جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۲۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۲
کارشناس مسائل اسرائیل:

موازنۀ نبرد اطلاعاتی به نفع ایران، تغییر کرد

موازنۀ نبرد اطلاعاتی به نفع ایران، تغییر کرد
یک کارشناس مسائل اسرائیل، گفت: یکی از نشانه‌های اینکه ایران موضوع عملیات پنهانی یا «کاورت اکشن» را در تقابل با اسرائیل جدی‌تر گرفته است، دستگیری جاسوس‌ها یا افرادی است که به اتهام جاسوسی بازداشت می‌شوند.
کد خبر : ۷۰۱۲۳۴

برای تحلیل ابعاد امنیتی پیروزی اطلاعاتی ایران بر رژیم صهیونیستی در خارج کردن اسناد اطلاعاتی مرتبط با حوزه‌های مختلف از جمله هسته‌ای با «منصور براتی» کارشناس حوزه اسرائیل به گفت‌و‌گو پرداخته‌ایم.

به گزارش صراط نیوز، مشروح این گفت‌و‌گو به شرح ذیل است:

پیروزی اطلاعاتی اخیر ایران تاچه حد می‌تواند تصویر برتری اطلاعاتی که پیش از این اسرائیل مدعی آن بود را خراب کرده و موازنه در این بعد از نبرد را تغییر دهد؟

از گذشته، تقابل میان ایران و اسرائیل عمدتاً در حوزه تهدیدات امنیتی و عملیات پنهانی یا به اصطلاح «کاورت اکشن» (Covert Action) بوده است. کمتر شاهد بوده‌ایم که این تقابل به درگیری مستقیم منجر شود، به‌ویژه پیش از رویداد‌های هفتم اکتبر ۲۰۲۳. عملیات‌هایی مانند «وعده صادق» و پاسخ‌هایی که اسرائیل به آن داد، نمونه‌هایی از درگیری‌های مستقیم پس از این تاریخ هستند. اما تا پیش از هفتم اکتبر، تقابل نظامی مستقیم وجود نداشت. به‌طور کلی، این درگیری‌ها در منطقه‌ای که به آن «منطقه خاکستری» می‌گویند، رخ می‌داد.

در این منطقه، دو طرف سعی می‌کردند از طریق نیرو‌های دیگر یا عملیات‌های غیرمستقیم به یکدیگر ضربه بزنند. این اقدامات شامل عملیات‌های امنیتی-اطلاعاتی، نفوذ امنیتی، حملات سایبری، ترور و خرابکاری بود. اسرائیل به دلیل سابقه طولانی در عملیات‌های مخفی، حتی پیش از تأسیس رسمی خود، در این حوزه بسیار ماهر و با تجربه است و از این مهارت برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کند. این تقابل میان ایران و اسرائیل، به‌ویژه پس از سقوط صدام حسین در سال ۲۰۰۳، شدت گرفت، زیرا اسرائیل ایران را به‌عنوان اصلی‌ترین تهدید خود در منطقه شناسایی کرد.

در این راستا، اسرائیل اقداماتی مانند خرابکاری، ترور، سرقت اسناد، استفاده از شبکه‌های اراذل و اوباش در داخل ایران برای تخریب و حتی بهره‌گیری از شبکه‌های قاچاق کالا برای وارد کردن سلاح‌هایی که در ترور افرادی مانند آقای فخری‌زاده استفاده شد، انجام داده است. این اقدامات همگی در دسته عملیات‌های پنهانی یا «کاورت اکشن» قرار می‌گیرند و بخش مهمی از تقابل ایران و اسرائیل را تشکیل می‌دهند.

از اواخر سال ۲۰۱۹، این تقابل شدت بیشتری گرفت و پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، انگیزه اسرائیل برای انتقام‌گیری از گروه‌ها، اشخاص و دولت‌هایی که به نظرش در شکست امنیتی-اطلاعاتی آن روز نقش داشتند، افزایش یافت. این امر باعث تشدید روند تقابل شد. در این میان، اسرائیل به دلیل تبحر و تجربه‌اش در عملیات‌های امنیتی-اطلاعاتی، تا حد زیادی برتری داشت و شرایطی یک‌طرفه ایجاد کرده بود. در مقابل، توانمندی اصلی ایران در حوزه نظامی بود. به عنوان مثال، زمانی که اسرائیل در داخل ایران اقدام به ترور می‌کرد (مانند ترور شهید فخری‌زاده)، ایران معمولاً با عملیات‌های موشکی پاسخ می‌داد. به عبارت دیگر، در تقابل ایران و اسرائیل، حوزه نظامی مزیت ایران و حوزه امنیتی-اطلاعاتی مزیت اسرائیل بوده است. به همین دلیل، اسرائیل در زمینه عملیات‌های پنهانی تا حد زیادی دست برتر را داشت.

اما اتفاق اخیر، که هنوز جزئیات کامل آن مشخص نیست، به نظر می‌رسد تغییر مهمی در این موازنه ایجاد کرده است. بر اساس اظهارات مقامات ایرانی، از جمله وزیر اطلاعات و صحبت‌های آقای گروسی (مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی)، ایران موفق شده است اسناد مهمی را از تأسیسات هسته‌ای اسرائیل سرقت کند. این رویداد، به نظر می‌رسد، موازنه‌ای که اسرائیل در حوزه عملیات‌های پنهانی ایجاد کرده بود را تا حدی به هم می‌زند. البته هنوز نمی‌دانیم سطح دقیق و میزان اهمیت این اسناد چیست و نمی‌توان با قطعیت گفت که این اتفاق تا چه حد موازنه و بازدارندگی اسرائیل را در حوزه عملیات پنهانی مختل می‌کند یا آیا کاملاً به نفع ایران تغییر خواهد کرد. اما با توجه به اظهارات مقامات ایرانی، صحبت‌های آقای گروسی و نوع واکنش اسرائیل، مشخص است که یک اتفاق بسیار جدی رخ داده است. 

دستگیری شبکه‌های مختلف افرادی که اسرائیل آنها را جاسوس ایران می‌داند در دو سال گذشته شدت یافته است. آیا این دستگیری‌ها آنقدری اهمیت دارند که بتوانیم آن را نیز در چهارچوب برتری اطلاعاتی ایران تفسیر کنیم؟

یکی از نشانه‌های اینکه ایران موضوع عملیات پنهانی یا «کاورت اکشن» را در تقابل با اسرائیل جدی‌تر گرفته است، دستگیری جاسوس‌ها یا افرادی است که به اتهام جاسوسی بازداشت می‌شوند. در حدود یک سال و نیم اخیر، یعنی از ابتدای سال ۲۰۲۴ تا کنون، بیش از ۲۰۰ نفر به اتهام جاسوسی دستگیر شده‌اند. این افراد شامل کسانی هستند که اقدام به جاسوسی کرده‌اند یا به اشتباه متهم شده‌اند، دیروز نیز دستگیری یک نوجوان ۱۳ساله توسط شاباک گزارش شد.

این روند نشان‌دهنده آن است که ایران در حوزه تقابل عملیات‌های پنهانی، اطلاعاتی و امنیتی تلاش می‌کند تا موازنه را با اسرائیل برقرار کند و به سمت تقویت توانمندی‌های خود در این زمینه حرکت می‌کند. این نوع اخبار، یعنی دستگیری افراد مظنون به جاسوسی، قطعاً در اسرائیل تأثیرگذار است و انتظار می‌رود که در ماه‌های آینده، به‌ویژه اگر جنگ ادامه یابد، این روند نه‌تنها ادامه پیدا کند، بلکه شدت بیشتری نیز بگیرد. حتی در سال‌های آتی، با توجه به اینکه سطح تقابل میان ایران و اسرائیل به این مرحله رسیده و همچنان در حال تشدید است، شاهد افزایش این‌گونه اقدامات خواهیم بود. 

مقام‌ها و رسانه‌های اسرائیلی تاکنون در این باره اظهار نظر خاصی نکرده و سعی کرده‌اند از کنار آن عبور کنند. علت این موضوع چگونه تحلیل می‌شود؟

رسانه‌های اسرائیلی نیز به این موضوع پرداخته‌اند، اما نحوه پوشش آنها قابل توجه است. آنها صرفاً ادعا‌های ایران را بازتاب می‌دهند و می‌گویند «ایران ادعا کرده است» بدون اینکه تحلیل یا نظر خود را ارائه کنند. حتی مقامات اسرائیلی نیز در این مورد اظهارنظر نکرده‌اند و نه تأیید و نه تکذیب کرده‌اند. این سکوت نشان‌دهنده جدی بودن موضوع است. حتی رسانه‌های منتقد در اسرائیل، مانند روزنامه هاآرتص که در مسائل مرتبط با جنگ غزه انتقادات تندی علیه نتانیاهو مطرح می‌سازد و مواضعی مانند لزوم پایان جنگ یا تشکیل دولت فلسطینی بر اساس مرز‌های ۱۹۶۷ را بیان می‌کند، در این مورد خاص تنها به تکرار ادعا‌های ایران اکتفا کرده‌اند.

این رفتار نشان می‌دهد که گویا یک دستورالعمل یا سیاست رسانه‌ای متمرکز در اسرائیل وجود دارد که به رسانه‌ها دیکته می‌کند چگونه به این موضوع بپردازند. به نظر می‌رسد اداره سانسور نظامی اسرائیل (که نقش مهمی در کنترل اطلاعات دارد) به‌طور کامل بر این موضوع نظارت دارد و آن را مدیریت می‌کند. این رویکرد چندان عجیب نیست. برای مقایسه، می‌توان به حمله موشکی یمن به فرودگاه بن‌گوریون اشاره کرد.

آن حمله غیرمنتظره بود و موشک از لایه‌های دفاعی اسرائیل عبور کرد و به هدف اصابت کرد. افرادی که در فرودگاه بودند، ویدئو‌هایی ضبط کردند و از طریق این ویدئو‌ها بود که اهمیت و شدت حادثه مشخص شد. در آن مورد، چند ساعت طول کشید تا اسرائیل بتواند اوضاع را کنترل کند و سانسور اطلاعاتی را اعمال کند. اما در مورد سرقت اسناد، وضعیت متفاوت است.

وقتی کشوری موفق به نفوذ و سرقت اسناد مهم از کشور دیگر می‌شود، دولت هدف (در اینجا اسرائیل) به‌سرعت متوجه این اتفاق می‌شود و بلافاصله اقدامات امنیتی و سیاست رسانه‌ای خود را تعریف می‌کند. این سیاست از پیش برنامه‌ریزی‌شده است تا در صورت افشای چنین اتفاقی توسط طرف مقابل واکنش‌ها کنترل‌شده باشد. اگر ایران تصمیم بگیرد این اسناد را در زمان دیگری منتشر کند، اسرائیل از قبل برای این سناریو آماده است و خود نیز به‌صورت علنی به موضوع اشاره نمی‌کند، زیرا این کار برایش از نظر امنیتی و حیثیتی زیان‌بار است.

این واکنش اسرائیل نشان می‌دهد که آنها از قبل برای چنین اخباری آمادگی داشتند و سیاست رسانه‌ای مشخصی را برای مدیریت آن تدوین کرده‌اند. اما اینکه این دستاورد ایران تا چه حد وزن و اهمیت دارد، هنوز به‌طور دقیق مشخص نیست. برای ارزیابی دقیق‌تر، باید منتظر ماند تا حداقل بخش کم اهمیت‌تر این اسناد منتشر شوند. این کار به ما امکان می‌دهد درک بهتری از محتوای اسناد و تأثیر آن بر موازنه میان ایران و اسرائیل داشته باشیم. مشابه این اتفاق، زمانی رخ داد که اسرائیل اسنادی را از ایران سرقت کرد و بخش کم‌اهمیت آن را در قالب یک کتاب منتشر کرد که اکنون فایل PDF آن در دسترس است. از این طریق، اسرائیل توانست روایت خود را تثبیت کند. حالا باید دید ایران چگونه از این اسناد استفاده خواهد کرد و چه تأثیری بر تقابل دو طرف خواهد گذاشت.

در بعد رسانه‌ای این ماجرا، ایران چگونه عمل کرده است؟ آیا جای خالی یک پیوست رسانه‌ای برای هرچه بهتر بازنمایی کردن شکست اطلاعاتی اسرائیل احساس نمی‌شود؟

برای دستاوردی به این بزرگی لازم بود یک پیوست رسانه‌ای متعادل، پیش‌بینی‌شده و دارای بخش‌های مختلف، تدوین شود. متأسفانه چنین چیزی مشاهده نمی‌کنیم. یک رویداد با این اهمیت در حال رخ دادن است، اما به‌درستی به آن پرداخته نمی‌شود. مشخص است که از قبل برای این موضوع برنامه‌ریزی نشده است. من این مسئله را به این موضوع ربط می‌دهم که در جمهوری اسلامی ایران، رسانه به‌درستی درک نمی‌شود و اهمیت آن به اندازه کافی در نظر گرفته نمی‌شود. به همین دلیل، این موضوع در سطحی جدی گرفته نشده و برای آن برنامه‌ریزی صورت نگرفته است. چنین پیروزی یا دستاورد بزرگی، که مقامات ایرانی درباره آن صحبت می‌کنند، قطعاً نیاز به یک پیوست رسانه‌ای دارد تا جامعه آن را باور کند، به‌گونه‌ای که کل جامعه این موضوع را بپذیرد.

این اطلاع‌رسانی باید به شکلی باشد که حس ترس ناشی از اقدامات اسرائیل در جامعه کاهش یابد و این موضوع به عاملی برای تشدید شکاف‌های اجتماعی تبدیل نشود؛ مثلاً گروهی از منتقدان آن را باور نکنند و گروهی از طرفداران بیش از حد به آن اطمینان کنند. باید اطلاع‌رسانی به گونه‌ای باشد که همه جامعه آن را باور کنند. جامعه اکنون سؤالاتی دارد که پاسخ داده نشده‌اند، مثلاً اینکه این اسناد در چه سطحی هستند؟ هیچ توضیح رسمی درباره محتوای اسناد ارائه نشده است تا مردم بفهمند این اسناد چه چیزی را فاش می‌کنند. طبیعی است که ایران ممکن است نخواهد جزئیات حساس مانند اسامی یا موارد خاص را فاش کند و این اشکالی ندارد، اما باید حداقل توضیح دقیق‌تری درباره ماهیت اسناد ارائه شود تا مردم درک بهتری از اهمیت آن داشته باشند. عملیاتی که به لحاظ اطلاعاتی شکستی هم‌وزن با ۷ اکتبر را به اسرائیل تحمیل کرده است نیاز به پیوست رسانه‌ای دارد.

منبع: فرهیختگان