"صراط"- بسیجی شهید «محمد رضا حقیقی» بچه اهواز است .متولد ۱۴ آذر ۱۳۴۴٫ زمانی که امام خمینی به نوکران پهلوی گفت «سربازان من هنوز در گهواره اند» محمد رضا کمتر از دو سال سن داشت. شب ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ ، یعنی در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی ، محمد رضا در منطقه عملیاتی «والفجر۸»به شهادت رسید و فقط خدا می داند که چند روز بعد ، هنگام قرار گرفتن در قبر خویش ، این گونه لب به خنده باز کرد . جالب است بدانید که برادر او یعنی «محمود رضا حقیقی» (متولد ۱۳۴۶) هم در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید ولی فرقش با برادر خود این بود که ۱۴ سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا (صاوات الله علیها) نشست و بقایای پیکرش پس از تفحص ، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزی دیگر ، به یمن ظهور حجت حق (عج) از خاک برآیند و از سازندگان جهانی عاری از ظلم و پلیدی باشند.
وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمد رضا دیرینه ی حقیقی آمده بودند تمام شد ، پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد!»
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت.
پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند. اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند»
تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند.
روی قبر را پوشاندند، درحالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی شهید باقی بود.
دست نوشته ی شهید در دفترچه ی یادداشت:
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر
روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت.
پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند. اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند»
تمام کسانی که برای تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده و لبخند زیبای او را به چشم دیدند.
روی قبر را پوشاندند، درحالی که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب های باز شده ی شهید باقی بود.
دست نوشته ی شهید در دفترچه ی یادداشت:
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را گو همه باد ببر
روز مرگم نفسی وعده ی دیدار بده وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
این سخن شهید در خصوص تبسم لحظه ی تدفین است که پس از شهادت در خواب به مادر می گوید: مادرم! آن چه را که شما فکر می کنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم!
در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند ؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
========================================
زنده باد اسلام زنده باد ميهن زنده باد ايران.
نمیدونم چه اصراری داری منو هی به این طیف و اون طیف وصل کنی!؟
مغز فندقیت نمیکشه یک نفر رو فراجناحی ببینی نه آلوچه!؟
تو نورا نیستی .. تو مصداق واقعی از انسان منهای شعور هستی !
فلسفه.نبافین.....
روايت هست خداوند براي مومنين همسري هم كفو آنها قرار ميده يعني براي همت و باكري و كلي شهيد ديگه خلاف وعده كرده؟!
ناشناس محترم فرمودی :
جناب ممل همسر باكري و همت و فرزندان كلي از شهدا كه عمري رو با همسر و پدرشون سر كردن و به نوعي تربيت شده و شريك زندگي اين بزرگواران بودند همه بيراه ميرن و بيراه ميگن؟
روايت هست خداوند براي مومنين همسري هم كفو آنها قرار ميده يعني براي همت و باكري و كلي شهيد ديگه خلاف وعده كرده؟!
عزیز دلم !
1- ما حدود 250 هزارتا شهید تقدیم اسلام و وطن کردیم ، خط و ربط شهدا در وصیتنامه هاشون واضح و مشخص هست که اولین توصیه همه اونا توصیه به تبعیت از ولایت فقیه بوده مثل اظهارات شهید همت که در این آدرس http://www.rajanews.com/detail.asp?id=38573 موجود هست که هم در مورد ولایت فقیه صحبت کرده و هم در مورد اسراییل و آمریکا و .... و در واقع یکی از الگوهای واقعی بسیجی واقعی و حامی واقعی ولایت همین شهید بوده ! حالا من سوال میکنم وقتی چنین شخصیتی که اینگونه در مورد ولایت صحبت میکنه :
«طبق دستورات ولایت امروز در جامعه انقلاب اسلامی ما دو روند بیشتر نداریم: امامت و امت، امامت و حزب الله والسلام. خط سومی نداریم. در این روند و در این قانون و در این چارچوب، باید اطاعت محض از دستورات ولایت سمبل فکری و عقیدتی و انسجام روحی و معنوی برای یک مؤمن و یک انسان حزب الله باشد و خواهد بود.»
آیا کوچکترین سنخیتی با آدمای سبزی دارن (غربگراها نه سبزهای واقعی که دلشون با ایران و اسلامه اما منتقد هستن) که الگوی تمام و کمالشون امثال گوگوشن ! به خودشون اجازه میدن اسم شهید همت رو روی زبون بیارن ؟
اکثریت خانواده های شهدا حامیان واقعی نظام و ولایت هستن و طبیعتا مثل تمام افراد جامعه نفر به نفر این خانواده ها یه خط فکری سیاسی دارن ، اما فارغ از گرایشات حزبی و سیاسی قطعا اکثریت خانواده این شهدا هم با نظام هستن ، نه با دشمنان شهدا ! منتها برخی از این خانواده ها مثل بقیه خانواده های ایرانی با توجه به دیدگاه سیاسی که دارن منتقد طیف سیاسی مقابلشون بودن و هستن و مثلا به درستی رفتار و کردار طیف متحجر منحرف (که هم از اسلام و هم از بسیج و بسیجی و هم از شهدا و ولایت برای رسیدن به اهداف سیاسی شون سوء استفاده میکنن) رو قبول ندارن ، مثل من ! منتها اکثریت اینا مثل شهدای عزیز با جمهوری اسلامی ، خط شهدا و ولایت فقیه هستن نه با اون سبز آمریکایی !
میگم چه چیز باعث شد که مجری شبکه صدای آمریکا کلمه مقدس شهید باکری را از دهانش که بوی گند شراب می دهد ، بیرون کند؟
چطور شد افرادی که در روزنامه های زنجیره ای عامل خشونت در ایران را رزمندگان جنگ معرفی می کردند و در آن روزها همت و باکری هم از این قضیه مستثنی نبودند ، امروز دلسوز شهیدان شدند؟
میگم بهت ! بخاطر این بود که از انتقادات برخی خانواده شهدا از برخی تندروها اینا فکر کردن دارن حلوا پخش میکنن ! و خانواده شهدا از خط شهدا برگشتن و خواستن از اسم خانواده شهید استفاده ابزاری بکنن برای ساقط کردن نظام تاسیس شده توسط شهدا !!
میگم با عقل جور در میاد ضد انقلاب بیاد از شهیدی حمایت کنه که شعارش تبعیت از ولایت فقیه بوده ؟
نهایتا خدمت شما عرض میکنم که خداوند هر انسانی رو با توجه به اعمال و کردار خودش مورد بازخواست قرار میده نه با رفتار و کردار دیگر افراد خانواده ش که مثلا بقول شما ضد اسلام و ولایت و .... هستن !! و اگه با استدلال شما بخوایم پیش بریم فرزند حضرت نوح هم برخلاف خط الهی حرکت کرد ، پس باید بگیم خط این پیامبر نعوذبالله مشکل داشت با خدا ؟ تو برو در مورد برخی از رجل سیاسی کشور خودمون مطالعه بکن فرزند آیت الله حسنی ارومیه فرزند آیت الله گیلانی .... فرزندان اینا اعدام شدن بعلت تقابل با نظام اسلامی ! یعنی خط پدرشون مشکل داشت یا پدراشون با اونا هم خط و هم نظر هستن ؟ خلاصه کلام اینکه اولا همانطور که حضرت امام خامنه ای تندروی هارو قبول ندارن ، طیف واقعی حزب الله که شهدای ما و خانواده هاشون (امثال خانواده شهید باکری و همت) از این طیف هستن و اون طیفی که خانواده شهدا منتقدش بودن داستان دیگه ای داره !
دیگه اینکه نظام جمهوری اسلامی که هزاران شهید براش تقدیم اسلام شده براساس یه اصولی پایه ریزی شده که اون اسلام ناب محمدی و ولایتی هست و برای حفظ و حراست از اون و تحویل این پرچم به صاحب اصلی ش با هیچ احدی شوخی نداریم و روی این مساله با هیشکی معامله نمیکنیم ، ملاک سنجش ما حرکت در خط ولایت و شهدا هست است ؛ و هر کسی از این خط خارج شد ؛ جایگاهی در نظام ندارد ؛ حالا میخواهد فرزند معدوم آیت الله حسنی امام جمعه ارومیه باشه ، یا فرزندان معدوم آیت الله گیلانی که خود پدر حکم اعدامشونو صادر کرد یا فرزند و خانواده هر شخص دیگه ای که میخواد باشه ...... تکرار میکنم گروه خونی امثال شماها (سبزای آمریکایی) به اینایی که نام بردی (خانواده شهید همت و باکری) نمیخوره چون این خانواده ها در خط شهداشون هستن نه در اون خطی که شما دلت براش غش میکنه !
ضمنا عزیزجان هم کفو بودن یعنی همتا و به زبان عامیانه تر یعنی زنی که لیاقت اون فرد مومن رو داشته باشه ! لذا عزیز جان زیاد تووی این مقوله جستجو نکن چون با اون چیزی که مد نظر توئه جور در نمیاد و نمیتونی از این بحث به نفع خودت نتیجه بگیری ! چون اولا همسر این شهدایی که گفتی در خط شهداشون هستن ، ولی اگه نباشن و مثلا به قول تو ضد ولایت باشن ، میشه گفت که اونا به شهیدشون هم کفو هستن ؟ یه آدم تابع ولایت و یه آدم ضد ولایت هم کفو میشن ؟
ما عهد بسته ایم قسم خورده ایم ما
اگه.شده.از.سر.مگویت...
رخصت.بده.ای.به.خون.تپیده...
هر.لحظه.برم.سجده.به.کویت...
جز.یاد.تو.گفتگو.ندارم..
جز.وصل.تو.ارزو.ندارم.
جام.دگری.که.دل.طلب.کرد.
دستم.بده.و.نگو.ندارم..
سلام.بر.محاسن.به.خون.خضاب.شده
درود.بر.گونه.های.خاکی.شده
سلام.بر.سر.به.نیزه.بالا.رفته..
درود.بربدن.غارت.شده
همه ما در بوجود اومدن چنین جامعه ای سهمی ولو اندک نداریم ؟
سواران لحظه ای تمکین نکردند ترحم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نئشم گذشتند فغان ها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان، این چه سودا بود با من؟
رفیقان، رسم هم دردی کجا رفت؟ جوان مردان، جوان مردی کجا رفت؟
مرا این پشت، مگذارید بی پاک گناهم چیست، پایم بود در خاک
اگر دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم
در باغ شهادت را نبندید به ما بیچارگان زان سو نخندید
بل احیا عند ربهم یرزقون
خنده ات از یمن وصل یار می باشد شهید
عاشق شهدام
پای دیوار بهار ، ندبه بباید کردن
شهدا بار خود را بستند و رفتندو نزد خدای خود هم روزی دارند ولی وای به حال من و تو که اندر خم یک کوچه ایم؟
صراط بذار این مطلب تا چند وقت بالا باشه لطفا.
حال و هوای عجیبی داره...
با دیدن این عکسها فقط گریستم .
که گناه دگران برتو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد توبرو خود راباش !
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.
.............