۱۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۲
سید‌محمد بحرینیان

به یاد آر!

«اگر ما پیروز بشویم دیگر هیچ‌کس در ایران سر گرسنه زمین نخواهد گذاشت و هیچ کارتن‌خوابی دیگر نخواهد بود...ملت! یادتان رفته قیمت دلار لحظه‌ای عوض می‌شد ... امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمی‌زند ...
کد خبر : ۵۱۲۲۵۹

«اگر ما پیروز بشویم دیگر هیچ‌کس در ایران سر گرسنه زمین نخواهد گذاشت و هیچ کارتن‌خوابی دیگر نخواهد بود…ملت! یادتان رفته قیمت دلار لحظه‌ای عوض می‌شد … امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمی‌زند … چون کاری شد کارستان … سال 91 که قیمت دلار آسانسوری بالا می‌رفت، نامه به مقام معظم رهبری نوشتم، گفتم من که از بیرون دارم به کشور نگاه می‌کنم و هیچ مسئولیتی ندارم الآن وقت عوض شدن همه مسئولان اقتصادی دولت است.» این عبارات بخشی از سخنان معاون اول رئیس‌جمهور، آقای اسحاق جهانگیری است. گفتنی‌ها دراین‌باره فراوان است:

یک. سکه از 10 میلیون تومان و دلار از بیست‌ویک هزار تومان گذشته است. در یک هفته گذشته قیمت بسیاری از کالاهای اساسی، بین 20 تا 30 درصد افزایش‌یافته، خرید خودرو، به آرزویی دور تبدیل‌شده و خرید خانه اساسا محال شده است. هرچند مردم به وحشت افتاده‌اند، اما فعالان اقتصادی تعجبی نکرده‌اند، خروجی آنچه در سال‌های گذشته رخ داد غیرازاین هم نمی‌تواند باشد. اقتصاد ایران، درحالی‌که نیازمند سیاست‌های انقباضی و سخت گیرانه است با ریخت‌وپاش دولت مواجه شده و کسری بودجه سنگین خود را با خلق پول و درنتیجه بی‌ارزش شدن ارزش پول ملی جبران می‌کند. این تازه در حالی است که دولت تعهدی هم به آرام نگاه‌داشتن فضا ندارد.

دو. گاهی دولت‌ها از سیاست‌های انقباضی مفید، استقبال نمی‌کنند تا حداقل فضای عمومی و روانی جامعه را آرام نگه‌دارند. ممکن است یک دولتمرد بگوید من فلان تصمیم درست ولی سخت‌گیرانه را اجرا نمی‌کنم تا جامعه آرام باشد. حال سؤال این است: این دولت، درک ناقصی از آرامش مردم دارد و نمونه‌اش را در مسائل آبان ماه و غائله بنزین دیدیم؛ از سوی دیگر هیچ سیاست درستی هم در پیش نمی‌گیرد و انقباضی عمل نمی‌کند، پس دولتی که نه به آرامش کوتاه‌مدت جامعه و نه به اصلاح بلندمدت اقتصاد پایبند نیست، دقیقا به دنبال چیست؟

سه. یکی از عوامل وضعیت امروز، کم‌اطلاعی مسئولان و ناهماهنگی مجریان است. رئیس‌جمهوری که به‌اشتباه، تعداد مشاغل حوزه فناوری اطلاعات را به‌جای دویست هزار، دو میلیون اعلام می‌کند، یعنی حتی یک برداشت حسی و سطحی از مسائل کلان کشور همچون اقتصاد و اشتغال ندارد. همین است که باعث می‌شود در انتخابات، معاون اولش کاندیدا شود تا ضعف علمی و عدم تسلط آماری او را پوشش دهد. بسیاری از سیاست‌های دولت، خنثی‌کننده یکدیگر است. درحالی‌که رئیس‌جمهور و وزیر اقتصاد بارها بر حمایت از بورس و رشد واقعی آن تأکید کرده‌اند، از سازمان خصوصی‌سازی پرسیده‌ایم چرا سهام عدالت به‌اندازه سایر بخش‌های بازار سرمایه رشد نکرده، پاسخ داده‌اند که چون بورس حباب دارد و رشدش هیجانی است! این وضعیت هماهنگی در ارکان اقتصادی دولت است.

چهار. طرح توزیع سبد کالا و آن صف‌های طولانی و بی‌نظمی که منزلت شهروندان را خدشه‌دار می‌کرد، ایده وزارت صمت همین دولت بود. یارانه‌ها نه به سمت هدفمند شدن رفت و نه حذف شد، نتیجه آن‌که یارانه هر ایرانی که زمانی 45 دلار ارزش داشت، امروز معادل 2 دلار است. مسکن مهر، با تمام اشکالاتش، بسیاری را خانه‌دار کرده بود، اما در این دولت متوقف شد، سرپناه بسیاری از مردم را مزخرف خواندند و پس از 7 سال، طرح تولید خانه‌های 25 متری را مطرح کردند. کارت سوخت را کنار گذاشتند و پس از 6 سال که بیش از 100 هزار میلیارد تومان به کشور خسارت وارد شد، دوباره به آن بازگشتند، با این تفاوت که میلیون‌ها ایرانی را ناراضی کردند و در مضیقه گذاشتند و کشور را به بحران کشاندند. نحوه مدیریت بازار ارز، سکه، خودرو، مسکن و اقلام خوراکی هم که برای همگان ملموس است. هنوز نمی‌دانند مشکل بازار خودرو، راه‌حل و منطق اقتصادی دارد و با دستور و بخشنامه، بازار مدیریت نمی‌شود! از هر سو که به عملکرد و رویکرد اقتصادی دولت می‌نگریم، کم‌تر نقطه سفیدی می‌یابیم، به قول حضرت حافظ «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود.»

پنج. ممکن است بپرسند این انتقادات در وضعیت فعلی چه وجهی دارد و بوی تخریب می‌دهد. در پاسخ باید گفت که همه احتمالا قبول دارند که این دولت اصلا نیازی به تخریب ندارد و انگیزه و رمقی هم برای تخریبش نمانده است. یادآوری و ثبت این موارد تنها برای آن است که اگر فردا کسی همچون معاون اول محترم جناب روحانی پرسید «مردم ایران یادتان هست وضعیت چه بود؟» یادمان بیاید.