سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۵ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۱

والدین مقتدر چطور فرزندانشان را تربیت می‌کنند؟

والدین مقتدر چطور فرزندانشان را تربیت می‌کنند؟
خانواده‌های مقتدر از سبک تربیتی محبت، نظارت و حمایت بهره‌مند هستند، شیوه انضباطی تنبیهی و حمایتی رکن اصلی تربیت آن‌هاست. با ما همراه باشید تا با داشتن نکات تربیتی والد مقتدر به زندگی ایده‌آل برسیم.
کد خبر : ۶۷۳۵۹۲

به گزارش صراط به نقل از فارس ،  در گزارش‌های پیشین با سه سبک تربیتی و به عبارتی سه مدل خانواده «سهل گیر»، «مستبد» و «بی‌اعتنا» آشنا شدیم. سبک چهارم خانواده «ایده‌آل» است که به آن خانواده «مقتدر» می‌گوییم و هر آنچه در سبک‌های پیشین قصور و کمبود وجود داشت در این مدل همه رفتارها و ویژگی‌ها در حد اعلی مشاهده می‌شود. پای صحبت‌های «فائزه سادات قوامی»، کارشناس تربیتی و کارشناس سواد رسانه می‌نشینیم تا برایمان از خانواده‌های ایده‌آل بگوید.

* سطح تعادل داشتن اقتدار همراه با محبت است

در خانواده مقتدر، محبت، نظارت و حمایت به حد اعلی رسیده است و ارتباط فوق‌العاده عاطفی و نزدیکی بین والدین و فرزندان وجود دارد. وامی با معرفی اقتدار همراه بامحبت  به‌عنوان عاملی مؤثر در تربیت‌پذیری فرزندان با ذکر مثالی می‌گوید:« دانش‌آموزان معلمی را دوست دارند که در حین داشتن اقتدار به‌شدت مهربان باشد و بتواند پیوندی عاطفی میان دانش‌آموزان با خود ایجاد کند. بچه‌ها از معلم‌هایی که اقتدار نداشته باشند حرف‌شنوی ندارند و چه‌بسا نظم کلاس درس را هم بر هم می‌زنند. قطعاً معلم‌هایی هم که تنها اقتدار و استبداد دارند برای دانش‌آموزان دوست‌داشتنی نخواهند بود.
 
اما سطح تعادل این است که معلم درحالی‌که اقتدارش را حفظ می‌کند مهربانی و محبت نیز داشته باشد که در این صورت دانش‌آموزان آن قدر او را دوست دارند که حتی با عشق و علاقه درس می‌خوانند. و والدین هم با یادآوری دوران تحصیل در مدرسه  این موضوع را تأیید خواهند کرد.دوست‌داشتن پدر و مادر مقتدر هم این‌گونه است.خانواده‌های مقتدر خانواده‌هایی هستند که ارتباط عاطفی در آن‌ها بسیار قوی است و اقتداری که می‌گوییم در چهره آن‌ها به‌وضوح دیده می‌شود. همان مثالی که پیش‌تر ذکر کردیم؛ یک خشم کوچک مادر باعث می‌شود که فرزند سراغ کاری نرود و یا یک لبخند او حس خیلی خوبی را به فرزند می‌دهد. اقتداری چندجانبه که هم در چهره پدر و مادر و هم رفتار و کلامشان به‌وضوح مشاهده می‌شود.»

*اینجا استقلال فرزندان اهمیت دارد

در خانواده مقتدر استقلال فرزند محترم شمرده می شود اما استقلال به چه معناست؟  قوامی در پاسخ به این پرسش می‌گوید:«به یاد دارم  سال‌های قبل یک بازی به نام Sims1 و 2در دنیا بسیار معروف شده بود. شما در این بازی اجازه داشتید هر رفتاری که دوست دارید انجام بدهید. یک آزادی مطلق. در این بازی، فرد بازیکن یک آواتار داشت که این آواتار هر کاری که دوست داشت انجام می‌داد. شما زمانی که وارد این بازی می‌شدید احساس آزادی می‌کردید اما یک آزادی که کاملاً در چارچوب فرهنگ زندگی آمریکایی بود. در واقع  شما در حین انجام این بازی داشتید در چارچوب فرهنگ زندگی آمریکایی زندگی می‌کردید! ما می‌گوییم که گاهی در سنینی باید تربیت مثل بازی Sims باشد. چرا؟  ازاین‌جهت که پدر و مادر در این برهه و  سنین خاص می‌توانند به فرزندشان احساس استقلال را منتقل کنند اما این احساس استقلال باید کاملاً در چارچوب ارزش‌ها و قوانینی باشد که در خانواده اهمیت دارد.»

*اشتراک گوشی با والدین، کاهش آسیب پذیری فرزندان

قوامی با تأکید بر اهمیت رعایت این چارچوب با ذکر مثالی می‌گوید: « مثلاً در یک سنینی نباید به فرزندانمان گوشی شخصی بدهیم و نباید دسترسی به آن داشته باشند. چرا که آسیبی بسیار جدی را متحمل می‌شوند. چه‌کار کنیم که بچه‌ها به گوشی شخصی دسترسی نداشته باشند و آسیب نبینند؟» این مشاور و  کارشناس سواد رسانه با تأکید بر آسیب‌پذیری نوجوانان در استفاده از رسانه‌ای همچون گوشی‌های تلفن همراه و فضای مجازی قابل‌دسترسی در آن‌ها می‌گوید: «برای جلوگیری از این آسیب باید گوشی مشترک استفاده کنیم،  اما در گوشی مشترک احساس استقلال به او بدهیم. مثلاً نام دوستانش را هر چه می‌خواهد ذخیره کند. عکس‌های مناسبی  را که دوست دارد  داشته باشد. به دوستانش پیام بدهد. بازی‌های موردعلاقه‌اش را که مشکلی ندارد نصب کند. اما همه این موارد زیر نظر والدین باشد و تا می‌توانند سعی کنند فرزندشان احساس استقلال را داشته باشد.»

*وقتی بچه ها می خواهند با دوستانشان وقت بگذرانند

قوامی با بیان اهمیت نظارت کامل بر عملکرد فرزندان که از جمله عملکرد مؤثر یک خانواده ایده آل است با ذکر مثالی دیگر می‌گوید: «ما باید در چارچوب قوانین و ارزش‌هایی که در منزل برای ما وجود دارد کاملاً نظارت داشته باشیم و در ضمن آن استقلال فرزند محقق شود. در بحث اینکه استقلال فرزند مهم شمرده شود یک مثال دیگر اینکه: «معمولاً نوجوان‌ها از یک سنی شروع می‌کنند به درخواست اینکه من می‌خواهم با دوستانم تنهایی بیرون بروم که این درخواست‌ها  از ۱۰_۱۲ سالگی شروع می‌شود. والدین هم ازآنجاکه بچه‌ها هنوز کوچک هستند اجازه این کار را به آنها نمی‌دهند و معتقدند حتماً باید  با پدر و مادر و با نظارت آنها بیرون  بروند. اما از یک سنی دیگر نمی‌توانند مانع آنها شوند. به‌خصوص از سن ۱۶ سالگی. یک دختر یا پسر ۱۶ساله درخواستش این است که می‌خواهم با دوستانم تنهایی بیرون بروم. این جاست که نگرانی‌ها شروع می‌شود.  اما در این شرایط چه باید کرد؟یکی از راهکارهایی که اهل‌فن و افراد خبره  در این موضوع مطرح می‌کنند این است که استقلالی که می‌خواهی به فرزند بدهی باید کاملاً با نظارت باشد.

*ارتباط خانوادگی تضمین سلامت روابط دوستانه فرزندان

چطور استقلال با نظارت به فرزندمان بدهیم؟ قوامی در پاسخ به این پرسش می گوید:«اول اینکه شما  فرزندتان را در مدرسه ای خوب ثبت نام می کنید و این خیلی مهم است. البته  متاسفانه  معمولا خانواده ها برای آنکه مدرسه ای شرایط ایده آل را داشته باشد باید هزینه های زیادی را متحمل شوند.حالا ما یک مثال کوچک زدیم اما این ها خیلی جزئیات دارد و بسیار مهم است.کارشناس سواد رسانه به آشنایی خانواده ها به عنوان راهکاری جهت سلامت روابط دوستی فرزندان به عنوان توجهی ویژه از سوی خانواده های ایده آل و مقتدر اشاره می کند و می گوید:« پس از ثبت نام در یک مدرسه موجه، با خانواده هایی رو به رو هستید که ارزش های مشترک دارند و یا ارزش هایشان به هم نزدیک است و در اصطلاح هم کفو هستند. حالا این دختر و یا پسر شما باید با کسی دوست بشوند. بهترین کاری که باید کرد این است که سریع با خانواده او ارتباط برقرار کنید. با مادر و حتی اگر می توانید با پدرش هم همین طور. زیرا اگر ارتباط خانوادگی ایجاد شود و شما از جهت خانواده هم او را بشناسید در  تربیت صحیح فرزندان بسیار با اهمیت و مؤثر است. مثلا اینکه ببینیم این خانواده با ما دغدغه های مشترکی دارند. بنابراین زمانی که فرزندان بزرگ می شوند و در سنین۱۶ _۱۷ سالگی قرار است با این دوست بیرون از منزل بروند، پدر و مادر شناخت کافی نسبت به او و خانواده او دارند. این همان آگاهی پدر و مادر است. همان استقلالی که باید با نظارت باشد. استقلالی که عاقلانه و مدیریت شده است.»

*دوست خوب مثل خانه و سرپناه واجب است

قوامی با تأکید بر ضرورت دوست‌یابی داشتن دوستی هم کفو، هم جنس و هم سن‌وسال به‌خصوص در هفت سال اول را بسیار مهم می‌داند و می‌گوید: « یکی از اساتید این اهمیت را مانند داشتن خانه و مسکن تشبیه می‌کند.  اینکه شما اگر خانه نداشته باشید و در خیابان باشید چه‌کار می‌کنید؟ قطعاً در خیابان نمی‌مانید و آن قدر می‌گردید تا خانه‌ای پیدا کنید. دوست هم برای فرزندانمان تا  همین حد ضروری و حیاتی است و والدین باید آن قدر بگردند و وسواس به خرج بدهند تا بتوانند دوستانی خوب و هم کفو برای آنها پیدا کنند.

* هم جنس،  هم سال، در یک کلام هم کفو

درباره مسئله هم جنس بودن دوستان و تأثیرات خوب و بد این امر بر روی فرزندان می‌گوید: «تا جایی که ممکن است باید سعی کنیم بچه‌ها با همجنسان خودشان صمیمی شوند حالا یک موقع‌هایی ممکن است هفته‌ای یک‌بار یا دو بار دخترعمه پسردایی دخترعمو پسرعمو و... با همدیگر بازی کنند. اما دائم با هم بودن آسیب می زند، هم به دختربچه و هم به پسربچه.

*تضعیف اعتماد به نفس با دوست بزرگتر

بزرگ‌تر بودن دوست هم به فرزندانمان آسیب می‌زند. چرا که اعتمادبه‌نفس را در او  تضعیف می‌کند. در مباحث تربیتی این طور بررسی می‌شود که مثلاً دوست بزرگ‌تر  از نظر جسمی قوی‌تر است، نقاشی‌های بهتر و قشنگ‌تری می‌کشد، عاقل‌تر  است، زرنگ‌تر است، در حال بازی موفق‌تر است و...  درنتیجه همیشه فرزند احساس ضعف می‌کند و  اعتماد به نفسش آسیب می‌بیند. برای همین است که می‌گوییم دوست‌یابی آن قدر مهم است که مثل مسکن می‌ماند و باید برای دوست‌یابی فرزندمان تا می‌توانیم به او کمک کنیم.

*از اینجا به بعد بستر را فراهم کنیم

اما از یک سنی دیگر پدر و مادر نمی‌توانند برای دوست‌یابی  فرزندشان تصمیم بگیرند. در آن جا باید بستر را برای او فراهم کنند. مثلاً مسجد خوب، مدرسه خوب، کلاس های مناسب که افرادی که در آنجا ثبت‌نام می‌کنند و قرار است با فرزندانمان دوست شوند افراد موجهی باشند.هفت سال اول می‌شود فرزندان را کنترل کرد. اما نوجوانی سنی است که هویت و استقلال در حال شکل‌گیری است و در این سن  فرزند از خانواده دور می‌شود و بیشتر به گروه همسالان خود نزدیک می‌شود. دوست دارد که به پدر و مادر و اطرافیانش نشان دهد که من مستقل هستم و خودم دوست انتخاب می‌کنم. خودم دوست دارم با دوستانم بیرون بروم و دائم این دغدغه را دارد.

*تنبیه همراه با حمایت

در سبک تربیتی ایده‌آل و یا خانواده‌های مقتدر شیوه انضباطی تنبیهی و حمایتی است. رضایت یا عدم رضایت را  هم با کلام و  هم با رفتار نشان می‌دهند. به‌هیچ‌وجه تنبیه بدنی نداریم. در واقع در خانواده‌های مقتدر شیوه انضباطی تنبیه همراه با حمایت دیده می‌شود.

* فرزندان به محبت والدین نیاز مندند

در پایان قوامی با ذکر یک نکته در مواجهه والدین وبا رفتارهای نادرست فرزندان، به اهمیت نقش حمایتگری والدین در ضمن تنبیه اشاره دارد و می‌گوید: «این جمله خیلی معروف است و همه مادرها آن را بلد هستند که  مادری به فرزندش می‌گوید: « دیگر دوستت ندارم!» وقتی بچه کار اشتباهی انجام می‌دهد هرگز نباید به او بگویند دوستت ندارم. این بار معنایی بسیار سنگینی دارد. یعنی من به‌عنوان مادر کسی که حامی توست دیگر تو را دوست ندارم. اصلاً دیگر تو برای من دوست‌داشتنی نیستی...اما زمانی که مادر می‌گوید من این کار تو را دوست نداشتم یعنی مادر بودن و حمایتش را حفظ کرده است اما این کار من را دوست ندارد. این از جهت روانی آن معنایی که این جمله دارد این را تأمین می‌کند.»پایان پیام/پیشنهاد می شود برای مرور مباحث گذشته قسمت‌های اول، دوم و سوم این گزارش را نیز بخوانید.
برچسب ها: والدین فرزندان