۱۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۲۹

پیرمرد قصه‌گویی که میلیون‌ها فرزند داشت

پیرمرد قصه‌گویی که میلیون‌ها فرزند داشت
زندگی آذریزدی پر از فراز و نشیب است. او افتان و خیزان روزگار را بسیار چشید، اما هرگز از آموختن و کار کردن خسته نشد. صدای پیرمرد قصه‌گو هنوز بعد از گذشت ۱۱ سال از درگذشتش، به گوش ما می‌رسد؛ همانقدر صمیمی و همانقدر مصمم.
کد خبر : ۵۱۲۷۲۱
مهدی آذریزدی، نویسنده پرتلاش و پژوهشگری خستگی‌ناپذیر که تمام علاقه‌اش در زندگی خواندن و نوشتن بود. او اولین نویسنده‌ای در ایران بود که به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد؛ به همین دلیل او را پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران می‌خوانند. از سوی دیگر، به دلیل اقبال مردم به آثارش و تیراژ بالای کتاب‌هایش، روز درگذشت او را نیز روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامیده‌اند.

به گزارش تسنیم، مهدی آذریزدی در سال ۱۳۰۰ در خانواده‌ای مسلمان با پیشینه‌ای زرتشتی متولد شد. سواد خواندن و نوشتن را به صورت سنتی آموخت و هیچ‌گاه به دلیل مخالفت‌های پدرش به مدرسه نرفت. این هم از طنز‌های روزگار است؛ کسی که تمام عمرش را به خواندن و دانستن گذرانده و آثار متعددی نوشته، هیچ‌گاه به مدرسه نرفته است.

شاید از غفلت رسانه‌ها یا از گوشه‌گیری خود اوست که نامش فقط در همین ایام به گوش می‌رسد. هرچند نام آذریزدی با ادبیات کودک و نوجوان گره خورده، اما این جفایی است در حق او که محدود به همین حوزه شود. آذریزدی هرچند با نوشتن «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» نامش را در ادبیات کودک و نوجوان ایران ثبت و ماندگار کرد، اما از او آثار متعدد چاپ شده و منتشر نشده باقی است که نشانگر توانایی و اشراف او بر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دارد.

آذریزدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» را در زمانی نوشت که مسئله بازگشت به هویت ایرانی در دهه ۳۰ مطرح شده بود. در همان ایام جلال کتاب «غربزدگی» را نوشت، شهید مطهری «داستان راستان» را منتشر کرد و شریعتی از «بازگشت» گفت. آذریزدی نوشتن این مجموعه هشت جلدی را که قرار بود به ۱۰ جلد برساند، در یک اتاق کوچک با یک لامپ ۱۰ آغاز کرد. از «انوار سهیلی» حسین واعظ شروع کرد و وقتی ناامیدانه آن را به انتشارات امیرکبیر سپرد، با یادداشت کوتاه دکتر ناتل خانلری مواجه شد که به ناشر گفته بود: کار خوبی است، بگویید ادامه دهد. این شد که جرقه نوشتن «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» زده شد؛ مجموعه‌ای که هم در پیش از انقلاب و هم پس از آن مورد اقبال عموم قرار گرفت.

آذریزدی در این مجموعه با زبانی ساده و شیرین، آثاری، چون کلیله و دمنه، سندبادنامه، گلستان، عطار و... را برای کودکان و نوجوانانی که در آن زمان کتابی از آن خود نداشتند، روایت کرد. کتاب به دلیل اشراف نویسنده به منابع، تنها یک بازنویسی ساده نبود. به همین دلیل خیلی زود جای خود را در میان کتابخوانان باز کرد. پس از پیروزی انقلاب هم که بحث انتخاب آثار مفید برای بچه‌ها مطرح بود، باز «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» گزینه اول خانواده‌ها شد. کتاب فقط مخاطب کودک نداشت، آذریزدی با ساده‌نویسی توانست خیلی از بزرگسالان را که در آن زمان سواد چندانی نداشتند، با دنیای مهمترین آثار ادب فارسی آشنا کند. در واقع او با هوشمندی توانست خلأیی را که تا آن زمان در فضای ادبیات کودک و نوجوان ایران احساس می‌شد، تاحدود زیادی برطرف کند.

اما آذریزدی در کنار این کار، توفیقات دیگری هم داشت که به نظر می‌رسد همچنان زیر سایه کتاب‌های حوزه کودک‌اش قرار می‌گیرند و معمولاً به این بُعد از زندگی او چندان پرداخته نمی‌شود. آذریزدی از جوانی به تهران مهاجرت کرد. کار در چاپخانه حاج محمدعلی علمی در خیابان ناصر خسرو انس او را با کتاب بیشتر کرد. شاید کمتر کسی بداند که آذریزدی هم شاعر بود و هم پژوهشگر. شعر‌های طنز او که در روزنامه «آشفته» منتشر می‌شد، از نمونه‌های موفق از شعر طنز دهه ۲۰ به شمار می‌رود. از سوی دیگر، همت او در مطالعه و دقت او در تحقیق، او را به یکی از پژوهشگران دقیق و توانا تبدیل کرده بود. انتخاب او از سوی دکتر محمد معین به عنوان آخرین نمونه‌خوان مجموعه لغت‌نامه معین مؤید همین نکته است.

او با وجود آنکه برای میلیون‌ها کودک نوشت، اما هرگز ازدواج نکرد و فرزندی نداشت. او در یک سخنرانی در دبیرستانی دخترانه در جواب این‌که چرا ازدواج نکرده است دو پاسخ می‌دهد و در اولی به شوخی می‌گوید: «من با زنی دیوانه نمی‌توانم زندگی کنم؛ چرا که اگر عاقل بود، با من ازدواج نمی‌کرد!» و در جواب جدی می‌گوید: «پیش نیامده؛ با استناد به این گفته‌ی «آنتوان فرانس» که پیش‌آمد‌های حساب نشده زندگی، خدایان روی زمین‌اند.»

زندگی آذریزدی پر از فراز و نشیب است. او افتان و خیزان روزگار را چشید، اما هرگز از آموختن و کار کردن خسته نشد. صدای پیرمرد قصه‌گو هنوز بعد از گذشت ۱۱ سال از درگذشتش، به گوش ما می‌رسد؛ همانقدر صمیمی و همانقدر مصمم.