۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۲۸
وقتی دبیرکل موتلفه در دعوای سوپرجهادی‌ها و سوپرانقلابی‌ها، خودش را به ندیدن می‌زند؛

منظور قالی باف مشخص است؛ حتی اگر نصف لغتش لاتین باشد!

منظور قالی باف مشخص است؛ حتی اگر نصف لغتش لاتین باشد!
اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی اخیرا از پاسخ به این سوال که آیا منظور محمدباقر قالی باف از سوپرانقلابی ها، همان جبهه پایداری است یا خیر، طفره رفته است.
کد خبر : ۵۹۴۶۹۶

گروه سیاسی- بادامچیان گفته است: «امیدوارم آقای قالی باف فارسی را پاس بدارد، چون واژه سوپر انقلابی نصف فارسی و نصف لاتین است. مساله دوم اینکه نمی‌توانم این مسائل را پاسخ دهم، چون من قالی باف نیستم و او باید قصد و نیت خود را از گفتن این حرف بگوید.»

به گزارش پایگاه خبری صراط، قالی باف روز ۶ تیر ۱۴۰۱ در سخنانی تند علیه رقبای سیاسی خود گفته بود: «برخی سوپر انقلابی‌ها هیچ کاری برای انقلاب نکرده‌اند، ولی از همه طلبکارند.» او با بیان اینکه «هر کسی که یک دیکته‌ای نوشته ممکن است یک غلطی هم داشته باشد» گفته بود: «خب، تو که هیچ غلطی نکرده‌ای، حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی.»

پیدا کردن منظور قالی باف از سوپرانقلابی‌ها نیاز چندانی به تحقیق ندارد. او بار‌ها و بار‌ها در مقاطع سیاسی حساس به ویژه در زمان انتخابات، رو در روی جبهه پایداری قرار گرفته است. شکاف جبهه پایداری با قالی باف به اندازه‌ای عمیق است که آن‌ها حاضر شده‌اند وحدت اصولگرایان در برخی مقاطع حساس را به هم بزنند. حتی در انتخاب رییس مجلس، آن هم مجلسی که قریب به اتفاق صندلی هایش در اختیار اصولگرایان است، باز هم پایداری ها، با اکراه به قالی باف رأی دادند و چه بسا اگر گزینه‌ای برای رقابت با قالی باف داشتند، هرگز چنین نمی‌کردند.

با این حال، رفتار قالی باف و طیف سیاسی متبوع او هم چندان قابل توجیه‌تر از پایداری نبوده است. پایداری‌ها قالیباف را صرفا یک «پیمانکار» می‌دانند که می‌تواند پروژه‌هایی مانند پل صدر را آن هم با کلی حرف و حدیث بسازد و برای ارتقای سیاسی خود حتی حاضر است با رقیب اصلاح طلب نیز وارد تعامل و معامله شود.

اگر پایداری‌ها خود را «انقلابی» اصلی می‌دانند، قالی باف هم سال هاست خود را «جهادی» واقعی می‌داند. اگر قالی باف پایداری‌ها را «سوپر انقلابی» می‌خواند، چه بسا پایداری‌ها هم قالی باف را «سوپر جهادی» بخوانند.

این اختلاف سال هاست وجود دارد و چندان شکاف عمیقی میان دو طرف است که بعید است ناظران سیاسی از آن آگاه نباشند. یا این حال، چرا فردی در قامت دبیرکل حزب اصولگرای موتلفه خود را به ندیدن می‌زند و از این موضوع فرار می‌کند، باید از خود وی پرسید. به نظر می‌رسد اگر قرار است اختلافات داخلی اصولگرایان مخصوصا طیف قالی باف و پایداری حل شود - که البته نشانه‌ای از آن دیده نمی‌شود - حداقل کاری که باید انجام داد این است که وجود این اختلاف را بپذیریم که آن گویا از حزب باتجربه و پرادعایی مانند موتلفه هم برنمی آید چه رسد به سایر اصولگرایان!

سوپرانقلابی، چه نصفش لاتین باشد و چه تمامش فارسی، منظور قالی باف از این کلمه مشخص است و نیازی به طفره رفتن از چنین سوالی وجود ندارد.