يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ساعت :
۱۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۸
چرایی مواضع متناقض آمریکا درباره غنی‌سازی ایران؛

پشت‌پرده ابهام هسته‌ای ترامپ

پشت‌پرده ابهام هسته‌ای ترامپ
در شرایط فعلی، رسیدن به یک توافق هسته‌ای با ایران، شاید کم‌هزینه‌ترین و دردسترس‌ترین گزینه در میان اولویت‌های کنونی سیاست خارجی رئیس‌جمهور آمریکا باشد.
کد خبر : ۷۰۰۸۹۶

نشریه دست‌راستی «آمریکن کانزرواتیو» با بررسی چرایی تناقض در موضع‏گیری دولت ترامپ درباره مساله غنی‌سازی ایران، این استدلال را مطرح کرده است که این بخشی از یک ابهام راهبردی برای دفع حملات جناح‌های تندرو و مخالف هرگونه توافق با ایران به شمار می‌آید.

به گزارش صراط نیوز، در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا، دولت ترامپ رویکردی مبهم و متناقض در موضوع غنی‌سازی اتخاذ کرده و این موضوع انتقاد تند ایران و سردرگمی تحلیلگران را به همراه داشته است.

اندرو دی، تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل در نشریه «آمریکن کانزرواتیو»، به چرایی مواضع متناقض آمریکا درباره غنی‌سازی پرداخته و به این سه پرسش اصلی پاسخ داده است: آیا این تناقضات آشکار در مواضع دولت درباره موضوع غنی‌سازی، بازتاب اختلافات درونی در کاخ سفید است؟ یا صرفا محصول بی‌نظمی و آشفتگی ساختاری در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست؟ یا فراتر از اینها، بخشی از یک راهبرد تعمدی برای دفع حملات جناح‌های تندرو و مخالف هرگونه توافق با ایران به شمار می‌آید؟ پاسخ چندان شفاف نیست و به نظر می‌رسد این ابهام، نه یک اتفاق، بلکه بخشی از طراحی آگاهانه کاخ سفید باشد.

«دی» در این تحلیل می‌نویسد: بر اساس گزارش اکسیوس در چارچوب توافق هسته‌ای پیشنهادی ایالات متحده، به تهران اجازه داده می‌شود که همچنان به غنی‌سازی اورانیوم در سطوح پایین در خاک خود ادامه دهد. این بند به تهران امکان می‌دهد سوخت هسته‌ای برای مصارف غیرنظامی تولید کند، بدون اینکه این مواد قابلیت استفاده در ساخت سلاح هسته‌ای را داشته باشند. از آنجا که ایران همواره با هر توافقی که توان غنی‌سازی را از آن سلب کند مخالفت ورزیده، انتشار این خبر در نخستین واکنش‌ها موجی از خرسندی را میان حامیان دیپلماسی در دو سوی این مناقشه برانگیخت؛ هرچند این خوش‌بینی دیری نپایید. «ما اجازه هیچ‌گونه غنی‌سازی اورانیوم را نخواهیم داد!»؛ این پیامی بود که دونالد ترامپ شامگاه دوشنبه در شبکه اجتماعی تروث سوشال منتشر کرد.

ابهام هدفمند

در دور دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، دولت او به‌طور پیوسته سیگنال‌های متناقضی درباره اهداف خود در مذاکرات هسته‌ای ارسال کرده و عملا الگویی از ابهام‌آفرینی هدفمند و پیام‌های متضاد را برگزیده است. در مقاطعی، مقامات دولت ترامپ و حتی شخص رئیس‌جمهور اشاره کرده‌اند که در قالب یک توافق، غنی‌سازی اورانیوم در سطوح پایین مجاز خواهد بود؛ اما در موارد دیگر با قاطعیت این موضوع را رد می‌کنند.

پرسش کلیدی این است: چرا دولت ترامپ چنین رویکردی را در پیش گرفته شده است؟ به‌گمان من دولت آمریکا به‌عمد تصویری تحریف‌شده از ماهیت توافقی که حاضر است با ایران امضا کند، به افکار عمومی ارائه می‌دهد. اما نکته اساسی اینجاست که این اغراق در نمایش خواسته‌ها، صرفا برای افزایش اهرم فشار بر تهران نیست؛ بلکه این دوگانگی حساب‌شده، بیش از هر چیز تلاشی است برای خنثی‌سازی انتقادات جریان‌های حامی اسرائیل؛ گروه‌هایی که خواهان برچیده شدن کامل برنامه هسته‌ای ایران هستند و به هر نشانه‌ای از ادامه غنی‌سازی حتی در سطحی کاملا غیرنظامی واکنشی تند و غیرقابل‌انعطاف نشان می‌دهند.

کارشناسانی که این هفته با آنها گفت‌و‌گو کردم نیز همین تحلیل را مطرح کردند. تریتا پارسی، تحلیلگر برجسته از موسسه کوئینسی، در ایمیلی به من نوشت که این لفاظی‌های مبهم و متناقض، با وجود کاستی‌هایش، دو فایده مهم برای دولت به همراه دارد. از یک سو، این رویکرد به دولت مجال می‌دهد تا موج حملات جریان‌های حامی اسرائیل را که با هیچ سطحی از توافق با ایران کنار نخواهند آمد به تعویق بیندازد؛ و از سوی دیگر، کاملا در امتداد سبک همیشگی مذاکره دونالد ترامپ قرار می‌گیرد: اتخاذ مواضع اولیه اغراق‌شده و حداکثری برای واداشتن طرف مقابل به عقب‌نشینی و دادن امتیاز.»

طفره‌روی آگاهانه

البته در تحلیل آخرین نسخه از این بازی دوگانه ترامپ، با شعار «غنی‌سازی صفر»، می‌توان به دلایل احتمالی دیگری نیز اشاره کرد. یک فرض این است که شاید گزارش آکسیوس از اساس نادرست بوده باشد و این نخستین بار هم نیست که چنین اتفاقی رخ می‌دهد. در واقع، حتی همین هفته نیز این نخستین نمونه از چنین تناقضی نبود.

باراک راوید، خبرنگار گزارش، تنها یک روز پیش‌تر نوشته بود که اوکراین پیشاپیش کاخ سفید را از حمله پهپادی به عمق خاک روسیه مطلع کرده بود؛ اما تنها ساعاتی پس از انتشار، روایت مذکور به «اطلاع نداده بود» تغییر یافت. بدیهی است که یکی از این دو روایت نادرست است و شاید گزارش تازه راوید درباره ایران نیز به همین سرنوشت دچار شود. با این‌حال، باید توجه داشت که راوید اصولا خبرنگاری معتبر و شناخته‌شده است که بار‌ها گزارش‌های اختصاصی و مهمی منتشر کرده و همین مساله گاه موجب سردرگمی حتی بالاترین مقامات سیاسی می‌شود.

شاید این طفره‌روی حتی لایه‌هایی پیچیده‌تر از آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد در خود نهفته داشته باشد. در شبکه اجتماعی ایکس، این پرسش را با گرگ پریدی، عضو ارشد مرکز منافع ملی در امور خاورمیانه، در میان گذاشتم.

گرگ پریدی در پاسخ نوشت: «نمی‌دانیم؛ اما کم‌کم به این باور می‌رسم که احتمالا آنچه به واقعیت نزدیک‌تر است بخشی از یک راهبرد تعمدی برای دفع حملات جناح‌های تندرو و مخالف هرگونه توافق با ایران به شمار می‌آید و شاید در نهایت با نوعی توافق «موقت» روبه‌رو شویم که در عمل به وضعیتی پایدار تبدیل خواهد شد؛ زیرا زمانی که محدودیت‌های اولیه اعمال شوند، بعید است هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا حاضر شود صرفا به‌خاطر ادامه غنی‌سازی شفاف اورانیوم با غنای پایین (LEU) وارد جنگ با ایران شود.»

با‌این‌حال واکنش تندرو‌های ضدایرانی به هر نشانه‌ای از تمایل کاخ سفید برای دادن امتیاز در موضوع غنی‌سازی همیشگی است. در ماه آوریل، زمانی که استیو ویتکاف، فرستاده ویژه، در گفت‌وگویی با شبکه فاکس نیوز مطرح کرد که هدف ترامپ محدود کردن (نه حذف کامل) برنامه غنی‌سازی ایران است، موجی از انتقاد‌های تند از سوی جریان‌های ضدایرانی در ایالات متحده و اسرائیل به راه افتاد.

الی گرانمایه، از شورای روابط خارجی اروپا، در ایمیلی به من نوشت: «به نظر من، این واکنش شدید و گسترده ویتکاف را وادار کرد که موضع خود را پس بگیرد.» چنان‌که روز بعد، ویتکاف عقب‌نشینی کرد و با لحنی قاطع اعلام کرد: «ایران باید غنی‌سازی و کل برنامه تسلیحات هسته‌ای خود را متوقف و حذف کند.»

اخم ظاهری و لبخند باطنی

با این همه، ارزیابی گزارش‌های این هفته نشان می‌دهد که موضع واقعی دولت آمریکا در این پرونده به‌مراتب انعطاف‌پذیرتر از آن چیزی است که سخنان قاطع ویتکاف به افکار عمومی القا می‌کرد. با‌این‌حال، متاسفانه از منظر تهران، این انعطاف‌پذیری نه به‌عنوان نشانه‌ای از آمادگی برای توافق، بلکه به‌مثابه جابه‌جایی مستمر خطوط قرمز و نشانه‌ای از دیپلماسی آشفته و بی‌ثبات تفسیر می‌شود.

در‌حالی‌که بیانیه‌های سختگیرانه دولت ترامپ عمدتا با هدف مصرف داخلی منتشر می‌شوند، ایران نیز این اظهارات را به‌دقت دنبال می‌کند و متناسب با آن واکنش نشان می‌دهد؛ چنان‌که سید‌عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، روز چهارشنبه در واکنشی آشکار در شبکه ایکس نوشت: «بار دیگر تاکید می‌کنم: بدون غنی‌سازی، توافقی در کار نخواهد بود. بدون سلاح هسته‌ای، توافق انجام می‌شود.»

تریتا پارسی در این باره به من گفت: «ترامپ نمی‌تواند در پی سردرگم کردن منتقدان داخلی‌اش باشد، بی‌آنکه همزمان طرف ایرانی را نیز گیج و نسبت به یک توافق قابل اتکا دچار تردید کند. بسیاری از این مشکلات می‌توانست اجتناب‌پذیر باشد، اگر سبک مذاکراتی ترامپ تا این اندازه بر نمایش عمومی و لفاظی‌های پررنگ در فضای رسانه‌ای تکیه نداشت.»

اما این لفاظی‌های سختگیرانه تنها در تهران بازتاب منفی نیافته است؛ در واشنگتن نیز با انتقادات تند روبه‌رو شده است؛ هرچند دلایل آن الزاما همان چیزی نیست که ممکن است انتظار داشته باشید. با در نظر گرفتن مشکلاتی که این لفاظی‌های مبهم و متناقض تاکنون ایجاد کرده‌اند، اتخاذ رویکردی صریح‌تر و شفاف بی‌تردید می‌تواند اقدامی ارزشمند باشد؛ البته به این شرط که ترامپ، آن‌گونه که مدعی است، حقیقتا در پی دستیابی به توافقی با ایران باشد و نه سوق دادن اوضاع به‌سوی جنگ.

در شرایطی که جنگ در اوکراین همچنان شعله‌ور است و اسرائیل دامنه حملات خود به غزه را تشدید کرده، رسیدن به یک توافق هسته‌ای با ایران شاید کم‌هزینه‌ترین و دردسترس‌ترین گزینه در میان اولویت‌های کنونی سیاست خارجی رئیس‌جمهور آمریکا باشد.

منبع: دنیای اقتصاد