۰۹ خرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۳۳
براده ها

باد مارا خواهد برد ؟

این طنز تلخ روزگار است که کارشناسی ارشد و دکترا که روزی روزگاری آرزوهای دست نیافتنی جمع کثیری از دانش جویان این مملکت بودند،امروز تا حدی مبتذل و ارزان قیمت شوند که در به اصطلاح قطب اقتصاد این مملکت این چنین به ثمن بخس فروخته شوند.
کد خبر : ۶۵۸۲۸

به گزارش سرویس وبلاگ صراط؛ نویسنده وبلاگ براده ها نوشت :

۱۶۲(و به روایتی ۱۶۴) ورودی جدید کارشناسی ارشد برای رشته ی ما و در دانشکده ی ما

و ۳۳ ورودی دکترا باز هم در رشته ی ما و در دانشکده ی ما

این طنز تلخ روزگار است که کارشناسی ارشد و دکترا که روزی روزگاری آرزوهای دست نیافتنی جمع کثیری از دانش جویان این مملکت بودند،امروز تا حدی مبتذل و ارزان قیمت شوند که در به اصطلاح قطب اقتصاد این مملکت این چنین به ثمن بخس فروخته شوند.این هم در حالی که ترم به ترم از تعداد استاد های قدیمی و نامدار تر،به دلایل متعدد کاسته می شود.

***

وقتی از وضعیت اینترنت خوابگاه نالیدم،استاد خاطره ای از دوران دانشجوئی شان تعریف کردند.خاطره ای مربوط به سال های ۶۸،۶۷ و یا همین حدود.می گفتند که آن زمان وقتی می خواستند تا خروجی فلان برنامه را پرینت بگیرند،از پرینتر ها امروزی که به سادگی در دسترسند خبری نبود.ایشان و سایر دانشجویان،مجبور بودند که برای دریافت خروجی برنامه و پس از اجرای آن،فلان دستور را در امیرآباد اجرا کنند و برای دریافت مکتوب شده ی آن به سازمان برنامه در بهارستان یا حوالی آن مراجعه کنند.و به قول استاد جالب این جا بوده است که گاهی با پیغام خطا و نظائر آن روبه رو می شدند.استاد از این موضوع استفاده کردند و می خواستند به گونه ای مرا دلداری بدهند.هرچند خودشان می دانستند و بعد از گفتن من تایید کردند که این امر موضوعی نسبی است و باید با آنچه امروز در همین تهران در گذر است مقایسه را انجام داد.

***

منکر این نیستم که طی سالیان گذشته،برخی مشکلات رفاهی دانشجوئی،نظیر مسائل و مصائبی که استادان ما با آن دست و پنجه نرم می کرده اند،بسیار کم تر شده است. از طرفی هم امکانات تحصیلی مانند استاد و فضای آموزشی و کتاب و خدمات پایگاهی اینترنتی پیشرفت خوبی داشته اند،اما با این حال طی چند سال اخیر با آفات جدیدی رو به رو شده ایم.به نظرم گل سر سبد این آفات هم نوعی سطحی زدگی در مدرک و مدارج علمی است.نمونه اش هم پذیرش کیلوئی دانشجو در تحصیلات تکمیلی است.هر چقدر هم بتوان با فراگیر شدن داشتن کارشناسی به عنوان حداقلی از سواد در این زمانه موافق بود، به نظرم امکان تجزیه و تحلیل توام با یک خروجی قابل قبول در مورد تسریع چاپ مدارک بالاتروجود ندارد.وقتی می بینیم که با خروار خروار لیسانسه ی بیکار رو به رو هستیم که گاه به حق و گاه با ناحق،خواستار برخورداری از کار و مزایای متناسب با مدرکشان هستند،چه لزومی دارد که بی دلیل به حجم این افراد،آن هم با مدرک و توقعات بالاتر اضافه کنیم.وقتی در دانشکده ی ما و درترم جدید،برای پیدا کردن کلاس خالی مشکل داشتیم،با مشکل پیش پا افتاده ی فضای آموزشی چه باید بکنیم؟.جدای از این،استاد متناسب با تحصیلات تکمیلی از کجا بیاوریم؟. استاد سطح ارشد باید استادی استخوان ترکانده باشد نه این که صرفاً نسبت دانشجو کمی بیشتر و زودتر مطلب را فراگرفته باشد.حداقل برای حدود هشتاد دانشجوی روزانه ی جدید ارشد دانشکده ی ما،چگونه می خواهند فکر استاد راهنما برای پایان نامه بکنند؟حالا که وضع خروجی پایان نامه ها این است،خدا وضعیت آن موقع را به خیر بگذراند.

من،عمیقاً و قویاً،متاسفم برای این رویه که به نظرم برآیندی جز بی ارزش کردن علم و عالم نخواهد داشت.این ها را بگذارید کنار نظام سالم اداری مان و فرآیند جذب دقیق و بی عیبمان و رفتار به دور از دو روئی و چاپلوسی مان و بنگرید آینده را.بیهوده نیست اگر امروز در سایت دانشکده،دردل های دو دختر را می شنوم که آرزوی رفتن به خارج را دارند.جائی که به قول یکی از آنها بین او که زحمت کشیده و کسی که زحمت نکشیده تفاوت است.