به گزارش صراط مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در شعر سفر عشق می فرماید: در سفر اول عتبات عالیات که پس از ابتلائات و رنجها به سعادت تشرّف نایل شدم این اشعار را به شکرانه وصل سرودم. از خداوند متعال خواهانم که در دنیا از زیارت مشاهد مشرّفه پیامبر اکرم و اهل بیت معظم آن حضرت ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ محروم نفرموده و در آخرت از شفاعت ایشان به سعادات عظمی نایل و با آن بزرگواران محشورم نماید.
«اللّهمّ أحینی حیاه محمّد وأهل بیته وأمتنی مماتهم واحشـرنی فی زمرتهم وارزقنی شفاعتهم وصلّ علیهم کلّما ذکرک الذّاکرون وکلّما سهی وغفل عن ذکرک المخلوقون».
بس خون دل که در سفر عشق خورده شد بس رنجها که در ره محبوب برده شد
بس بارها به دوش ز محنت گرفته شد بس راههای سخت که با سر سپرده شد
با این همه ملول نی ام چون به راه دوست با شادی تمام مراحل شمرده شد
امروز خوش دلم ز وصالش اگرچه دی جانم میان قید مکاره فشرده شد
«لطفی» هزار شکر که از وصل روی یار هر زنگ غم ز آینه دل سترده شد
تاریخ سفر: صفرالمظفر ۱۳۶۴ ق
انقلاب محرم
محرم است و جهان پر ز انقلاب شده است
به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است
ز بانگ شور برانگیز القیام و جهاد
قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
ز مکتب کرم و نهضت و عزای حسین
الیالابد بهسوی خلق، فتح باب شده است
به مُلک عزّت نفس و ثبات و قوّت دین
شهید کرب و بلا مالک الرّقاب شده است
برای اهلبیت پیمبر کنار شط فرات
زجور فرقۀ کفّار، قحط آب شده است
پیمبر است غمین و علی عزادار است
به روضه، حضرت زهرا در التهاب شده است
مگر حسین ز میدان دوباره بهر وداع
بهسوی خیمه گه زینب و رباب شده است
دریغ و درد که از سنگ کینه دشمن
ز خون، محاسن نورانیش خضاب شده است
مگر که حضرت عبّاس باز از پی آب
برای تشنهلبان پای در رکاب شده است
مگر که اصغر بی شیر خستۀ مظلوم
به ضرب تیر ستمپیشگان به خواب شده است
مگر یگانه شبیه نبی، علیاکبر
به عزم یاری دین، باز بر عقاب شده است
ز ظلم دشمن دین گرچه روز عاشورا
ز رحم و عدل و شرف، چهره در حجاب شده است
ز قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال
یزید پست فرومایه کامیاب شده است
به رغم آل معاویه و یزید پلید
که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است
ربوده است دل خلق را قیام حسین
جهان، مسخّر آل ابوتراب شده است
نصیب شیعۀ آل است روضۀ رضوان
نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است
اساس حق و حقیقت همیشه آباد است
بنای ظلم به هر بوم و بر خراب شده است
ظهور جوهر ایمان و استقامت شخص
رهین عزم وی و صبر در صعاب شده است
خموش «لطفی صافی» که در عزای حسین
قلوب اهل ولا از الم کباب شده است
زبان حال امام حسین (ع)
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
شافع روز جزایم
خامس آل عبایم
من حسین حقپرستم
من خدا را عین و دستم
بر همان عهد الستم
تا ابد بر جای هستم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
من حسینم من حسینم
افتخار عالمینم
آفتاب مشرقینم
عرش حق را زیب و زینم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
من حسین کربلایم
میهمان اشقیایم
من غریب نینوایم
کشته تیغ جفایم
من حسین سرجدایم
کشته راه خدایم
نور عین مصطفایم
یادگار مرتضایم
زاده خیرالنسایم
قبلۀ اهل وفایم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
بحر موّاج کمالم
مهر تابان جلالم
سرخوش از جام وصالم
یوسف مصر جمالم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
درّ بحر اصطفایم
معدن جود و سخایم
لنگر ارض و سمایم
مرد میدان بلایم
من حسین سرجدایم
کشته راه خدایم
محو ذات کبریایم
غرقه بحر فنایم
شاهد بزم لقایم
سیّد اهل اِبایم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
سبط خیرالمرسلینم
رهبر دنیا و دینم
دشمن مستکبرینم
قهرمان ماء و طینم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
شبل شیر کردگارم
قدرت پروردگارم
دین و ایمان را مدارم
سومین هشت و چارم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
پای تا سر افتخارم
مرکز مجد و وقارم
عرش حق را گوشوارم
دین حق را جاننثارم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
عالم علم کتابم
مقتدای شیخ و شابم
شافع یوم الحسابم
هادی راه صوابم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
رونق شرع مبینم
خسرو ملک یقینم
خاتم دین را نگینم
فخر و عزّت آفرینم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
من صراط مستقیمم
محور دین قویمم
عِدل قرآن کریمم
من همان ذبح عظیمم
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
داغ یاران و جوانان
گرچه سوزاند دل و جان
لیک اندر راه یزدان
من گرفتم جمله آسان
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
دادم اندر راه داور
کودک ششماهه اصغر
هم علی شبه پیمبر
هم ابوالفضل غضنفر
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
پیکرم گر غرق خون شد
زخم تن از حد برون شد
عزّتم از آن فزون شد
دشمنم خوار و زبون شد
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم
مکتب سرخ شهادت
عزم و ایثار و شهامت
دین و صبر و استقامت
زنده کردم تا قیامت
من حسین سرجدایم
کشتۀ راه خدایم