کاری کن دیگری بخندد. این جمله در زمانی مطرح شد که کشور در روز پخش اولین قسمت از «جوکر یک»، حدود ۸۷ کشته به دلیل کرونا میداد. تقریباً همه شروع چنین برنامهای را درک میکردند.
به گزارش صراط نیوز، مسئله علیخانی، منطقی به نظر میرسید و اصلاً میشد پشت جوکر یک مسئله دید. «جوکر» زمانی آمد که سینما عملاً تعطیل شده و نمایش خانگی کمکم داشت پا میگرفت. جوکر حاصل یک وضعیت جهانی است. اینکه به صورت برهنه با گونهای از احساسات مواجه شویم تا مخاطب بتواند بدون آنکه زمان بگذارد یا فرصتی داشته باشد، قهقهه بزند.
مخاطب امروز دیگر حوصله ندارد قصه بشنود، دیگر وقت این را ندارد که زمان بگذارد و دو یا سه ساعت پای یک اثر سینمایی بنشیند که ذرهذره روی یک داستان عمیق شود. جوکر حاصل چنین وضعیتی است؛ نه فقط جوکر ایرانی، حتی مدل بینالمللیاش.
چنین وضعیتی نتیجهاش میشود اینکه بسیاری از مخاطبان جوکر اصلاً این اثر را در پلتفرم نمیبینند، بلکه اصلاً مخاطب این برنامه در اینستاگرام هستند. این یعنی جوکر به جای آنکه بستر تبلیغش اینستاگرام باشد، بستر پخشش اینستاگرام است. دلیلش هم واضح است؛ جوکر نتیجه برخورد برهنه با احساسات است.
حالا جوکر را بگذارید کنار «ماه عسل» و «عصر جدید». اگر به این سیر نگاهی بیندازیم میبینیم که علیخانی ذرهذره از قصه فاصله گرفته، دلیلش چیست؟ اول بستر و دوم، دایره مخاطبی است که او برای برنامههایش انتخاب کرده. علیخانی به شکل واضحی اهمیت وایرال شدگی را درک کرده و میداند ساختن برنامهای که ظرفیت تقسیم شدن هر قسمتش به حداقل ۱۰ یا ۲۰ تکه دو دقیقهای دارد، در زمانی که وایرال شدگی یک مزیت به حساب میآید چه موهبتی خواهد بود.
این مزیت را ماه عسل هم داشت، با این همه آنچه در ماه عسل اهمیت داشت خود قصه آدمها بود و همین باعث میشد، داستان تعریف کردنهای چند ساعته علیخانی با آدمها دیده شود. بعد علیخانی از ماه عسل به عصر جدید رسید، برنامه استعدادیابیای که علیخانی آن را مبتنی بر قصه بنا کرد و با این ترفند بود که برنامه استعدادیابی علیخانی از تلنتشوهای آمریکایی متفاوت شد. وقتی نوبت به جوکر رسید همه چیز تغییر کرد.
جوکر مبتنی بر قصه نبود، مبتنی بر استعداد کمدی و بداهه بود. برنامهای که تفاوتی نمیکرد شما ۱۰ دقیقه اولش را ببینید، یا ۱۰ دقیقه آخرش را. اهم شوخیهایی که در یک قسمت جوکر پخش میشود در اینستاگرام هم قابل دیدن است، پس چرا باید به سراغ تماشای آن در پلتفرم برویم؟! به هر حال جوکر در زمان درستی آغاز شد و به قولی فرزند زمانه خودش بود. با این حال همانطور که زمانه ما هم انقضا دارد، جوکر هم زمانش تمام میشود؛ اما کِی؟
فصل اول جوکر ۱، یک اتفاق مثبت در چند سال اخیر بود، اما هر چقدر جوکر قسمت به قسمت پیش رفت متوجه ظرفیت وایرال شدگی شد. از جایی به بعد، جوکر مبتلا به زبانِ بسترش شد. جوکر کمکم اینستاگرامی شد. همه شوخیها تب اینستاگرام گرفتند. از موسیقیهای وایرالی گرفته تا تکه کلامها. جوکر در بستر جا گرفت و شروع به تولید محتوا برای اینستاگرام کرد. دقیقاً در همین نقطه است که جوکر از یک برنامه موفق پلتفرمی که ظرفیت تلویزیونی شدن هم دارد بدل به یک برنامه وایرالی میشود.
علیخانی به این پدیده واقف است و سعی میکند که هم برنامه را از جهت وایرال شدگی جلو ببرد و هم خلاقیتی رو کند که خود برنامه (به صورت کامل) دیده شود. وقتی جوکر ۱ به آخرش نزدیک شد، شوخیها تغییر کرد و برنامه دچار افتی جدی شد. برای آنکه برنامه دوباره زنده شود، تز جوکر خانمها روی میز آمد و جوکر بدون شوخیهای جنسی. اوضاع بهتر شد، اما باز هم پس از چند قسمت برنامه افت کرد. دوباره فرایند وایرالسازی آغاز شد.
علیخانی دید که جوکر دیگر خیلی توانش را ندارد و آخرین ورقش را هم رو کرد و به سراغ جوکر خانوادگی رفت. جوکر خانوادگی منطقیترین کاری بود که علیخانی از آغاز برنامه انجام داده است. او برای آنکه به نهایت آنچه از جوکر میشد رسید، برسد تقریباً دست به هر کاری زد.
او ترکیب بازیگران را عوض کرد، جنسیت را تغییر داد. شوخیهای غیرجنسی را امتحان کرد، مجری را عوض کرد. قوانین را تغییر داد. حالا دیگر هیچ کاری نمانده که علیخانی انجام نداده باشد. جوکر دیگر چیز جدیدی برای وایرال شدگی ندارد مگر آنکه بازیگر جدید وارد کند که بعید به نظر میرسد، مدل شوخیها چندان تغییری کند.
علیخانی در جوکر تن به شوخیهای مبتذل و غیر مبتذل داد و هر کاری را که میتوانست کرد. دیگر چه کاری باقی مانده که او انجام بدهد؟ علیخانی در تمام این سالها نشان داده هر برنامهای که ساخته برایش هر چه در توان داشته انجام داده، مهرههای جدید وارد بازی کرده و حتی در جوکر، شیوهای از طنزِ مبتنی بر اینستاگرام را در کشور توسعه داد و حتی متأثر از برنامه او چند فیلمسینمایی هم (با این جنس شوخیها) ساخته شد.
علیخانی پیش از این همین کارها را برای تلویزیون میکرد و حالا بر اساس جبر یا اختیار به فضا و موجی افتاده که شناور روی آن شده. علیخانی که تا پیش از این مبتکر و مؤلف در عرصه برنامهسازی بود حالا تبدیل به مبتکری در عرصه وایرالسازی شده که این الزاماً بد نیست، اما زمانی همه چیز دراماتیک میشود که به این فکر کنیم سازنده جوکر چه برنامههایی که نمیتوانست در بسترهای پرمخاطبتری بسازد، برنامههایی که در آنها هم قصه مهم بود و علیخانی بهجای آنکه بخواهد صرفاً یک تکه صحبتهای اکبر عبدی درباره همسرش را به یاد روزهای قصهگویی و برنامهسازی جدیاش بچرخاند، میتوانست ساختن برنامه مبتنی بر قصه را ادامه دهد و راه دیگری برای برنامه پرمخاطب پیدا کند.
منبع: فرهیختگان