به گزارش صراط جهان طی دو ماه گذشته شاهد افزایش بیسابقهای در درگیریهای نظامی میان قدرتهای هستهای بوده است؛ روندی نگرانکننده که برخی ناظران از آن بهعنوان نشانهای از پایان دوره بازدارندگی هستهای یاد میکنند.
از ۷ تا ۱۰ مه، هند و پاکستان شدیدترین درگیری خود از زمان جنگ کارگیل در سال ۱۹۹۹ را تجربه کردند. بهنوشته فارن افرز، در این دوره کوتاه، دو کشور با استفاده از توپخانه، پهپاد، موشکهای کروز و بمبافکنها به تبادل آتش پرداختند. سپس در ۱ ژوئن، اوکراین عملیاتی بیسابقه را با هدف قرار دادن بمبافکنهای راهبردی روسیه در عمق خاک این کشور انجام داد؛ هواپیماهایی که در صورت بروز جنگ هستهای میتوانند نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. تنها دو هفته بعد، اسرائیل با اعزام ۲۰۰ جنگنده، تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار داد. پاسخ ایران، ارسال صدها موشک بالستیک و پهپاد بهسمت تلآویو، حیفا و پایگاههای نظامی بود؛ حملهای که به گزارش فارن افرز، بزرگترین یورش نظامی به سرزمین اصلی یک قدرت هستهای در تاریخ بهشمار میرود.
تحلیلگران فارن افرز تأکید میکنند که این رویدادها تنها مواردی از روند فزایندهای هستند که در آن قدرتهای غیرهستهای و حتی خود قدرتهای هستهای، بهطور مستقیم وارد درگیری میشوند. اتفاقاتی که تا چند سال پیش تصور وقوعشان دشوار بود، اکنون به روالی تکرارشونده بدل شدهاند.
به نوشته فارن افرز، حمله ایران به اسرائیل و عملیات تهاجمی اوکراین علیه زیرساختهای حیاتی نظامی روسیه، نشان میدهد که سلاح هستهای دیگر ضمانتی برای بازدارندگی نیست. حتی اگر ایران در آینده به بمب اتمی دست یابد، ممکن است این سلاح قادر به جلوگیری از حملات گسترده نباشد. این تحول همچنین پرسشهایی را درباره توان بازدارندگی زرادخانه هستهای آمریکا در برابر تهدیدهای چین، کره شمالی یا روسیه مطرح میکند.
به گزارش فارن افرز، طی هشت دهه گذشته، گرچه میان قدرتهای هستهای درگیریهای پراکندهای رخ داده، اما همواره از جنگ مستقیم و تمامعیار پرهیز شده است. حتی در بحران موشکی کوبا یا درگیریهای پراکنده میان شوروی و آمریکا در کره و ویتنام، یا میان چین و شوروی در دهه ۱۹۶۰، هرچند تنش به اوج میرسید، اما هرگز به جنگ گسترده تبدیل نمیشد. اکنون اما بهنظر میرسد که این دوران به پایان رسیده است.
در سالهای اخیر، روسیه و آمریکا در سوریه بهطور غیرمستقیم در مقابل یکدیگر صفآرایی کردند. در فوریه ۲۰۱۸، نیروهای ویژه آمریکا با مزدوران روسی در دیرالزور وارد نبرد شدند که به کشته شدن صدها نفر انجامید. جنگ اوکراین نیز ابعاد تازهای از رویارویی میان قدرتهای هستهای را آشکار کرده است. اوکراین با بهرهگیری از اطلاعات و تسلیحات غربی، توانسته زیرساختهای حساس روسیه، از جمله ایستگاههای راداری و بمبافکنهای حامل موشکهای کروز را هدف قرار دهد؛ اقداماتی که بهگفته فارن افرز، برای نخستینبار توانمندی بازدارندگی استراتژیک یک قدرت هستهای را مستقیماً هدف گرفتهاند.
در خاورمیانه نیز، حملات ایران به اسرائیل، بهویژه در پی عملیات هوایی گسترده اسرائیل علیه تأسیسات هستهای و مراکز نظامی ایران، وارد مرحلهای جدید شده است. تهران با شلیک صدها موشک به شهرهای اسرائیلی، ضربهای کمسابقه به سرزمینی وارد کرد که دارای سلاح هستهای است. بهنوشته فارن افرز، تهدیدات متقابل، حملات به زیرساختهای انرژی، و مداخلات مستقیم آمریکا برای مهار تنش، همه نشاندهنده شکننده بودن ثبات در منطقه است.
فارن افرز هشدار میدهد که با افزایش فراوانی درگیریها، احتمال بروز خطا و سوءتفاهم نیز بیشتر میشود؛ شرایطی که ممکن است منجر به جنگی گسترده میان قدرتهای هستهای شود، حتی اگر هیچیک از طرفین خواهان آن نباشند.
به گزارش فارن افرز، برای پیشگیری از بحرانهای کنترلناپذیر، رهبران سیاسی و نظامی باید تدابیری برای کاهش تنش و بازسازی اعتماد اتخاذ کنند. از جمله این تدابیر میتوان به بهبود کانالهای ارتباطی در بحران، اطلاعرسانی پیشاپیش درباره تحرکات نظامی، و انجام اقدامات محدودکننده پشت درهای بسته اشاره کرد.
در نهایت، آنگونه که فارن افرز نتیجهگیری میکند، دوران ساده و قابلپیشبینی بازدارندگی هستهای به پایان رسیده و جهان وارد مرحلهای جدید، پیچیده و خطرناک شده است. اکنون بیش از هر زمان دیگر، نیاز به تدبیر، احتیاط و گفتوگوی مؤثر میان قدرتهای بزرگ احساس میشود.