به گزارش صراط به نقل از فارس ایالات متحده آمریکا ظرف 5 ماه گذشته و تقریباً از حوالی ماه اکتبر سال گذشته میلادی، تهدیدات مختلف و البته عجیب و غریبی را علیه کشورمان مطرح کرده است. از طرح سناریوی منصور ارباب و ماجرای ترور سفیر عربستان در واشنگتن تا گزارش احمد شهید و گزارش هستهای آمانو.
روند این تهدیدات که سعدالله زارعی، از کارشناسان مسائل بین المللی چندی قبل طی یادداشتی آنها را به دو نوع "سرد و گرم" تقسیم کرده بود تاکنون نیز ادامه و البته افزایش معنی داری داشته است.
بحث تحریم اقتصادی ایران در ابعاد مختلف، تهدید به ترور مقامات جمهوری اسلامی ایران، ترور دانشمندان هستهای کشورمان، ایجاد شوک در بازار طلا و ارز توسط عوامل خودفروخته و... ادامه دستور کارهایی هستند که کاخ سفید از چند ماه قبل علیه کشورمان در حال انجام آنهاست.
*این روند تازه
روند این رخدادها علیه کشورمان روندی نیست که ما در تجربیات خود از رفتارهای آمریکا پیرامون حوادث کشورمان سراغ داریم.
البته باید اذعان کرد که آمریکاییها در ماههای قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، رفتارهای دیگری از همین دست را اما در شمایل دیگری از خود بروز دادند.
رفتارهایی که در قالب سکوت تأییدآمیز، حمایتهای مالی چند واسطهای، حمایتهای نرم افزاری و حمایتهای رسانهای از کسانی که بعدها تبدیل به سران فتنه شدند جلوهگر شد.
اما چرا این رفتارها در ماههای قبل از برگزاری نخستین همهپرسی پس از فتنه سال 88، یعنی انتخابات مجلس نهم؛ رنگ و لعاب دیگری به خود یافته است؟
برای پاسخ به این سوال، نخستین گزینهای که به ذهن خطور میکند بروز رخداد عظیمی به نام "بیداری اسلامی" است. مسئلهای که در یکی از پیامدهای مهم خود، استیصال استکبار جهانی را رقم زده است.
*یک فرآیند طبیعی
آیا این طبیعی نیست هنگامیکه مقامات رژیم صهیونیستی طی یکسال گذشته، بارها و بارها از روند اتفاقات بیداری اسلامی در کشور مصر ابراز نگرانی کردهاند؛ آنگاه بخواهند به رفتارهای خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان ملهم اصلی بیداری اسلامی شدت بیشتری ببخشند...؟!
هنگامیکه سفارت صهیونیستها در قاهره مورد اعتراض شدید جوانان مصری قرار گرفت و انقلابیون مصر پرچم صهیونیستها را از بالای ساختمان سفارتخانه آن، پایین کشیدند؛ اتاقهای فکر استکبار جهانی، عامل اصلی این حادثه عظیم را "جمهوری اسلامی ایران" مطرح کردند.
*نشانههای واضح
این سخن به گزافه نبود.
موجی که پخش سخنان عربی مقام معظم رهبری در میدان التحریر در افکار عمومی مصر ایجاد کرد، صحبتهای صریح و بعضاً کنایهآمیز فعالان انقلاب مصر در الهامگیری از انقلاب اسلامی ایران و نیز شکل گیری جنبش عظیم وال استریت که ملهم اصلی خود را میدان التحریر مصر اعلام میکند؛ همگی نشان از آن دارد که استکبار جهانی و دنیای غرب، آشکار میدانند که مهد این بیداری و منشأ این آتش گُر گرفته بر دامان استکبار جهانی کسی نیست جز "جمهوری اسلامی ایران".
گزینه دیگری که باید سرچشمه اصلی شکلگیری تهدیدات عجیب و غریب علیه کشورمان را در آن جست؛ بروز موفقیتهای خیره کننده کشور در عرصههای مختلف و به ویژه در دو عرصه علمی و فناوریهای تسلیحاتی است که در واقع میتوان آنها را تسخیر قلههای در اختیار ابرقدرتهای دنیا نیز دانست.
*دنیای جدید
پیشرفتهایی که نویدبخش شکل گیری دنیای جدیدی منهای ابرقدرتهای فعلی خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران که هماینک استراتژیستهای منصف جهان از آن با عنوان قلب جهان یاد میکنند به سمت مدیریت مغزی و تکنیکال جهان نیز خیز بلندی برداشته است و ماجراهایی مثل تسخیر پهپاد فوق مدرن RQ170 آمریکا در ایران، دستیابی کامل به فناوری هستهای و بومی سازی آن، گام نهادن در عرصه فضا و فناوریهای ماهوارهای و نیز دستاوردهای بزرگ در تکنولوژی نانو و سلولهای بنیادی همگی سرزمینهای تازه فتح شدهای محسوب میشوند که تا قبل از جمهوری اسلامی ایران، فقط در اختیار چند ابرقدرت جهان قرار داشتهاند.
آیا نباید به آمریکا حق داد که در بازخور عظیم این پیشرفتها دست به حرکتهای دیوانهوار بزند و ماجراهای خندهداری مثل طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا و یا تشویق اتحادیه اروپا به تصویب طرح مضحک تحریم خرید نفت از ایران را علم کند...؟!
*حماقت دشمن
این در حالی است که نباید حضور 40 میلیونی مردم ایران در انتخابات سال 88، دفع شدن فتنه به دست توانای مردم، رخداد دشمن شکن 9 دی و ایستایی و استقرار نظام در مقابل انواع تهدیدات را نیز از یاد برد، که جملگی سبب به قهقرا رفتن بیشتر دشمنان ما شدهاند.
به قهقرا رفتنی که دشمن را به این وا داشته است که همانطور که رهبر فرزانه انقلاب ما سالها قبل عنوان کرده بود، "دست به حماقت بزند" و کارهایی انجام بدهد که هیچ منطقی پذیرای آنها نیست.
در این میان اما از گزینه دیگری هم نباید غافل شد و آن دغدغه دشمن برای حداکثر استفاده، حتی از همین تهدیدهای بی مغز و مضحک است. گزینهای که کاهش حضور مردم در صحنه حمایت از نظام اسلامی و شیعی ایران را دنبال میکند.
محمدکاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت است.
او درباره تهدیدات دشمنان و همچنین رویکردهای آنان در مورد فرآیندهای دموکراسی و انتخابات در ایران معتقد است که هدف اصلی دشمن در وهله اول فرافکنی از بحرانهایی است که دامنگیر غرب شده و در گام دوم نیز فروکاهش مشارکت سیاسی در ایران را دنبال میکنند.
وی با بیان اینکه غرب هماکنون دچار بحرانهای سختی شده است، گفت: این مسئله به این دلیل است که تئوریسینهای فلسفه سیاسی غرب از بازتولید لیبرال دموکراسی عاجز هستند و نمیتوانند بحرانهای پدید آمده اقتصادی در جامعه خودشان را حل کنند.
انبارلویی میافزود: باید بدانیم که موضوع مهم فعلی در غرب، وجود بحران بدون راه حل است، در واقع موضوع اصلی این نیست که در غرب بحران اجتماعی و اقتصادی وجود دارد زیرا این بحرانها همیشه وجود داشته است اما نکته اینجاست که راه حل نخبگان آنها برای حل بحرانها به نتیجه نرسیده و اگر هم قرار بر تأثیرگذاری آنها بود، تاکنون به نتیجه رسیده بودند.
این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه با تأکید بر اینکه آنها از پیدا کردن راه حل عاجز شدهاند، تأکید میکند که یکی از راه حلهای غربیها برای بیرون رفتن از بحران این است که افکار عمومی خود را به یک بحران بیرون متوجه کنند و در این راه، یکی از ترفندهای آنها اسلام هراسی و ایران هراسی است.
"موضوع دیگر آنها دغدغه و اضطرابی است که از ثبات سیاسی و استقرار یک نظام عملی حکومت در ایران بر آنها عارض شده است؛ نظامی که البته الهام بخش نهضتهای رهایی بخش در منطقه و جهان نیز هست."
سردبیر روزنامه رسالت این جمله را بیان میکند و با تأکید بر اینکه دشمنان میخواهند در الگو بودن نظام جمهوری اسلامی ایران تردید ایجاد کنند، تصریح میکند: غرب با توجه به همین مسئله، در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با به راه اندازی اغتشاشات سیاسی، رأی 85 درصدی مردم را به حساب خود زیر سؤال برد تا افکار عمومی را از الگو بودن ایران اسلامی دور کند.
انبارلویی راهبرد دشمنان را نیز فروکاهش مشارکت سیاسی در ایران بیان میکند تا بتوانند ثابت کنند که نظام ایران دارای پایگاه مردمی نیست.
آخرین اخبار و تصاویر سیاسی را در سرویس سیاست صراط بخوانید.