به گزارش صراط 9 خرداد 1404 یکی از بیخبرترین روزهای جمعه چند سال اخیر است. هوا صاف، آفتاب تهران در مستقیمترین حالت خود به کَفِ سر و مهمترین خبر سیاسی مملکت، حضور معاون اول رئیس جمهور در اجلاس آب در تاجیکستان است. کانالهای خبری هم در این وضعیت بیخبری رفتهاند سراغ پخش تصاویر شکار شده از لکلکهای فلان تالاب. کشور در شرایط مذاکره است و یک هفتهای از دور پنجم مذاکرات میگذرد. همه خبرها معمولی است البته به جز یکی. تکخبری که کل روز نهم، دهم و یازدهم خردادماه را تحتتأثیر خودش قرار میدهد و تبعاتش تا همین امروز کشیده میشود. صبح نهم خرداد سریال سووشون روی سایت پلتفرم نماوا قرار میگیرد. حدود 8 ساعت بعد سریال توقیف میشود.
این سریعترین توقیف تاریخ نمایش خانگی پس از انتشار یک اثر است. دلیلش چیست؟ نماوا اعلام میکند که مسئولان با 62 ثانیه از سریال مشکل داشتند. بیانیه نماوا عجیب است؛ چون نماوا اصولاً بعد از توقیف آثارش حرفی نمیزند. تکههایی که باید حذف میشده ناگهان سرتاسر اینستاگرام و تلگرام را پر میکند. حالا همه درباره سووشون حرف میزنند. طیفهای مختلف نظرات متکثری را نسبت به سریال و اتفاقاتش بیان میکنند. انگار که دوباره طرف گرفتنها شروع شده.
برخیها در تیم توقیف فیلم میایستند و از تابوشکنی میگویند، برخی هم در تیم سریال قرار میگیرند و از اهمیت سریال سووشون و اقتباس عین به عینش از کتاب سیمین دانشور میگویند. قوه قضائیه هم اثر را متوقف میکند و هم درگاه سایت نماوا بسته میشود. دومین اتفاق عجیب رخ میدهد، این اولین بار است که برای بسته شدن یک پلتفرم، سایت آن هم محدود میشود. میزان یا همان خبرگزاری قوه قضائیه، بلافاصله مینویسد: «این سریال بهدلیل عدمدریافت مجوزهای قانونی توقیف شد.»
سومین اتفاق عجیب هم اتفاق میافتد، برای اولین بار به جای آنکه ساترا بیانیه اول را صادر کند، خودِ قوه قضائیه وارد موضوع میشود. با این حال ساترا در همان چند ساعت ابتدایی فقط و فقط سکوت کرده و حرفی نمیزند.
صدای اول که توسط نماوا بلند میشود، ساترا هم واکنش نشان میدهد، البته با چند ساعتی تأخیر. ساترا به 5 مورد اشاره میکند: «1. فیلمنامه مجوز ندارد، 2. ساترا تنها 5 قسمت را دیده و موارد اصلاحی گفته شده، 3. نماوا بر خلاف توافقها عمل کرده، 4. ما میخواهیم تعامل کنیم، 5. از مدعیالعموم (دادستانی) تشکر میکنیم.» حالا این بیانیه را مقایسه کنید با بیانیه پس از توقیف غربت: «متأسفانه علیرغم تذکرات کتبی به مدیر نماوا، انتشار سریال مذکور خلاف قانون انجام شده است که این اقدام باعث طرح شکایت ساترا در مراجع قضایی شده است.» دیگر حرفی از شکایت ساترا به مراجع قضایی به میان نمیآید.
یک هفتهای سووشون بدل به یکی از اخبار مهم مملکت میشود. از کارگردان، عوامل، منتقدان، مسئولان صداوسیما و... واکنشهای مختلفی نسبت به اثر نشان میدهند. 21 خرداد نماوا عذرخواهی میکند. 23 خرداد جنگ شروع میشود. 24 خرداد هم نماوا رفع انسداد میشود. حالا دو روز پیش خبر رسیده که دادههای سووشون روی سایت نماوا قرار گرفته است. با اینکه توقیف سووشون یکی از سریعترینهاست اما رفع توقیفش هم به سرعت اتفاق میافتد که حتی به نظر میرسد اگر جنگ هم اتفاق نمیافتاد، این موضوع سریعتر هم رقم میخورد. با صورتبندی اتفاقات 48 روز گذشته درباره سریال نرگس آبیار، 5 نکته به ذهن میرسد.
1- چرا نماوا در برابر توقیف «غربت» هیچ حرفی نزد و در ده روزی که فیلتر بود (به جز یکی دو روز اول)، سکوت را ترجیح داد؟ شاید این یکی از مهمترین سؤالاتی است که در این مدت کمتر کسی دربارهاش حرفزده. پلتفرم نماوا در رقابت میان پلتفرمها در یکی دو سال اخیر کاملاً بازنده بوده. نماوا از ابتدای سال 1402 تاکنون حدود 10 سریال منتشر کرده که عمده آنها در رقابت با باقی پلتفرمها عقب ماندهاند. به سه سریال آخر نماوا (به جز سووشون) نگاه کنید: «ازازیل»، «بلیط یک طرفه» و «غربت». هیچکدام نتوانستند در میان مردم به سریالهای مطرحی تبدیل شوند. یکی با سر و صدای بسیار ولی با دعوا و درگیری میان کارگردان و پلتفرم به اتمام رسید، یک سریال دیگر با هزینههای بسیار در ترکیه ساخته شد اما مخاطبان همان ابتدا تصمیم گرفتند تماشایش نکند، آخری هم که غربت باشد، 40 روز توقیف شد و در نهایت با بازیگران فراوان و هزینههای بسیار به کار خود پایان داد. نماوا همه امیدش را به سووشون بسته بود. در آخرین مصاحبهای که شانهساززاده مدیر گذشته نماوا (در یک سال و چند ماه قبل) داشت هم یکی از نکاتی که در میان اهالی هنر جنجال به پا کرد موضوع هزینههای سووشون بود. اثری که از خرداد 1403 تاکنون چند باری تغییر مالکیت هم داد و بازهای صحبت از این شد که به پلتفرم شیدا واگذار شده است.
اوایل امسال بود که مدیرعامل شاتل (شرکت مالک نماوا)، اعلام کرد: «ما برای زنده ماندن، داریم از توسعه خود میزنیم.» بعید نبود که در همین «فرایند برای زنده ماندن» پلتفرمهایی مثل نماوا هم از دور خارج شوند تا شاتل بتواند چابکسازیاش را تکمیل کند. امید نماوا به سووشون بود و اینکه این اثر بتواند با سوددهی، نماوا را از بیمخاطبی نجات دهد؛ برای همین تبلیغات گستردهای حدود یک ماه پیش از پخش آن انجام داد و از ابتدای شهریورماه به صورت مقطعی تکههایی از سریال را منتشر کرد. بعد هم مستندی را با هوش مصنوعی تولید کرد که پیشزمینه سریال بود. در نهایت هم کار را با تبلیغات گسترده و پرحاشیه در نمایشگاه کتاب و نشر خوارزمی تمام کرد.
وقتی سووشون توقیف شد و نماوا بیانیه صادر کرد، به نظر میرسید این پلتفرم آخرین تلاشهایش را برای بازگشت به بازار ویاودیها انجام میدهد. با این حال پس از جوِ ایجاد شده در یکی دو روز اول، نماوا تا 21 خردادماه و پیام عذرخواهی 10 روزی سکوت اختیار کرد و در نهایت دستهایش را بالا برد. اینطور که به نظر میرسد نماوا هم چندان به بازار امید ندارد و عملاً سووشون آخرین تیر او در تاریکی است. این پلتفرم به عنوان یکی از قدیمیترین ویاودیهای فروشنده اشتراک در ایران، مدتهاست که برنامه چندانی برای آینده ندارد و به وضعیت نیمهورشکسته درآمده. سؤال مهم اینجاست؛ اگر سووشون در ادامه پخشش نتواند مخاطبی جذب کند، آیا سال دیگر پلتفرمی به عنوان نماوا خواهیم داشت؟
2- توقیف برای هر دو طرف، باعث دردسر است، هم سازمان توقیفگر و هم پلتفرم توقیف شده. ساترا سالهاست که درگیریهای قانونی خودش را دارد و مسائلش هنوز حل نشده، وقتی هم که میخواهد درباره حکم دادستانی درباره سریالِ زیرنظرش صحبت کند، مجبور است غیرمستقیم جلو برود تا سیاستهای خط سبزی ضربه نبیند و افکار عمومی از این جریحتر نشود. با این حال، تجربه «تاسیان» نشان داد، توقیف و از توقیف درآمدن یک سریال، نباید برای سازندگانش خیلی هم موضوع نامطلوبی تلقی شود، با توقیف، سریع جهتگیری انجام میشود و هم فضای نقد اثر بسته میشود و هم مخاطبان نسبت به آن سریال کنجکاوتر میشوند. البته سووشون و تاسیان یک تفاوت جدی دارند و آن هم مدت زمان توقیف است. توقیف تاسیان بیشتر از دو هفته طول نکشید اما توقیف سریال نماوا حدود 7 هفته به طول انجامید. از طرفی میتوان جنگ را دلیل این اتفاق دانست و از طرف دیگر عدم هماهنگی ساترا با پلتفرم که همهچیز را عقب انداخته و این هم یکی از دلایلی است که نشان میدهد نماوا خیلی نمیخواهد، در این بازار سیر کند. با این همه به نظر میرسد پس از رفع توقیف سووشون در همان ابتدای امر، مخاطبان سریال افزایشی هیجانی داشته باشد که طبیعتاً برای مالکان و سازندگان چندان موضوع بدی هم نیست.
3- بیایید فرض کنیم که تنظیمگری درباره سریال سووشون پیش از اکران این سریال اتفاق میافتاد و تمام این درگیریها رقم نمیخورد و به جای آنکه سریال چهل و چند روز در توقیف بماند و دوباره ساترا و پلتفرم به توافق برسند، همه این موضوعات پیش از پخش سریال حل میشد. در حال حاضر سود اصلی این توقیف 40 روزه به چه کسی رسیده است؟ به تنظیمگر یا به سریال؟ بعد از توقیف اثر بود که نماوا گفت: «سریال سووشون، بهخاطر طولانی شدن روند اصلاحات ساترا گرفتار تعلیق عرضه شده بود و حالا که عرضه شده چنین گرفتار محدودیت میشود. در حالی که به تمام تعهدات عمل شده و علیرغم حذف حدود ۲۰ دقیقه از سریال گرفتار اختلاف سلیقهای تنها بر سر ۶۲ ثانیه شده.» آیا نمیشد برای آن 62 ثانیه هم با همین توافقات خیلی سریعتر کاری انجام داد؟ چرا دوطرف به دنبال اثبات اقتدارشان در این موضوع بودند؟ در چنین شرایطی خیلی مشخص است که دیگر فضا، جلوی پرداختن به اصل اثر گرفته میشود و هرگونه نقد مثبت و منفی حتی فرمیک به اثر شما را در جناحهای مختلف قرار میدهد. مشخص است که در چنین شرایطی مهمترین ضرر را مخاطبان و منتقدان واقعی سینما میکنند که به جای آنکه سعی کنند محتوای با کیفیت را از بیکیفیت تشخیص دهند درگیر یک بازی با منطق بازار و قدرت میشوند که برندهاش قطعاً آنها نخواهند بود.
4- سؤال مهم اینجاست؛ برنده اصلی این بازی کیست؟ الان اقتدار کدام طرف اثبات رسیده یا چه کسی توانسته سود تبلیغاتی نصیبش شده است؟ به نظر میرسد اگر هر کدام از طرفها با نگاه اعمال قدرت یا به دست آوردن عایدی مالی خودشان را درگیر چنین دعوایی کردهاند از اساس به نتیجهای نرسیدهاند و در حال حاضر تنها یک دعوای بیهوده را جلو بردهاند که نتیجهاش از پیش معلوم بود. دعوایی که هم ساترا در چند تجربه اخیرش در توقیف از آن درس گرفته و هم نماوا با تجربه غربت دیده است که آیندهای ندارد. مشخص نیست بازیگران در حوزه نمایش خانگی چه زمانی قرار است، از بازی تکراری درگیری میان پلتفرمها و تنظیمگر کنار بکشند و به جای آنکه مخاطبان را وارد این بازی بیانیهنویسی کنند، منطق معقولتر را پی بگیرند؟
5- «بعد از دیدن سووشون سرگیجه گرفتم»، «این سریال به خوبی استعمار را در ایران نشان داده! آفرین به نرگس آبیار»، «فاجعه بود»، «یک اثر فاخر از نرگس آبیار»، «ای کاش نرگس آبیار تاریخی نسازد»، «بهترین اثر اقتباسی تاریخ سریالسازی در ایران» و ... اینها تنها گوشهای از صحبتها بعد از توقیف سریال نرگس آبیار است. اثری که پس از انتشار قسمت اول آن بحثهای بسیاری را به دنبال داشت و بسیاری به خاطر اقتباس نعل به نعل از سووشون آن را تأیید کردند و برخی به دلیل نحوه و شیوه فیلمبرداری آن را مورد هجمه قرار دادند. البته برای نقد دقیق سووشون باید منتظر ماند و دید سریال در قصهپردازی میخواهد چه کاری انجام دهند. حالا باید دید آیا سووشون در تقابل بین سریالهای مثل شکارگاه، کنکل، جزر و مد، تاسیان و اجل معلق و دیگر آثار آیا میتواند باقی بماند و رقابت کند؟ آیا حالا و در شرایط پس از جنگ، سریالی چون سووشون میتواند تغییری در بازار پلتفرمها شکل بدهند؟ با این حال، سووشون در این بین یک برگ برندهای دارد و آن هم موضوعی است که در آن و از آن حرف میزند و موضوع جنگ و شرایط پس از آن. مسئله حمله بیگانه به کشور و مقاومت، حالا باید دید در چنین شرایطی که همه چیز برای سووشون آمده است، آیا سووشون هم میتواند اثری خوب عرضه کند.
منبع: فرهیختگان