۱۴ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۱۲

روایت رسایی از دیدار با آیت الله مهدوی کنی

کد خبر : ۵۲۴۸۶

به گزارش صراط به نقل از سایت رسایی،  هفته گذشته در سالروز شهادت امام هشتم، علی بن موسی الرضا برای شرکت در روضه ائمه اطهار به همراه دوستانی از جبهه پایداری به دانشگاه امام صادق رفتیم. محفل روضه در سالن نزدیک به دفتر آیت الله مهدوی کنی و در محضر ایشان بود. سخنران جلسه هم که به گمانم حجت الاسلام والمسلمین عبدوس بود، بیانات شیوایی در فضایل اهل بیت بیان داشتند و در پایان سخنانشان به حضور برخی از اعضای جبهه پایداری اشاره و به نوعی ما را تکریم کردند، البته نمی دانم این تکریم را از طرف خودشان انجام دادند یا به ایشان اشاره شده بود اما به هر صورت در این فضایی که عده ای می کوشند القا کنند که جبهه پایداری به آیت الله مهدوی اعتقادی ندارد و آیت الله مهدوی هم جبهه پایداری را قبول ندارد و به نوعی در صدد دو بهم زنی هستند، کار سخنران محترم اقدام جالب و درخور تحسینی بود. در اواسط روضه بود که یکی از دوستان و فعالان رسانه ای جبهه متحد اصولگرایی به تلفنم زنگ زد، وقتی متوجه حضور ما در جلسه روضه آیت الله مهدوی شد گفت که متاسفانه برخی به دنبال القا این نکته هستند که جبهه پایداری و از جمله هفته نامه 9 دی به دنبال اهانت به آیت الله مهدوی است! آن دوست جبهه متحدی پیشنهاد کرد برای خنثی کردن این توطئه، دیداری با حضرت آیت الله داشته باشم.
بعد از روضه و به هنگام خداحافظی درخواست فرصتی کردم تا ایشان را ببینم، ایشان هم با گشاده رویی – همانطور که انتظار می رفت – لطف کردند و برای فردای آن روز وقتی را تعیین کردند. فردا خدمتشان رفتم، جلسه ای که در محضر آیت الله مهدوی قرار بود نیم ساعت تا 45 دقیقه باشد، حدود دو ساعت به طول انجامید. این دیدار نه اولین دیدار بنده با حضرت آیت الله مهدوی بود و نه انشاء الله آخرین دیدار خواهد بود. از طرفی جایگاه و شخصیت آیت الله مهدوی هم آنطور نیست که امکان دیدار چهره ها و شخصیت های مختلف با ایشان سخت باشد و اگر صورت گرفت، معنای خاصی داشته باشد. با این همه متاسفانه – همانطور که پیش بینی می کردم - آنقدر برای این دیدار حاشیه ساخته شد که جای تاسف دارد.

اما در این جلسه چه گذشت؟ من البته پس از پایان این دیدار با توجه به شناختی که از مسمومیت فضای رسانه ای کشور داشتم – که یکی از محورهای اصلی بحثم در آن جلسه همین موضوع و ارائه مستندات آن خدمت آیت الله مهدوی کنی بود - درخواست کردم تا هر آنچه دفتر ایشان صلاح می داند رسانه ای شود اما دوستان محترم دفتر ایشان به دلیل حسن نیت نسبت به این فضای رسانه ای، نظرشان این بود که از این دیدارها زیاد اتفاق می افتد و مسأله مهمی نیست تا خبری شود و باز من معتقد بودم که آنقدر دروغ به هم می بافند که در آخر مجبور می شویم بگوییم این خبر دروغ است و آن خبر راست!

اکنون سایت ها و روزنامه های مختلف این فضا را ساختند و نوشتند : مشخص نیست ملاقات حمید رسایی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با آیت الله مهدوی کنی با اطلاع اعضای این جبهه بوده یا بدون اطلاع آنان انجام شده! – هر چند قیاس به نفس کرده اند چون جبهه پایداری که حزب نیست تا اعضای آن برای دیدار با علما از کسی اجازه بگیرند – حتی بر خلاف بسیاری، همگی به این دیدارها افتخار می کنیم .

نوشتند که رسایی در این دیدار برای قرار گرفتن در لیست جبهه متحد التماس کرده ! و ابراز ارادت شدید نسبت به آیت الله مهدوی اعلام داشته و آیت الله مهدوی در پاسخ به التماس های رسایی با اعلام این که سخنان رسایی را مانند مواضع حسینیان ، زارعی و آقاتهرانی باور ندارد، اظهار می کند اگر اعضای جبهه پایداری واقعا به او ارادت دارند، بر تفرقه اصرار نکنند و در جبهه متحد اصولگرایان مشارکت کنند. – این عبارت ها بیش از آن که تخفیف من باشد اهانت به آیت الله مهدوی کنی است چون ایشان را شخصیتی جلوه می دهد که به دنبال مجبور کردن دیگران هستند! -

نوشتند که رسایی از عملکرد جبهه پایداری و تندروی های اعضای جبهه مذکور ناراضی است و اعلام برائت می کند. حتی برخی نوشتند که رسایی تندروی کرده و ...

و جالب تر از همه این که نوشتند رسایی در حالی از دفتر آیت الله مهدوی کنی خارج می شده که بسیار مراقبت بوده کسی او را نبیند و ملاقات وی با ایشان محرمانه بماند!

بعد تحلیل نوشتند که با توجه به بیانات آیت الله مصباح در جمع شورای مرکزی پایداری، احتمال عدم وحدت اصولگرایان و حضور این جبهه به صورت مجزا در انتخابات افزایش یافته است و در این صورت چون احتمال موفقیت کسانی که در هر دو فهرست باشند، بیشتر از سایر اعضای پایداری است، رسایی جبهه پایداری را دور زده تا در لیست جبهه متحد قرار بگیرد!

و سپس با اشاره به مصاحبه آقای باهنر که خبر دیدار بنده با آیت الله مهدوی را تایید کرده بود، همین رسانه ها اعلام کردند که هر آنچه ما در باره این دیدار گفته بودیم، تایید شد! در حال حاضر هم که این یادداشت را می نویسم یکی از سایت های منسوب به شهردار تهران در مصاحبه با فردی نوشته ...

حال در بولتن های محرمانه این جمعیت و آن حزب چه می نویسند، بگذریم ! که اینها نه آیت الله مهدوی را شناخته اند و نه آیت الله مصباح و نه طلبه کوچکی مثل بنده را . ما هر چه باشیم و هر که باشیم ، رای بیاوریم یا نیاوریم به علمایی مانند آیت الله مهدوی کنی و آیت الله مصباح در کنار رهبر معظم انقلاب نیاز داریم هر چند بارها گفته ام که این علما هر یک همچون گلی هستند و هر یک از آنها عطر و بوی خاص خودشان را دارند، مهم این است که سردارانی برای نایب امام زمان ما هستند.

اما بالاخره در این دیدار چه گذشت؟ من البته در طول این یک هفته صبر کردم و چیزی نگفتم تا به دوستان محترمم در دفتر آیت الله مهدوی کنی نشان دهم فضای رسانه ای کشور بویژه با حضور برخی عناصر عصبانی و بی تقوا در آن تا چه حد مسموم است و تردیدی ندارم که آنها بهتر از من خود بر این موضوع واقفند اما چه کنند؟ مانند ما که چه می توانیم بکنیم با این همه ناجوانمردی؟

با این همه، هر کس که بنده را اندکی بشناسد می داند که اکثر این ادعاها کذب محض است الا عرض ادب و ارادت طلبه کوچکی مانند من به محضر عالم بزرگی چون آیت الله مهدوی کنی. قطعا خلقیات آیت الله مهدوی هم اینگونه نیست که بر اساس التماس این و آن بر خلاف تکلیفی که می اندیشد، عمل کند. بی شک ما نسبت به آیت الله مهدوی کنی عرض ارادت می کنیم و احترام ایشان را بر خود لازم می دانیم ولی شکی در این نیست همانطور که ما از علمای بزرگی چون ایشان آموخته ایم، در مقام عمل باید به تکلیفی که می فهمیم عمل کنیم و این عرصه ، میدان دستوری نیست، علمای بزرگی چون آیت الله مهدوی کنی و مصباح یزدی نیز غیر از این از ما نمی خواهند یعنی عمل بر اساس تکلیفی که می فهمیم .

فضای جلسه با آیت الله مهدوی کنی آنقدر محبت آمیز و صمیمی بود که امکان ارائه تصویری از آن در یک گزارش آن هم به قلم بنده ممکن نیست. با این همه باید تصریح کنم که بنده هیچ درخواستی برای قرارگرفتن در لیست جبهه متحد از آیت الله مهدوی نداشتم کما اینکه ایشان بارها و در مواقع مختلف و به بیان های مختلف و به صراحت فرموده اند دخالتی در این امور جبهه متحد ندارند و فقط برای ایجاد وحدت در بین اصولگرایان قدم برداشته بودند که قاعدتا جبهه پایداری به این جمع بندی نرسید تا در این مکانیزم ورود کند و به یقینی که از فضای سیاسی کشور برداشت کرده، عمل می کند اما انشاءالله گروه های دیگر به این وحدت برسند و عرصه انتخابات هم رقابتی شود.

بنده البته در آن دیدار دلایلی درباره چرایی عدم ورود جبهه پایداری در مکانیزم 8+7 دلایلی ارائه دادم و حتی به محضر ایشان اعلام کردم که اگر امر کنند حاضرم انصراف بدهم اما نمی توانم در کنار کسانی که از عملکرد منفی آنها خبر دارم قرار بگیرم. آیت الله مهدوی کنی طبعا از منظر دیگری به موضوع انتخابات و وحدت اصولگرایان نگاه می کردند و می کنند البته تاکیدشان بر این نکته صحیح بود که اصولگرایان نباید در این فضای رقابتی به تخریب یکدیگر بپردازند. پیشنهاد کردم کارگروهی تشکیل شود و هر فرد یا رسانه ای که تخریب کرد و از دایره رقابت مبتنی بر اخلاق خارج شد، گزارشش به محضر علما ارائه شود تا تذکر دهند.

نکته جالب توجه در این دیدار این بود که آیت الله مهدوی کنی ضمن اظهار دلخوری از بخش هایی که در جزوه تهیه شده توسط چند دانشجو بود، فرمودند که بنده از همان ابتدا هم گفتم به این رسانه ها اعلام کنند که به خاطر این جزوه نباید جبهه پایداری و کسی را تخریب کنند. انصافا پس از شنیدن این موضع آیت الله مهدوی کنی خدا را بیشتر شکر کردم که ریاست مجلس خبرگان در دست باکفایت چنین عالمی است. من البته خدمت ایشان توضیح دادم که این جزوه هیچ ارتباط تشکیلاتی با جبهه پایداری نداشته و در چند مورد لحن آن به تناسب فضای دانشجویی بوده که بلا فاصله پس از انتشار در فضای مجازی، دوستان ما تذکر داده اند تا این لحن هم رعایت شود.

در این دیدار همچنین آیت الله مهدوی به بیان خاطراتی از دوره حاکمیت اصلاح طلبان و تخریب هایی که نسبت به علما و بویژه آیت الله مصباح صورت می گرفت، پرداختند و نکات مهم دیگری را یادآور شدند. فضای جلسه بسیار محبت آمیز و پدرانه بود. بنده البته در شبی که شورای مرکزی جبهه پایداری با آیت الله مصباح دیدار داشت، گزارشی از دیدار خودم با آیت الله مهدوی کنی را خدمت ایشان ارائه دادم. آیت الله مصباح هم از شایستگی ها و ویژگی های خاص و برجسته آیت الله مهدوی کنی و نقش خاص ایشان در مجلس خبرگان رهبری اشاره داشتند و البته تاکید کردند که اگر بینی و بین الله احساس تکلیف می کردم در انتخابات به شکل دیگری عمل کنم، همان راه را می رفتم ...

نتیجه ای که بنده از این دو دیدار با علما گرفتم این بود که بی شک آیت الله مهدوی بر اساس نیتی پاک و صادقانه و از سر تکلیف سیاسی خود به جمع بندی رسیدند تا از ساز و کار جبهه متحد حمایت کنند و آیت الله مصباح هم بر همان اساس به جمع بندی دیگری رسیدند. آنچه در بین این دو عالم بزرگوار دیده نمی شود خصومت و دعوای سیاسی است و این نشانه سلامت آنهاست. از خدا می خواهم همین توفیق را به همه فعالان سیاسی از جمله خودم بدهد تا مانند این علما باشیم.


نظرات بینندگان
محمد.ص
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۵۶ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۰
۱
۱
این چیه...یکم خلاصه تر
سروش
|
Kazakhstan
|
۰۱:۳۳ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۰
۰
۰
میشه اسم چندتا سایت که این دروغ ها رو درآوردند بگید ؟؟؟ لطفا !!!
ناشناس
|
Kazakhstan
|
۱۱:۱۸ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۰
۰
۱
ادم یاد دوستی اصحاب پیامبر مانند ابوذر و سلمان و .... می افتد.
روایت شیرینی بود.ادم احساس امید و نشاط پیدا می کند، ای کاش بیشتر میگفتی.
ناشناس
|
Kazakhstan
|
۱۱:۲۰ - ۱۵ بهمن ۱۳۹۰
۰
۰
الهی امین.ان شا الله پیروز باشید.
خبر فوری

رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت/ پنج روز عزای عمومی اعلام میکنم