۲۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۳

سخنگوی مجمع ایثارگران: جمع کاندیداهای اصلاح‌طلب 30 نفر هم نمی‌شوند/ رأی مردم مستهلک و بدون انگیزه شده است

سخنگوی مجمع ایثارگران: جمع کاندیداهای اصلاح‌طلب 30 نفر هم نمی‌شوند/ رأی مردم مستهلک و بدون انگیزه شده است
آرمان‌های انقلاب اسلامی سال 57 الآن به رؤیا تبدیل شده و حتی فرمایشات رهبری در مورد اینکه باید به «مشارکت»، «رقابت»، «امنیت» و «سلامت» هم رؤیا به نظر می‌رسد. یعنی روند برگزاری انتخابات کاملا در تعارض با این انتظارات است.
کد خبر : ۶۴۸۳۴۷

به گزارش صراط به نقل از جماران، سخنگوی حزب مجمع ایثارگران با تأکید بر اینکه صرف برگزاری انتخابات به مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری نیست، گفت: اگر یک انتخابات آزاد برگزار شود، وعده و وعید‌هایی که یک کارگزار در انتخابات می‌دهد قطعا باید با اتکای به یک برنامه و منابع درست باشد. یعنی وقتی شعاری برخورد شود و یا ما اجازه ندهیم که رقابت واقعی در انتخابات شکل بگیرد تا پوشالی بودن شعار‌ها اثبات شود، بعد از انتخابات کارگزاری روی کار می‌آید که رقیبی نداشته، هیچ کس هم پوشالی بودن شعار‌های او را افشاد نکرده؛ و در واقع با یک تک‌صدایی، جریانی خودش را برنده انتخابات کرده است.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با حسین احمدی را در ادامه می‌خوانید:

۷۰ عنصر کلیدی در یک جدول ساده برای تسلط بر کسب‌وکار
تبلیغ
۷۰ عنصر کلیدی در یک جدول ساده برای تسلط بر کسب‌وکار
دانلود
yn-ad
امام در خصوص انتخابات و مجلس دو جمله کلیدی دارد؛ یکی اینکه «میزان رأی ملت است» و دیگر اینکه در خصوص مجلس می‌فرمایند «مجلس در رأی امور است». به نظر شما در سال‌های اخیر چقدر به این دو مطلب امام توجه شده است؟

خوب است که در طلیعه مطلب به انقلاب اسلامی سال ۵۷ برگردیم و آنچه که در اندیشه امام و یاران امام بود. پرسش اساسی این است که آن اندیشه‌ها و آرمان‌ها چه نسبتی با وضع امروز دارد؟ آیا هنوز هم می‌توانیم دهه فجر را یادآور آرمان‌های انقلاب اسلامی سال ۵۷ بدانیم؟ یعنی اگر بخواهیم دهه فجر را بر پایه ارزش‌ها و هنجار‌ها برگزار کنیم، آیا این دهه فجر می‌تواند یادآور آرمان‌های اصیل و اولیه انقلاب باشد؟ پاسخ این پرسش‌ها می‌تواند ما را به یک قضاوت و داوری درست برساند.

صرف برگزاری انتخابات به مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری نیست

اولین و در واقع مهمترین شعار انقلاب اسلامی سال ۵۷ «آزادی» بود. امروز مفهوم آزادی در نهله‌ها و شئون مختلف نظام حاکمیتی و سیاسی کشور ما به چه سرنوشتی دچار شده است؟ هیبت، همیّت و حرمت آزادی را در ساحت انتخابات شاهد هستیم؟ صرف برگزاری انتخابات به مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری نیست. در برخی کشور‌های اطراف هم انتخابات برگزار کرده و الآن هم انتخابات برگزار می‌کند. آیا انتخابات‌هایی که در این کشور‌ها برگزار می‌شوند در نسبت با مفهوم دموکراسی و مردم‌سالاری قابل قیاس هستند؟



چون مشارکت مردم در انتخابات‌های اخیر کمتر از دوره‌های پیشین بوده، برخی بر این باور هستند که به نوعی اقلیت حاکم بر اکثریت شده است. یکی از شواهد این فرضیه این است که رأی نفر اول نمایندگان تهران در مجلس یازدهم، کمتر از نفر سی‌ام مجلس دهم بود. این نوع مشارکت در انتخابات‌ها چه تأثیری در کیفیت مسئولین انتخاب شده دارد؟

پیروزی و اکثریت چیزی نیست که ما بخواهیم آن را بسازیم. یعنی اقلیت و اکثریت چیزی است که خودنمایی می‌کند و ابزار و بستر می‌خواهد. یعنی بر پایه یک سنجشی که تابع یک استاندارد است. این استاندارد و سازوکار را برگزاری یک انتخابات همه شمول بدون حذف، جرح، تعدیل، پیش‌داوری‌های حذف‌کننده انتخاب‌شوندگان و بی‌انگیزه کردن انتخاب‌کنندگان شکل می‌دهد.

حضور یک اقلیت باعث شده که جوانان ما جایگاهی را برای خودشان در این ساحت نبینند

حضور یک اقلیت باعث شده که جوانان ما جایگاهی را برای خودشان در این ساحت نبینند و، چون این نظام به نام دین است، موجب شده که مردم نارضایتی و اعتراض عمومی را به پای دین بنویسند. آرمان‌های انقلاب اسلامی سال ۵۷ الآن به رؤیا تبدیل شده و حتی فرمایشات رهبری در مورد اینکه باید به «مشارکت»، «رقابت»، «امنیت» و «سلامت» هم رؤیا به نظر می‌رسد. یعنی روند برگزاری انتخابات کاملا در تعارض با این انتظارات است.

انتخابات برای عمده مردم ایران معنایش را از دست داده است

انتخابات به دلیل اینکه فاقد محتوا و عاری از حقایق شده برای عمده مردم ایران معنایش را از دست داده است. یعنی مردم از صندوقی که فقط یک رنگ مهره در آن قرار گرفته انتظار ندارند که مهره‌های متفاوت بیرون بیاید. نمی‌شود در یک صندوق فقط مهره سیاه بگذارید و بگویید مردم مهره سفید از آن بیرون بیاورند؛ این پارادوکس را باید حل کرد. نمی‌شود در انتخاباتی شرکت کرد که جای حق و تکلیف میان مردم و حکومت تغییر پیدا کرده؛ دقیقا چیزی که آرمان انقلاب بود. «میزان رأی ملت است» یعنی مردم حق دارند و حکومت تکلیف دارد.



گوش مردم از شنیدن موارد افشای فساد سرّ شده است

شما معتقدید هنوز آرمان‌های انقلاب به شکل آرمان باقی مانده‌اند؟

در زمان پهلوی «آزادی» در قانون اساسی متبلور نشده بود، ولی ما به گونه دیگری درگیر بستن دست آزادی هستیم. محصول این نظام حاکمیتی بالأخره باید در زندگی مردم ترجمه شود. امروز در زندگی بیشتر مردم، یک فقر دامن‌گستری را حس می‌کنیم و پیشرفت سال به سال دامنه فقر در بودجه دولت هم قابل ترجمه است. اختلاس‌های رقم بزرگ می‌تواند بخشی از کسری بودجه را جبران کند؛ چه بسا مردم می‌گویند کسری بودجه به خاطر اختلاس‌ها و هدر رفت منابع توسط سیستم ناکارآمد و سودجویی یک سری افراد است. انگار گوش مردم از شنیدن موارد افشای فساد سرّ شده است.

باید حرف‌هایی بزنیم که با روزگار همخوانی داشته باشد

اگر حاکمیت «اخلاق» را دچار صدمه کرده، باز مردم نگران اخلاق، حجاب و دیانت فرزندانشان هستند. اگر حرف‌های ما هم از جنس حقایق و واقعیت نباشد، مردم به آن‌ها گوش نمی‌دهند. یعنی باید حرف‌هایی بزنیم که با روزگار همخوانی داشته باشد و اگر همخوانی نداشته باشد، در هر جایگاهی باشد، مردم به آن گوش نمی‌دهند.

اگر یک انتخابات آزاد برگزار شود، وعده و وعید‌هایی که یک کارگزار در انتخابات می‌دهد قطعا باید با اتکای به یک برنامه و منابع درست باشد. یعنی وقتی شعاری برخورد شود و یا ما اجازه ندهیم که رقابت واقعی در انتخابات شکل بگیرد تا پوشالی بودن شعار‌ها اثبات شود، بعد از انتخابات کارگزاری روی کار می‌آید که رقیبی نداشته، هیچ کس هم پوشالی بودن شعار‌های او را افشاد نکرده؛ و در واقع با یک تک‌صدایی، جریانی خودش را برنده انتخابات کرده است.

حسین احمدی

برای تولید و ساخت مسکن باید منابعش را داشته باشید. مهمترین آن‌ها منابع انسانی است که خوشبختانه در کشور ما وجود دارد، اما بعد از آن باید بودجه، تأمین مالی و کنترل‌های تورمی دیده شود و شما باید بتوانید بستر را برای بخش خصوصی فراهم کنید و باید همه حلقه‌های سیاست‌های برون‌مرزی و داخلی در یک پیوستاری و هم‌افزایی با هم قرار بگیرند. نمی‌توانید با همه دنیا سر ناسازگاری داشته باشید و نه تنها سرمایه‌های خارجی به داخل منتقل نشوند بلکه سرمایه‌های داخلی را هم فراری بدهید و بگویید من می‌خواهم با دست خالی مسکن بسازم.

اکثر نسل حاضر ناراضی و معترض و هوشیار است

با نسل حاضر که اکثرا ناراضی و معترض و هوشیار است، نمی‌شود مرزعه سوخته را به بوستان و گلستان تعبیر کرد و نمی‌شود گنجشک را رنگ کرد و جای قناری به مردم فروخت. خاستگاه همه مشکلات ما می‌تواند در کلمه «آزادی» بازخوانی شود و من معتقدم بسیاری از مشکلات کشور ما خاستگاه سیاسی و سیاستگذاری دارد.



یعنی مشکلات فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی ریشه در مسائل سیاسی دارد؟

اینکه این همه فرار سرمایه انسانی و مالی داریم، ریشه در مسائل سیاسی و سیاستگذاری دارد. اما فرهنگ گفتاری مسئولین با مردم طوری شده که انگار مردم باید به این دولت و حکومت پاسخگو باشند. اجازه دادخواهی هم برای مردم باقی نگذاشته‌ایم. دادخواهی یعنی سیستم به لحاظ استاندارد، انتخابات را آزاد گذاشته و مردم چهار سال می‌بینند که اقتصاد آن‌ها نحیف‌تر و آزادی‌های آن‌ها محدودتر شده و سازوکار انتخابات اجازه می‌دهد که دادخواهی خود را از طریق صندوق رأی اعمال کنند و با صندوق رأی شرایط را تغییر بدهند.

ما صندوق رأی را همچنان به عنوان راهکار قبول داریم

اصلاح‌طلبان به این باور رسیده‌اند که راهکار صندوق و انتخابات واقعی و حقیقی باید جایگزین خیابان باشد. یعنی ما صندوق رأی را همچنان به عنوان راهکار قبول داریم.



اما سخنگوی جبهه اصلاحات تأکید داشت که ما به انتخابات غیررقابتی تن نمی‌دهیم.

این دو حرف با هم در تناقض نیستند. بحث شرکت کردن یا شرکت نکردن در انتخابات، فرع بر نوع نگاه هر کدام از حاکمیت یا مردم به انتخابات است. یعنی حرف آقای امام این است که ما در این گونه برگزاری انتخابات محتوم به عدم شرکت شده‌ایم. یعنی تحلیل انتخابات امسال یک بحث است و راهبرد صندوق و بازگشت آن به اخذ آراء مردم یک بحث دیگر است. اینکه صندوق را به اخذ آراء مردم برگردانیم، استاندارد و سازوکاری دارد که مردم انگیزه آمدن پای صندوق را پیدا کنند.

اینکه جبهه اصلاحات راهبرد انتخاباتی داشته باشد و صندوق را راهکار حل منازعه سیاسی بداند، بدیهی و طبیعی است. از همین رهگذر هم قصد «تحقق حاکمیت ملی» را دنبال می‌کند و این‌ها یک بحث دیگر است. ولی اینکه این رهگذر برای تحقق حاکمیت ملی با این انتخابات انطباق و همسانی دارد، هم یک بحث دیگر است.

به نظر من محتمل بودن عدم شرکت در انتخابات امسال نتیجه شرایط حاکم بر برگزاری انتخابات است و تصمیم شهروند و صاحب رأی نیست. یعنی صاحب حق رأی تصمیم نگرفته که عدم مشارکت داشته باشد؛ نتیجه این نوع برگزاری انتخابات، عدم مشارکت صاحب حق رأی است. یعنی بر اساس منطق اختیار و انتخاب انسان، عدم امکان مشارکت یک امر تحمیلی شده است.



صندوق رأی راهبرد اول و آخر هر جریان اصلاحی در هر جای دنیا است

یعنی قبل از اینکه مردم حق انتخاب داشته باشند، با حذف گزینه‌ای که سلیقه آن‌ها بوده عملا امکان مشارکت از آن‌ها گرفته شده؟

همه حرف این است که مردم را بی انگیزه کرده‌ایم. ولی صندوق رأی راهبرد اول و آخر هر جریان اصلاحی در هر جای دنیا است. امروز خیرخواهان و مصلحان سیاسی و اجتماعی کشور ما دچار فقر رسانه‌ای هستند. یعنی ما نمی‌توانیم صدای خیرخواهان را به مردم برسانیم. در خلأ رسانه تراز ملی این اتاق می‌افتد. فضای مجازی هم علی‌رغم فرصت‌های بسیار زیادی که دارد، تهدید‌های جدی هم دارد. یعنی در خلأ رسانه ملی و مواضع رسمی حاکمیتی که حرف درست و ملی را بزند، این می‌شود که حرف‌های متنوع و تکه شده از حقایق به مردم گفته می‌شود و مردم هم گیج می‌شوند. جدی‌ترین حرف‌ها و مواضع هم در این فضای غیرمنطقی اصلا شنیده نمی‌شود.

یکی از مشکلات امروز جامعه ایران در مورد نخبگان کشور که نقشی هم در حاکمیت ندارند، ضعف و خلأ رسانه‌ای است. هرچه قانون و قانونگذاری را بر پایه حقوق اساسی ملت در محاق فرو ببریم، حاکمیت ملی را تضعیف کرده‌ایم. حاکمیت ملی با حاکمیت قانون می‌تواند اتفاق بیفتد. پیش از این، برای پیشگیری از چنین تهدیدی، جبهه اصلاحات آمادگی انعطاف برای معنا بخشیدن به صندوق رأی را داشت. به هر میزان که انتخابات آزاد برگزار شود، جریانات رقیب هم در این انتخابات می‌توانند استفاده خودشان را برای پیشبرد اهداف حاکمیت ملی پی بگیرند.

رویکرد فرقه‌ای به انتخابات باعث می‌شود لاریجانی و روحانی هم در آن قرار نگیرند

نوع رویکرد فرقه‌ای به انتخابات باعث می‌شود لاریجانی و روحانی هم در آن قرار نگیرند؛ و شرایط هم فرق کرده است. یک زمان مرحوم آقای هاشمی تصمیم می‌گیرد به انتخابات رنگ و بو و رمقی ببخشد. یعنی با وجود اینکه خودش هم رد می‌شود، قهر را از بین می‌برد. حذف هاشمی اتفاق افتاده، ولی شرایط قهر نکردن با انتخابات فراهم است؛ چون روحانی حضور دارد که هاشمی او را حمایت می‌کند، با یک استاندارد حداقلی که انتخابات را رقابتی کند.

امروز شما نمی‌توانید بگویید با حذف آقای روحانی مشابه توان، نیرو و فرصت‌هایی که مرحوم هاشمی توانست در سال ۹۲ ایجاد کند، را دوباره با همان حداقل استاندارد‌ها در عرصه انتخابات ببینید.



فقط در انتخابات‌های سیاسی دچار نظارت استصوابی نشده‌ایم

اینکه افرادی از قطار انقلاب پیاده شوند، چقدر باعث خالی شدن عرصه‌های مختلف از منابع انسانی کارآمد شده است؟ به بیان دیگر، حذف کردن‌های مختلف چه تأثیری بر فضای کشور داشته است؟

ما داریم از آزادی انتخابات در نهاد‌های سیاسی مثل مجلس، خبرگان رهبری و رئیس جمهوری حرف می‌زنیم. ولی ما الآن فقط در انتخابات‌های سیاسی دچار نظارت استصوابی نشده‌ایم؛ و در نهاد‌های تخصصی هم با ورود نهاد‌های غیرمرتبط باعث خدشه به برگزاری انتخابات آن‌ها می‌شویم. به نظر من هر حاکمیتی برای بهبود حال حکمرانی، باید اجازه بدهد نهاد‌های تخصصی، حرفه‌ای و صنفی سازوکار خودشان را داشته باشند.

نهاد‌های علمی، دانشگاهی، حرفه‌ای و صنفی را دستخوش گزینش‌های غلط می‌کنیم

دانشگاه یکی از طلایه‌داران پرچمی بود که امام خمینی (س) در انقلاب اسلامی بلند کرده بود. اما الآن نهاد دانشگاه را به چه روزی انداخته‌ایم؟ در تأیید صلاحیت اعضای هیأت علمی، که بحث تخصصی است، سؤال سیاسی می‌پرسیم. این بر هم زدن شئون است. یعنی با یک سری پرسش‌های ایدئولوژیک، ناهمگون، ناهمسان، غیر قابل نیاز و غیر قابل قبول نهاد‌های علمی، دانشگاهی، حرفه‌ای و صنفی را دستخوش گزینش‌های غلط می‌کنیم.

انسان مسئول و با مسئولیت اجتماعی و سیاسی در برابر سرنوشت خودش و نسل آتی و ملیّت وطنش بی‌تفاوت نخواهد بود. علی‌رغم اینکه در این انتخابات فرصت‌های مشارکت را نیافته‌اند و صندوق از آن‌ها دریغ شده، اما رسالت نخبگان بر قوت خودش باقی است. شناخت مشکلات و درد‌های جامعه، توانمندسازی و قدرت در تبیین مشکلات، تعمیق شناخت جامعه نسبت به وضع خویشتن، یافتن راه‌حل‌های غیرخشونت‌آمیز، رفتن به سمت قالب شدن حاکمیت صندوق اخذ رأی مردم بر اعتراضات خیابانی و قانع کردن حاکمیت و در واقع به چالش کشیدن اقتدارگرایی غیر مردم‌سالارانه به نظر من جزء رسالت‌های نخبگان است.

بالأخره در چالش‌های با حاکمیت باید آینده کشور را به سمتی برد که راهبرد دموکراسی، صندوق رأی، مراجعه به مردم و اخذ آراء عمومی مردم در انتخابات استاندارد دوباره به این کشور برگردد.


جمع کاندیدا‌های اصلاح‌طلب ۳۰ نفر هم نمی‌شوند

به هر حال جمع کاندیدا‌های اصلاح‌طلب ۳۰ نفر هم نمی‌شوند و آن هم در مواردی با حضور اصلاح‌طلبان دسته چندم که توانسته‌اند در این انتخابات تأیید شوند. با این ۳۰ نفر چطور می‌خواهند رقابت کنند؟! یعنی رقابت را شکانده‌ایم. در برخی قومیت‌ها و شهرستان‌ها هم یک سری افراد مورد اقبال مردم هستند و قطعا می‌توانند رأی بیاورند؛ فارغ از بحث جناحی و اصلاح‌طالب و اصولگرا که در رقابت احزاب معنای خودشان را از دست داده‌اند.

در انتخابات خبرگان رهبری هم می‌بینید که یک جا‌هایی اصلا کاندیدایی وجود نداشت و در یک جا‌هایی رقابت بر سر اول شدن است؛ یعنی همه آن‌ها رأی می‌آورند. انتخابات جایی است که در یک کارزاری واقعا مردم احساس کنند بین سفید و سیاه می‌توانند یکی را انتخاب کنند؛ ولی وقتی همه مهره‌ها یک رنگ باشند، انتخاب معنا ندارد.

رأی مردم مستهلک و بدون انگیزه شده است

وقتی که این طور رأی مردم مستهلک و بدون انگیزه شده، نتیجه آن برای قانونگذاری توانمند نیست. در خبرگان رهبری هم همین طور است. نتیجه انتخابات خبرگان رهبری که به این شکل بدون رقابت برگزار می‌شود، قهرا نمی‌تواند نهاد رهبری را تقویت کند.