به گزارش صراط به نقل از تهران امروز، مدير عامل مپنا، بزرگترين شركت فعال در صنعت برق كه به نوعي دولتي محسوب مي شود- در مصاحبه اي از برق مجاني سخن بهميان آورده و گفته« برقي كه مردم در حال حاضر استفاده ميكنند، نوعي هديه است و بهاي واقعي آنرا نميپردازند.»
گذشته از اينكه مبناي استدلالي اين مقام برقي داراي اشكال است و سوخت نسبتا رايگاني كه نيروگاههاي برق دريافت ميكنند، باعث شده تا هزينه تمام شده توليد برق بهشدت ناچيز باشد،اما همين نگاه در بعدي وسيعتر همان ديدگاهي است كه مجموعه فعلي دولت نسبت به اوضاع قيمتها پس از اجراي فاز اول هدفمندي يارانه ها دارند.
به فرض محال كه چنين ديدگاهي درست هم باشد سوال اين است كه نقش مردم در بهوجود آمدن چنين پديده اي چيست؟درارزان فروشي يا به تعبير مديرعامل مپنا هديه برق، مردم چه تقصيري دارند؟آيا غير از اين است كه سياست گذاري درباره قيمت پايين اين كالاها بر عهده و در دست مديران اجرايي كشور بوده و مردم در هيچ مقطعي هيچ نقشي در پايين يا بالا بردن قيمتها نداشتهاند؟
اگر چنين پديده اي هم در اقتصاد بروز كرده باشد نتيجه حتمي سياست هاي غلط اقتصادي مسئولان اجرايي است كه از مديريت درست وضعيت عمومي اقتصاد كشورغفلت كرده اند.چطور است وقتي توليدكنندگان بخش خصوصي از افزايش هزينه توليد و عدمتعادل درقيمت تمام شده و قيمت مصرف كننده سخن ميگويند كسي صداي آنها را نميشنود ولي جايي كه بخشي از پيمانكاران وابسته به دولت حضور دارند از«هديه» كالاي توليدي سخن به ميان مي آيد؟
تعدادي از مقامات اقتصادي بر اين باورند كه چون ماهيانه مقداري يارانه نقدي به مردم پرداخت مي كنند در نتيجه همين يارانه پرداختي مجوزي براي افزايش بي محاباي قيمتها و نوعي منت گذاشتن است كه دولت همه چيز از برق و آب و گاز گرفته تا نان و شير و گوشت را رايگان به مردم هديه مي كند!
شايد بيراه نباشد اگر بگوييم چنين ديدگاهي در باور و ذهنيت برخي نفوذ كرده و آثار آن هم در سخنان ما بهعنوان مثال دولت از ارزان بودن نان تحويلي به مردم سخن مي گويد اما خود دولت حاضر نيست گندم را از كشاورزان به قيمت واقعي بخرد در نتيجه كشاورزان تمايل پيدا كرده اند محصول خود را در بازار آزاد و با قيمتي بالاتر به فروش برسانند . اين در حالي است كه آثار تمايل دولت به ارزان خريدن محصول گندم در سالهاي آتي و زماني معلوم خواهد شد كه كشاورزان حاضر به زير كشت بردن زمينهاي خود با محصول استراتژيكي چون گندم نيستند. لابد در چنين موقعيتي دولت خيلي هم حساسيت نشان نخواهد داد و گندم را با قيمتي بالاتر از توليد داخل از بازارهاي جهاني وارد خواهد كرد و بعد هم استدلال خواهد كرد كه مردم نان را بسيار ارزانتر از قيمت واقعي آن مي خرند . درباره ساير انرژيها مثل برق هم همين رويه جاري است.
آمارها نشان مي دهد كه بالغ بر يك سوم برق توليدي كشور در حين انتقال هدر مي رود و هزينه هدر روي برق هم به حساب مردم گذاشته مي شود.دقيقا مانند آن ميماند كه تانكر حمل بنزين سوراخ باشد و تا رسيدن به مقصد نيمي از موجودي بنزين هدر برود ليكن از مصرفكننده قيمت كل تانكر دريافت شود.در موضوعي مانند آب هم همين مسئله حاكم است و اگر هزينه سوء مديريتها و فرسوده بودن ابزارآلات و... را هم به هزينه توليد انرژيها و كالاهايي مانند برق و آب و نان و.. محاسبه كنيم آن گاه در مي يابيم چرا هزينه توليد در ايران بسيار بالاست.
مديران اجرايي به جاي اينكه به فكر حذف هزينه هاي اضافي و زائد بيفتند و يا فرآيندهاي انجام اموررا بهينه كنند و
بهرهوري را افزايش دهند به راحتي مصرف كنندگان را نشانه مي گيرند و از هديه شدن انرژي و كالا به مردم سخن به ميان مي آورند.
واقعيت اين است تا چنين نگاهي حاكم است و بخش خصوصي بهصورت واقعي وارد عرصه توليد نشده،داستان همين گونه كه هست، باقي خواهد ماند وبرخي چاره اي جز سرپوش گذاشتن بر واقعيت توليد و صنعت در كشور نخواهند داشت و در پاره اي مواقع هم علاوه بر پنهان سازي واقعيت،به منت گذاري بر سر مردم هم رو مي آورند.