به گزارش صراط روز نهم محرم با رویدادهای مهمی همچون پیشنهاد اماننامه از سوی شمر به حضرت عباس (ع)، تقاضای مهلت از سوی امام حسین (ع) و نیز میلاد حضرت موسی (ع)، حضرت مریم (س) و نجات حضرت یونس (ع) از شکم ماهی همراه بوده است.
۱- تاسوعاء
عصر روز نهم شمر بن ذی الجوشن کلابی نزدیک لشکر امام علیهالسلام آمد و صدا زد کجا هستند فرزندان خواهر من عبدالله و جعفر و عثمان و عباس (این چهار نفر فرزند ام البنین بودند که او هم از قبیله بنی کلاب بود و شمر هم از همان قبیله بود از این جهت فرزند خواهر گفت امام علیهالسلام فرمود جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.
آن عزیزان نزد شمر آمدند فرمودند کارت چیست گفت ای فرزند خواهرم شما در امانید از اطراف حسین کناره گیرید و سر در اطاعت یزید درآورید حضرت عباس بانگ زد که بریده باد دستهای تو ولعنتباد به اَمانی که تو آوردی امر می کنی دست از مولای خود برداریم و به اطاعت ملعونان درآئیم ما را امان می دهی و پسر رسول خدا را امان نیست شمر غضبناک شد و به لشکرگاه برگشت.
۲- لشکر عمر بن سعد به سوی خیام روی آوردند
بعد از رجوع شمر، عمر بن سعد لشکر خویش را صدا زد یا خیل اللّه ارکبی و بالجنة ابشری ای لشکر خدا سوار شوید و به سوی بهشت رفتن شاد شوید.
لشکر رو به خیام آوردند و امام علیهالسلام در پیش خیمه سر به زانوی اندوه گذاشته و به خواب سبک رفته بود جناب عباس خدمت امام آمد عرض کرد برادر لشکر رو به شما آورده.
حضرت فرمود عباس جانم فدای تو باد بپرس چه شده که رو به ما آورده اند جناب عباس با ۲۰ سواره به سوی لشکر آمد و مراد ایشان را پرسید گفتند از امیر حکم آمده که به او بیعت کنید وگرنه با شما قتال کنیم جناب عباس فرمود کلام شما را به امام برسانم برگردم حضرت فرمود عباس امشب را از ایشان مهلت گیر تا قدری نماز و دعا و استغفار کنیم جناب عباس آمد و در مقابل لشکر ایستاد موعظه نمود و آن شب را مهلت خواست و لشکر عمربن سعد به جای خود بازگشتند و این قضیه در عصر روز نهم اتفاق افتاد.
۳- میلاد حضرت موسی سومین پیغمبر اولوالعزم
(قابوس یا ولید بن مصعب) با اینکه از انعقاد نطفه در میان بنی اسرائیل جلوگیری می کرد حتی مردان بنی اسرائیل را از زنان جدا و از شهر خارج نمود و هر بچه ای که از زنان بنی اسرائیل به دنیا می آمد بوسیله مأمورانش اطلاع یافته با دست نظامیان کشته می شد ولی چون خواست خدا این بود که موسی به وجود آید در همان قصر فرعونی عمران پدر موسی نگهبان کاخ بود و فرعون در خواب و مأموران به شهر پراکنده شدند قدرت پروردگار زن عمران به نام یوکابد را به کاخ رهسپار کرد در همان شب نطفه موسی منعقد شد ولی هیچ کس ندانست منجمین با علم نجوم به فرعون خبر دادند که نطفه همان بچه منعقد شده فرعون غضبناک شد حتی دستور داد هر جا زن حامله به بینند شکمش را بدرانند بعد از شش ماه و دو روز موسی در روز نهم محرم به دنیا آمد و خداوند در میان آن محیط وحشتناک او را نگه داشت مادر موسی به الهام پروردگار او را در صندوق نهاده به رود نیل انداخت دختر فرعون گرفته پیش فرعون و آسیه برد یا آسیه گرفت بعد از گفتگوی زیاد قرار شد او را به پسری انتخاب کنند از طرف آسیه اعلام شد زنان شیرده به دربار بیایند موسی شیر هیچ کدام را نخورد آخرالامر مادر موسی را آوردند شیر آنرا خورد آسیه با حقوق کافی او را برای شیر دادن نزد خود برد. و بدین طریق موسی بزرگ شد موسی پسر عمران بن یصهر بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم بود. پیروان آن حضرت را یهودی و جُهود و کلیمی گویند زیرا در اوائل تقبل رسالت موسی علیهالسلام می گفتند اللّهم هُدنا الیک خدایا برگشتیم به سوی تو و از این جهت جهود گفتند که این فرقه برای زخارف و اموال دنیا بسیار کوشش و جدّ و جهد می کردند زیرا جُهود از ماده جَهَدَ است و چون اینها به حضرت موسی کلیم الله نسبت داده می شود لذا کلیمی گویند.
تابوت: همان صندوقی بود که مادر موسی او را در آن گذاشت و به دریا افکند هنگامی که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شد و موسی را از آن بیرون آوردند در دستگاه فرعون نگهداری می شد سپس به دست بنی اسرائیل افتاد بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم می شمردند و به آن تبرّک می جستند موسی در اواخر عمر خود الواح مقدس که احکام الهی بر آن نوشته شده بود به ضمیمه زره خود و یادگارهای دیگری در آن نهاد و به وصیّ خود یوشع بن نون سپرد اهمیت این صندوق بیشتر گردید ولی تدریجا مبانی دینی آنها ضعیف گردید و دشمنان بر آنها چیره شدند و آن صندوق را گرفتند یا از نظر آنها پنهان شد اما اشموئیل (اسماعیل) پیامبر به آنها وعده داده به زودی تابوت یعنی صندوق عهد را به عنوان نشانه بر صدق گفتار خود بر پادشاهی طالوت به نزد آنها آورد و چون تابوت موجب آرامش و اطمینان خاطر بنی اسرائیل بود لذا تابوت سکینه گویند.
۴- میلاد حضرت مریم (مریم به معنای عابده و خادمه)
عمران پدر مریم از زهاد و علما بود و خدمتگزار مسجد اقصی، حنّه زن عمران موقعی که حامله شد نذر کرد اگر پسر زاید او را خادم خانه خدا کند.
در روز نهم محرم دختری به دنیا آمد او را مریم نام نهاد حنّه او را به مسجد برد و به دست احبار سپرد احبار در نگهداریش بر یکدیگر سبقت می گرفتند آخرالامر برای تکفل مریم قرعه انداختند به نام زکریا درآمد و او پرورش مریم را به عهده گرفته خانه ای در مسجد اقصی برای عبادت مریم منظور داشت بعد از دوران کودکی در آنجا به عبادت پرداخت و کسی را حق اینکه در آن مکان برود نبود به غیر از زکریا که هر روز وارد خانه و غرفه مریم می شد و برای آن طعام می برد لکن می دید که مریم در محراب عبادت است و غذائی نزد آن، جریان را سئوال می کرد مریم عرض می نمود از طرف خداوند است به درستی که خداوند روزی می دهد هر کس را بخواهد بدون حساب.
نوشته اند چون زکریا چنان دید با آنکه پیر بود و زنش نیز پیر و نازا بود طمع در فرزند نمود و از خدا خواست تا فرزند عنایت کند.
مریم دختر عمران بن لهشم (یاماثان) بن امون از اولاد سلیمان بن داود است ناگفته نماند این عمران پدر موسی نیست ما بین پدر مریم و عمران پدر موسی هزار و هشت صد سال فاصله است.
۵- حضرت یونس علیهالسلام از شکم ماهی خارج شد.
یونس بن متی پیغمبر از نینوا با اهل و عیال خود خارج شد و آنها را در یک کشتی نهاد چون در آن جای نبود خود در کشتی دیگر نشست، ناگهان کشتی به تلاطم آمد نزدیک بود غرق شود گفتند مگر در میان ما مجرمی است که کشتی به این حال افتاده یونس گفت من هستم و بنده گریزان، مرا در دریا اندازید گفتند تو مرد صالحی هستی سه بار قرعه انداختند به نام یونس اصابت کرد یونس را به دریا انداختند همان لحظه ماهی بزرگی او را به دهان گرفت و در شکم خود جای داد.
خداوند متعال سه روز یا ۷ روز (یا چهل یا هفتاد روز) او را در شکم ماهی نگه داشت و روز نهم محرم از شکم ماهی نجات داد و ماهی بکنار دریا آمد و یونس را از دهان بیرون انداخت و آن موضع فی الحال درخت کدو رسته و سایه بر سرش افکند و آهوئی به شیر دادن آن حضرت مأمور گشت پس از قوت یافتن به جانب نینوا رفت و مشغول تبلیغات شد.
۶- شاه طهماسب پسر شاه اسماعیل اول صفوی دومین سلطان
از آن خانواده در سال ۹۳۶ ق نهم محرم با ازبکیان در خراسان سه روز جنگید و به آنها غلبه نمود دست تعدی و تجاوز و غارت را از مردم و آستان قدس رضوی کوتاه کرد.
۷- وفات عالم نحریر و محقق بِدل سید محمد قلی هندی موسوی نیشابوری ره.
آقای سید محمد ره در اکثر علوم و فنون محقق بی نظیر و مدقق نحریر بود مخصوصا در علم کلام و در اواخر عمر به شهر لکهنور مراجعت و به تالیف کتب نفیسه پرداخت: از جمله تشیید المطاعن دو جلد - تطهیر القلوب - تقریب الافهام - سیف ناصری - برهان السعادات و غیرها.
این بزرگوار در ۹ محرم ۱۲۶۸ قمری در شهر لکهنور وفات و در حسینیّه خود مدفون شد و ایشان دارای ۳ پسر بود که یکی سید حامد حسین صاحب عبقات الانوار است.
ناگفته نماند که لکهنور شهری از شهرهای هندوستان است.
منبع: کتاب حوادث الایام، سید مهدی مرعشی نجفی