۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۴۰
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان:

سرگردانی کودکان ۵ ساله در بازار بی رحم اقتصادی

به نظر می رسد این روزها تعداد کودکان کار سرچهارراه ها افزایش یافته است. کودکانی که اقدام به تکدیگری، فروش فال و گل یا پاک کردن شیشه می کنند.
کد خبر : ۵۴۴۱۴۲

کودکان کار آنقدر زیاد شده اند که تهران را به "دهلی نو" دیگری تبدیل کرده است.

به گزارش رکنا کودکان کار به یک اسکناس که دستی مهربان از شیشه های خودرو بیرون می گیرند، کودکی شان را باخته اند. اما هر چقدر به تعداد این کودکان کار افزوده می شود، انگار آنها خشم بیشتری را نسبت به شهروندان دارند و این خشم خود را به شکل فحاشی، متلک و... بروز می دهند. شهروندان اما در این میان چه گناهی کرده اند که باید بی ادبی آنها را تحمل کنند؟ کافی است شیشه خودرویشان را با آب جوی مثلا تمیز کنند و به این بچه ها پول ندهند یا فحش می شنوند، یا با لگد به خودرویشان روبرو می شوند و... طاهره پژوهش، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا تاکید کرد: کودکان کار بیشتر از همه حاصل اقتصاد ناسالم و سیستم پر از تبعیض اجتماعی است. در حقیقت کودکان کار محصول به دلیل نداشتن برنامه توسط اداره کنندگان کشور و وضعیت اقتصادی هستند.

خودتان را جای کودکان کار بگذارید

وی با اشاره به این که از این کودکان چه توقعی داریم؟ افزود: وقتی در دهه های 70-80 و اوایل 90 هشدار داده و اعلام کردیم: "شاید وجود کودک کار فقط در خیابان شما را آزار می دهد اما این در فرآیند خود ممکن است به آسیب اجتماعی در جامعه شود. اما توجهی به این هشدار نشد و در این شرایط خودتان را جای این کودک کار که جامعه پر از تبعیض را می بیند. کودکان کار شرایط زندگی در مناطق بالای شهر تهران را با زندگی خود مقایسه می کنند. در شرایط موجود اولین واکنش این کودکان می تواند پرخاشگری باشد.

کودکان کار باید ابراز وجود کنند

سازمان های مردم نهاد بسیاری در حوزه کودکان کار فعالیت می کنند. این سازمان ها بیشتر به تحصیل و تغذیه این کودکان رسیدگی می کنند. در زندگی کودکان کار آنقدر مضعلات و مشکلات وجود دارد که این سازمان های مردم به تربیت کودکان کار نمی رسند. طاهره پژوهش، در پاسخ به این سوال که چرا سازمان های مردم نهاد به تربیت کودکان کار نمی پردازند؟ گفت: کار اصلی سازمان های مردم نهاد، همین کودکان کار است اما اسم آن را تربیت نمی گذاریم. تربیتی که در ذهن جامعه شکل گرفته از بکن و نکن هایی مطرح شده است. در فرآیند ما در کار با کودک کار تلاش می کنیم که کودک کار ابراز وجود کند. با آموزش سوادآموزی نمی توان فکر کرد که همه حقی که کودک از آموزش نیاز دارد به او می دهیم. مهم ترین مشکل بچه ها نداشتن قدرت ابراز وجود است. همه آنچه در رابطه با رشد کودک مطرح می کنیم که باید رشد اجتماعی، جسمانی و عاطفی خوبی داشته باشد. طبق پیمان نامه کودک همه ابعاد رشد کودک مد نظر ماست اما بخش زیادی از این رشدها از کودک کار دریغ شده است. کودکی کار از 5-6 سالگی در خیابان بسیار تحقیر می شود. شهروندان ضربه ای که کودک کار به ماشین شان می زند را می بیند اما نمی بیند که عمری این کودکان کار تحقیر شده و کودکی کردن را جامعه از او گرفته است.

میزان پول رفتار با کودکان کار را تعیین می کند

عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به مشکلات عاطفی کودکان، تاکید کرد: وقتی کودکی از 5 سالگی به بازار کار می آید همه چیز برایش داد و ستد اقتصادی می شود که بی رحمانه ترین قانون ها را دارد و در این بازار بی رحم اقتصادی نمی توان از بچه ها توقع داشته باشی که دوست داشتن و دوست داشته شدن را بفهمد چون این موضوعات را تجربه نکرده است. با میزان پولی که شب خانه می رود با کودکان رفتار می شود. بچه هایی را سراغ داریم که شب پول نبردند خانه، کتک خورده و او را از خانه بیرون انداخته اند. خوب است همه ما به قصه دختر کبریت فروش که هانس کریستیان آندرسن نوشته توجه کنیم. آدم ها از تئاتر بیرون می آیند برای دخترک کبریت فروش گریه می کنند اما دختر کبریت فروش سر چهارراه را نمی بینند. جامعه نیاز دارد که دلایل کار این کودکان را بداند و از ساماندهی زندگی کودکان کار را دولت مطالبه کند. بیشترین مطالبه باید این باشد که ساختار اقتصادی را به نفع کودکان تغییر دهد تا این بچه ها بتوانند در بستر مدرسه رشد اجتماعی کنند. وقتی بچه در محیطی کار می کند که همه با فحش های رکیک و نامناسب با او صحبت می کنند، توقع دارید که آن بچه این فحش را ندهد؟ مگر می توان این توقع را از آنها داشت؟ باید دید چه رفتاری با این بچه ها شده که حاصل آن پرخاشگری کودکان کار می شود.

کودکان کار را بشناسید

وی با اشاره به این که مشکلات کودکان کار بسیار پیچیده است، افزود: یک نوع نسخه پیچیدن یا صحبت مسئله حل نمی شود. بیشتر از همه نیاز به شناخت این کودکان داریم. آن زمانی که این کودکان پرخاش می کنند فکر کنیم که کودکان خودمان هستند و همان رفتاری را با آنها داشته باشیم که با بچه خودمان داریم. کودکان کار از زندگی راحت، کودکی کردن، بازی کردن و همه اتفاقاتی که برای بچه ها می افتد محرومند. چطور توقع داریم که کودکان کار تبعیض ها را ببینند، شب با دست خالی به خانه بروند و کتک بخورند، هیچ اعتراضی هم نکنند. در واقع شناخت پدیده پیچیده ای به نام "کودک کار" از طرف مردم و مسئولان نیاز جامعه ماست. توجه جدی به این کودکان باید اولویت یک باشد. طی 30 سال گذشته شاهد پاک کردن صورت مسئله بودیم و به ریشه های این پدیده نپرداخته ایم و باید آسیب های اجتماعی درو کنیم و برای آسیب های اجتماعی نیز صدها برابر از نظر مالی و اجتماعی باید هزینه کنیم. برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی توصیه ما این است که دولت شرایط این کودکان را مورد واکاوی جدی قرار دهد.

کاهش 25درصد از شبه های شهر

طاهره پژوهش با اشاره به این که هنوز آمار از تعداد کودکان کار نداریم، تاکید کرد: طبق قانون ششم توسعه تعداد کودکان کار باید 25درصد کاهش یابد. در حالی که حتی در این قانون هم تعداد کودکان کار مشخص نشده است. برای سیاستگذاری مراحلی دارد. اما در سیاستگذاری برای کودکان این مراحل انجام نشده است. نبود ثبات نظرات سیاستمداران در سیاستگذاری نیز وجود دارد. علی ربیعی که مدتها وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و حالا هم سخنگوی دولت است امسال می گوید: "ما سیاستگذاری اجتماعی نداریم. یکی از مشکلات این است که سیاستگذاری های ما فرضی است." سیاستگذاری که می کنند باید منتج به نتیجه باشد. اما می گویند می خواهند 25درصد کودکان کار را کاهش دهند اما برنامه شان را نمی گویند و اعلام نمی کنند که چند کودک را می توانند تحت حمایت پایدار قرار دهند.

کودک کاری که شاگرد اول شد

وی افزود: ما در NGO خودمان 40بچه را تحت پوشش قرار داده ایم و مددکاران زندگی او را بررسی کرده است و مشخص شده که مثلا یک بچه از آمل آمده است. وضعیت آن بچه و پدرش مورد بررسی قرار گرفت و یکسال تحت پوشش ما به مدرسه رفت. الان شاگرد اول مدرسه است. این یعنی تربیت. اگر فضا مناسب باشد هیچ کودکی برخورد پرخاشگرانه ندارد. کودک بیشتر از همه می خواهد کودکی کند و مورد توجه قرار گیرد. کودک کار داریم که 5فنر ماشین را روی کولش می گذارد که به او بگویند: "آفرین مرد شده ای!" در حالی که این ستم و ظلم است به کودک است. باید شرایط خوبی را فراهم کنیم که فرصت برابر آموزشی برای بچه ها به وجود آید. تجربه ما در "خانه کودک ناصرخسرو" نشان می دهد که بچه هایی که در دهه 80 کودک کار بودند و شیشه ماشین می شستند الان تکنسین برق شده و در افغانستان کار می کند. همین بچه کار داوطلبان می کند در کشور افغانستان و مدرسه ای را 6ماه سرپا نگه داشته تا تعطیل نشود. این بچه ها از نظر انسانی شاید خیلی از ما جلوتر باشد. ما داریم کودک کاری که پزشک شده و کار داوطلبانه می کند. چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد ایجاد فرصت برابر است که جامعه و سیاستگذاران باید این فرصت را ایجاد کنند.

افزایش ترک تحصیل کودکان

طاهره پژوهش تاکید کرد: باورتان می شود که در مدارس دولتی با دانش آموز دعوا و او را اخراج کرده اند. این بچه کودک کار شده است. می دانید چقدر از بچه ها دارند دوباره ترک تحصیل می کنند؟ اگر موقعیت باشد نصف این بچه ها سر کار می روند. نصف دیگرشان که نه مهارتی دارند نه آموزش دیده اند می شوند آسیب اجتماعی. این موضوعات را براساس مشاهداتمان می گوییم. دولت ها باید وارد آمار گیری شوند. اگر بچه امکانات آموزشی داشته باشند از طبقه اجتماعی خود جدا شده و رشد پیدا می کنند. خوب است مردم ما این را جدی بگیرند که قصه خودکشی کودک کار یعنی یک جامعه پر از تبعیض، نابرابری و پر از تحقیر را تحمل کرده است و وادار شده که زندگی را تمام کند. به جای آن که کودکان مان یا آینده های جامعه کشور امید بدهیم که آرزو و رویاهایشان را تحقق ببخشند متاسفانه مدام داریم تحقیرشان می کنیم. اگر این کودکان پرخاش می کنند نیز فکر می کنیم که بی احترامی می کنند. این پرخاشگری واکنش به سیستم تبعیض آمیز در کشور است.