به گزارش صراط به نقل از همشهری، در سکوتی عمیق، میان برگهای یک دفترچه کوچک، وصیتی نوشته شده بود؛ دلنوشتهای از بن دل. وصیتنامهای که شهید دکتر محمدحسین عزیزی سوم اردیبهشتماه امسال در بیمارستان خاتم قبل از عمل جراحی آن را نوشت تا اگر زنده از این عمل بازنگشت، پیکر پاکش چراغ روشن راه علم باشد. وصیتنامهای که اکنون به حسرتی بزرگ مبدل شد.
فرزند شهید دکتر عزیزی میگوید: «متأسفانه هیچیک از ما از وجود این وصیتنامه خبر نداشتیم و در دفترچهای کوچک نوشته شده بود. از صمیم قلب متأسفم و افسوس میخورم که زودتر از آن آگاه نشدیم و فرصت عمل به آن را از دست دادیم.
این نوشته، پیش از آخرین جراحی پدرم نگاشته شده بود؛ جراحیای که به لطف دوستان و استادان گرانقدر و حاذق، با موفقیت انجام شد و ایشان سلامتشان را بازیافتند.
پدر نمیخواستند من از بیماری و جراحیشان باخبر شوم؛ مبادا در نبودم در ایران، دچار نگرانی و اندوه شوم و با این حال، ندانستن و نخواندن این متن در زمان خودش، برای من یکی دیگر از حسرتهای بزرگ و عمیق زندگیام باقی خواهد ماند. ای کاش زودتر آن را دیده بودم.»
او در واپسین خواستهاش نوشت:«بسیار سعادتمند بودم که در میان شما عزیزان، خانواده مهربان، همسر و دختر مهربانم و خویشاوندان گرانقدر و دوستان عزیزتر از جان بودم.
اگر به هر دلیلی از این عمل جراحی جان بهدر نبردم، دوست دارم پیکر ناچیز مرا به دانشکده پزشکی تهران یا شیراز بدهند تا دانشجویان عزیز پزشکی از آن علم تشریح بیاموزند و درصورت امکان از بافتهای آن برای نیازمندان استفاده کنند.
من زندگی را دوست داشتم، اما بهعنوان پزشک خوب میدانم که سرانجام این کالبد بیولوژیکی از کار میایستد.»