سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ شهريور ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۲

آقای مهدویان، فصل بعدی «زخم کاری» را طنز بساز!

فصل سوم سریال «زخم کاری» تمام شد. فقط یک نکته در اینجا شاید راهگشا باشد و آن در حد یک پیشنهاد است؛ آقای مهدویان! فصل بعدی یا یکی از فصل‌های بعدی «زخم کاری» را طنز بساز. شکسپیر، نمایشنامه‌های طنز درخشانی دارد که می‌توان از آن‌ها نیز اقتباس کرد.
کد خبر : ۶۷۲۴۲۵
 

به گزارش صراط به نقل از ایرنا بد نیست که ببینیم «زخم کاری» ساخته محمدحسین مهدویان، در خود چه داشته است که اکنون تبدیل به یک برند در عرصه سریال سازی شده است.

۱. اقتباس

بهره گیری از شاهکار‌های نام آشنای ادبیات جهان در نوشتن متن «زخم کاری»، یکی از نقاط قوت کار مهدویان به شمار می‌رود. او هوشمندانه از نمایشنامه‌های ویلیام شکسپیر، نویسنده پرآوازه انگلیسی، استفاده کرد تا بتواند قصه سریال اش را به درستی پیش ببرد. در واقع، او از تجربه برنده، بهره برد و یک تجربه تازه ساخت که به دل اغلب مخاطبان نشست.

۲. کارگردانی

توضیح دادن درباره کارگردانی از آنجایی دشوار است که موضوع سلیقه، به میان آید. اما ما نمی‌خواهیم کارگردانی مهدویان را متر سلیقه بسنجیم. در کارگردانی، دکوپاژ و بازی گرفتن از بازیگران در راستای اهداف فیلمنامه، معنا می‌یابد. مهدویان هر دوی این کار‌ها را درست انجام داد. در «زخم کاری» - هر سه فصل اش- ما بازی‌های درخشانی را می‌بینیم که تا مدت‌ها از ذهن مان پاک نخواهد شد. شجاعت و خلاقیت مهدویان در این کار، کاملا در خروجی بازی‌ها مشهود است. دکوپاژ‌های او هم، درست و دقیق است. نقطه کور و دور هم در قاب اش نمی‌توانیم ببینیم.

۳. گروه

مهدویان، یا از سر شانس یا از روی کوشش و ممارست، صاحب گروهی همدل و همراه در انجام پروژه‌های اش بوده است؛ از ابتدا تا حالا. از مستند‌هایی که برای تلویزیون ساخت تا زمانی که وارد سینما شد و تا همین حالا، گروهی که همراه اش بوده، بزرگ‌ترین برگ برنده او در کار فیلمسازی به حساب می‌آید و در واقع، ماندگاری «زخم کاری» در تاریخچه فیلم و تصویر ایران، از همین بخش نشأت می‌گیرد. گروه او حتی در پروژه‌های دیگری که مهدویان در رأس اش نبوده نیز، موفق و اثرگذار ظاهر شده اند.

به عنوان مثال، سریال «سقوط» ساخته سجاد پهلوان زاده، یکی از کار‌هایی است که گروه همراه مهدویان، تولید کرد و کاری ارزشمند را به جا گذاشت و اگر حاشیه‌های مربوط به حمید فرخ نژاد، با آن همراه نمی‌شد، احتمالا فصل‌های بعدی آن با جذابیت و طراوت بیشتری می‌شد ساخته شود. این همدلی، در استاندارد کردن کار چه در بخش فنی و چه در بخش محتوا، سبب شده که نتیجه آن تولید آثاری کم نقص و شاید درخشان بوده است.

۴. حامی

تهیه کنندگی، گر چه برای خود سینمایی‌ها هم حرفه و جایگاهی جذاب به حساب نمی‌آید و معمولا اختلافات و حاشیه‌های فراوانی بین تهیه کننده و سایر عوامل، وجود دارد، اما باید گفت که همچنان از مهم‌ترین جایگاه‌ها در سینما به حساب می‌آید و البته از جمله تعیین کننده‌ترین بخش ها. باز هم یا از اقبال مهدویان یا از هوشمندانه انتخاب او اگر به حساب آوریم، تهیه کنندگانی کاربلد، با او کار کرده اند. البته این موضوع را هم باید در نظر بگیریم که این بخش از موفقیت مهدویان، باز به وجود همان گروه همدل و همراه اش باز می‌گردد که می‌تواند به پشتوانه آن، تهیه کنندگان و سرمایه گذاران را مجاب کند تا برای اش سنگ تمام بگذارند و اثری شیک و استاندارد را تهیه و تولید کنند. مهدویان، البته اهل تعامل است و فن مذاکره را هم خوب می‌داند؛ بنابراین می‌تواند از بسیاری چالش‌هایی که در کمین همکاری با تهیه کننده‌ها وجود دارد، او دور بدارد.

۵. انتخاب

انتخاب موضوع برای تولید یک اثر تصویری، چیزی جز اشراف داشتن به مسائل اجتماع و داشتن آگاهی بالا، نمی‌خواهد. مهدویان و گروه اش، رگ خواب جامعه را در دست دارند و می‌توانند با مخاطب و خواسته هایش، خود را همراه کنند. آنگاه، آرام آرام او را به مسیری ببرند که می‌خواهند؛ بدون مخالفت و با رضایت کامل او. بی شک نگاه کارآفرینانه‌ای در گروه محمدحسین مهدویان وجود دارد که کار را به سمت ایجاد ارزش در فرم و محتوا هدایت می‌کند. داشتن نگاهی متفاوت و حین حال معقولانه، کار‌های این گروه را از افراط گرایی به دور می‌سازد و مخاطب را از آزار، در امان می‌دارد.

نکته آخر

درباره فصل سوم «زخم کاری» می‌شود نکته‌های بسیاری گفت که شاید بتواند به گروه تولیدکننده، کمک کند که در فصل بعدی یا ان شاءالله فصل‌های بعدی، به کار بندند. فقط یک نکته در اینجا شاید راهگشا باشد، و آن در حد یک پیشنهاد است؛ آقای مهدویان! فصل بعدی یا یک از فصل‌های بعدی «زخم کاری» را طنز بساز. شکسپیر، نمایشنامه‌های طنز درخشانی دارد که می‌توان از آن‌ها نیز اقتباس کرد.

نکته دیگر این است که به نظرم، برداشت از دو نمایشنامه «ریچارد سوم» و «شاه لیر» در فصل سوم، آنچنان که باید، قابل لمس نبود و نمی‌شد با تکیه بر نوشته‌های جناب شکسپیر، فرآیند داستانی «زخم کاری» سوم را تحلیل کرد. بنابراین، با توجه تجربه موفق فصل نخست و به ویژه فصل دوم از اقتباس، می‌شود در ادامه فصل‌های «زخم کاری»، رویکردی همسوتر با متن‌های مورد اقتباس داشت. سریال «زخم کاری» اینک تبدیل به یکی از میراث قابل اتکا در عرصه فیلمسازی شده است. امیدواریم که بتوانیم از این داشته، به درستی نگهداری کنیم.