبه امام حسین» است.
بنابراین، اگر به هر دلیل توفیق زیارت حضوری نصیب نشد، میتوان فضای خانه را به فضایی معنوی و مرتبط با کربلا تبدیل کرد. در چنین حالتی، خانه فرد میتواند به منزله حرم باشد و فاصله فیزیکی با بینالحرمین، مانع از بهرهمندی از فیض معنوی زیارت نخواهد بود.
بسیاری از شهرها در روز اربعین، مراسمی نمادین برگزار میکنند. برای مثال، در تهران از میدان امام حسین (ع) تا حرم حضرت عبدالعظیم (ع) و در قم از حرم مطهر حضرت معصومه (س) تا مسجد مقدس جمکران پیادهرویهایی بهعنوان همراهی با زائران اربعین برگزار میشود. این مراسمها بهتدریج در شهرهای مختلف رایج شدهاند.
هرچند برخی از این برنامهها با عنوان «جاماندگان اربعین» شناخته میشوند، اما لازم به ذکر است که از نظر معنوی، اصطلاح «جامانده» مفهوم دقیقی ندارد. همه کسانی که در مسیر معرفت و محبت امام حسین (ع) گام برمیدارند، در مسیر اربعیناند، خواه در کربلا باشند یا در خانهای ساده با دلی آکنده از محبت حسینی.
پس اگر به هر دلیلی، حتی پس از بررسی تمام جوانب و ظرفیتها، امکان حضور در زیارت اربعین فراهم نشد، میتوان با بهرهگیری از فضاهای معنوی دیگر، این فرصت را بهگونهای دیگر احیا کرد؛ مانند برگزاری روضه خانگی، شرکت در مراسم محلی، گفتوگو با فرزندان درباره امام حسین (ع) و مفاهیم مرتبط با اربعین، و تبدیل خانه به فضای انس با اهل بیت (ع). این اقدامات، در تربیت فرزندان و تداوم ارتباط قلبی با مسیر کربلا بسیار مؤثرند.
سه نکته تربیتی مهم برای والدین
در این بخش به سه نکته کلیدی تربیتی برای والدین اشاره میشود که میتواند در بستر معنوی و تربیتی مراسمی همچون اربعین، زمینهساز رشد و پرورش بهتر فرزندان باشد:
۱. الگوی عملی بودن والدین
نخستین و شاید مهمترین اصل تربیتی، «الگوی عملی بودن» والدین است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «أَفَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ»؛ یعنی آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید؟
تربیت صرفاً با گفتار و نصیحت تحقق نمییابد. کودکان بیش از آنکه به کلمات توجه کنند، رفتار والدین را مشاهده میکنند و از آن الگو میگیرند. اگر والدین صبور باشند، اگر در موقعیتهای چالشبرانگیز مانند انتظار در صف اتوبوس هنگام بازگشت از کربلا تابآوری نشان دهند، اگر روحیه ایثار و ازخودگذشتگی داشته باشند و برای دیگران جای خود را واگذار کنند، فرزند نیز این رفتارها را بهصورت عملی درونی میکند.
برای مثال، زمانی که پدر خانواده در چنین موقعیتی میگوید: «شما بفرمایید، ایشان اولویت دارند»، این اقدام میتواند برای فرزند نقش آموزشی بسیار قویتری از صدها جمله نصیحتآمیز داشته باشد. یا هنگامی که والدین در مسیر زیارت، بار همدیگر را حمل میکنند و به یکدیگر کمک میکنند، فرزند نیز مسئولیتپذیری و همکاری را در عمل میآموزد.
۲. گفتوگوهای معنادار با فرزندان
دومین نکته مهم، ایجاد گفتوگوهای معنادار با فرزندان است. این گفتوگوها میتواند شامل بازخوردهای مثبت و استفاده از تعابیر ارزشی و معنوی باشد. برای مثال، استفاده از عباراتی مانند: «قربون خادم امام حسین برم»، «قربون زائر امام حسین برم»، یا «نوکر حضرت زینب بودن افتخاره»، باعث میشود کودک بفهمد که والدین، نقشهای معنوی را ارزشمند میدانند و از این طریق، محبت و علاقهشان را نیز نشان میدهند.
در کنار این بازخوردهای معنوی، گفتوگو درباره تجربیات نیز نقش مؤثری دارد. بهعنوان نمونه، والدین میتوانند پس از بازگشت از یک روز خدمت یا زیارت، با فرزند خود چنین گفتوگویی داشته باشند: «پسرم، دیروز در موکب وقتی آن کار را انجام دادی، چه احساسی داشتی؟ به نظرت کدام رفتار درست بود؟ اگر دوباره در آن موقعیت قرار بگیری، چه کاری انجام میدهی؟»
این ارزیابی پسینی و تأمل بر تجربه، بخشی از فرایند رشد شناختی و اخلاقی فرزند است. چنین گفتوگوهایی فرزند را به بازاندیشی و خودآگاهی تشویق میکند.
۳. خاطرهسازی
سومین نکته، ایجاد خاطرات هدفمند و ماندگار برای فرزندان است. تجربه زیارت اربعین یا حضور در مجالس حسینی، ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به خاطرات تربیتی دارد. والدین میتوانند با اندکی خلاقیت، این خاطرات را در ذهن فرزند تثبیت کنند.
برای مثال، میتوان با فرزندان در خانه درباره خاطرات اربعین صحبت کرد، عکسهای یادگاری را مرور کرد یا یادبودهایی تهیه نمود. همچنین، بهجای اینکه در هنگام خستگی یا بیحوصلگی فرزند، گوشی موبایل را صرفاً برای سرگرمکردن به او بدهند، والدین میتوانند پیشنهاد دهند: «میخواهی چند تا عکس از موکببرداری را با متن ترکیب کنیم و یک پوستر درست کنیم؟ یا یک فیلم کوتاه از آبجی کوچیکه بگیری و با نرمافزار ادیتش کنیم؟»
این نوع فعالیتها، علاوه بر سرگرمی، باعث رشد خلاقیت، آموزش مهارتهای فنی و در عین حال، تقویت پیوند عاطفی با تجربه معنوی میشود. بهعنوان مثال، این جمله که: «این کلیپ را زهرا خانم در ۱۲ سالگی از اربعین ۱۴۰۴ ساخت»، میتواند تبدیل به افتخاری ماندگار و هویتی معنادار برای کودک شود.
جمعبندی
در جمعبندی مباحث مطرحشده، باید تأکید کرد که اربعین حسینی ظرفیتی عظیم و بیبدیل در حوزه تربیت دینی، معنوی و اجتماعی دارد؛ ظرفیتی چنان گسترده که اساساً تردید در اصل مشارکت در این حرکت عظیم، تردیدی نابجا و بیاساس است. اصل بر این است که در این مسیر نورانی حضور داشته باشیم.
با این حال، ممکن است در نگاه برخی افراد، چالشهایی در مسیر حضور در اربعین مطرح باشد. در اینجا لازم است با نگاهی واقعبینانه، نخست بررسی شود که آیا این چالشها واقعیاند یا صرفاً برداشتهایی موهوم و خیالیاند. در صورت واقعی بودن نیز، بسیاری از آنها با مدیریت صحیح، برنامهریزی و استفاده از تجربیات دیگران، قابل رفع و کنترل هستند.
اما اگر با وجود تمام تلاشها و تدابیر، به دلایل مختلف، امکان حضور هیچیک از اعضای خانواده در این سفر فراهم نشد، نباید این ایام را بدون بهرهمندی از برکات آن سپری کرد. میتوان از فضای معنوی اربعین در منزل بهرهبرداری نمود؛ از جمله با برگزاری محافل روضه، شرکت در برنامههای شهر، و گفتوگوهای تربیتی با فرزندان.
نباید فراموش کرد که رشد و شکوفایی تربیتی، فرآیندی لحظهای و مقطعی نیست؛ بلکه مسیری مستمر و تدریجی است. اربعین، مدرسهای است که والدین میتوانند همراه با فرزندان خود در آن وارد شوند و با بهرهگیری از فرصتها و ظرفیتهای آن، زمینه رشد همهجانبه خانواده را فراهم آورند.
پس چه در مسیر زیارت و چه در خانه، اربعین را به نقطهای از رشد مشترک برای همه اعضای خانواده تبدیل کنیم. انشاءالله.
پاسخ به سوالات بینندگان
افراد وسواسی و زودرنجی که سابقه سفر کربلا ندارند چه کنند؟
پیشنهاد سفر اول در ایام خلوتتر (مثلاً اسفند)، منطقی و محتاطانه است.اگر احتمال میدهید اولین تجربه، همراه با اضطراب بالا یا آسیب به خانواده باشد، بهتر است سفر در زمانی آرامتر و کنترلشدهتر انجام شود. البته ظرفیت تربیتی و معنوی اربعین آنقدر بالاست که حتی این تردید هم دشوار است، ولی احتیاط در تربیت اولویت دارد.
فرزندی که در سفر قبلی اذیت کرده یا رفتار پرخاشگرانه داشته؟
ابتدا علت نارضایتی کودک از سفر قبلی را بررسی کنید: آیا طولانی بودن مسیر؟ خستگی؟ بیبرنامگی؟ سفر را کوتاهتر، با برنامههای جذاب و سرگرمکننده تنظیم کنید.دو خانواده صمیمی با هم سفر کنند تا بچهها تعامل اجتماعی بهتری داشته باشند و فضای سفر متنوعتر و قابل تحملتر شود.
استرس مادر بابت گم شدن کودک؟
از تجربه دیگران استفاده کنید: از خانوادههایی که با فرزندان سفر کردهاند بپرسید چقدر واقعاً گم شدن اتفاق افتاده؟ تدابیر امنیتی مثل بندهای شناسایی، همراهی همیشگی، لباس مشخص و رنگی برای کودک و آموزش مهارتهای ضروری به او، ضروری هستند. اگر مادر اضطراب بیش از حد دارد، ممکن است نیاز به تقویت مهارتهای روانشناختی شخصی نیز داشته باشد.
نوجوانی که حاضر نیست مسئولیت مراقبت از کودک را بپذیرد؟
اجبار نکنید. اگر نوجوان این مسئولیت را نمیپذیرد، نقش متناسبتری به او بدهید.اگر امکان دارد، کودک را با تدبیر خانوادگی دیگر (مانند مادربزرگ یا پدر بزرگ) در ایران بگذارید و فقط با نوجوان سفر کنید.یا سفر را به زمان خلوتتر و کمازدحامتر موکول کنید تا مدیریت آن آسانتر باشد.
بردن نوجوان دینگریز برای سفر اربعین؟
از مسیر علاقهمندی او وارد شوید: اگر سفر گروهی با همسنها برایش جذاب است، از همان زاویه دعوتش کنید. بهجای تاکید مستقیم بر جنبه دینی، از عنوان "یه سفر هیجانانگیز و متفاوت" استفاده کنید. تجربههای زیادی از نوجوانانی وجود دارد که با این سبک سفر، به فضای معنوی علاقمند شدهاند. فقط اگر نوجوان حساس به بهداشت و نظم شدید است، حتماً فضای سفر را با دقت بیشتری برایش آماده کنید.
پیادهسازی و تنظیم: نقی امینی