آيـــات 1 تا 7 سورهي مباركهي مــــــــــــــــــــــدثــــــــــــــــــــر :
« بسماللهالرحمنالرحيم. يا ايهاالذين المدثر قم فانذر و ربك فكبر و ثيابك فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستكثر و لربك فاصــبر. »ايجامهي خواب به خود پيچيده. برخيز و انذار كن. و پروردگارت را بزرگ بشمار. و لباست را پاك كن. و از پليدي دوري كن. و منت مگذار و فزوني مطلب و بخاطر پروردگارت شكيبايي كن.
آيات پر است از اوامر و وجوباتي كه بايد انجام شود و انذار دارد و تشويق و ... ولي آنچه براي تبيين مطلب امروز نياز است قسمت پاياني آيه است "ولربـــــــــــــــــــــكفاصبـــــــــــــــــــر" اين رسالتي است بر دوش همهي مؤمنان بالاخص پيامبران و ائمه كه رهبري و امامت و پيغمبري و هدايت مردم را عهدهدار هستند. صبر براي خدا و در راه خدا و در دين خدا براي هدايت نـــــــــــاس و ... است. وقتي ميگوييم رسالت است يعني صددرصد "نيـــــاز" است و "احتيــــاج" است. و گرنه آخرش تباهي است و گرفتاري. و خطاب خدا با مردم مؤمن است نه كافران و بيهودهپرستان و ماديپرستان و آنانكه مؤمن نيستند! مؤمن يعني چه؟ يعني اينكه مسيري از جانب الله تبيين شده براي سعادت و آنانكه با ايمان به پاياني سعادتمند، قدم در اين راه ميگذارند را مؤمن ميناميم و مطمئنا وقتي امري از جانب "الله" براي تهيه لوازم مورد نياز طي مسير سعادت صادر ميشود بديهي است كه مؤمنان آن لوازم را بايد تهيه كنند زيرا شرط و شروط رسيدن به سعادت و رسيدن به مقصد وابسته به اوامر اوست. بگذاريد قسمت اعظمي از تبيين و تفسير آيه را اختصاص بدهيم به كلام نائــــبالامــــام(حفظهالله) ايشان درخصوص همين آيه ميفرمايند:
« خداوند در اول بعثت پيغمبر چند خط اساسي را جلوي رسول گرامي خود گذاشت كه باتوجه به اين چند خط و چند جهتگيري مهم، پيغمبراكرم(ص) بتواند اين بار سنگين بينظير را تحمل كند. يكي از اين خطوط، صبــــــــر بود. » (1)
و اما نسبت رسالت پيامبري با امت و ملتهاي مؤمن چگونه قابل تصور است؟
آنچه خطاب الله به پيغمبر است از صبر و مقاومت، نشانهايي است از آغاز راهي طاقتفرسا و خطرناك. از محاصرهي اقتصادي و توهين و توحش حيواني معاندين و حكمهاي كافرانه و قوانين كافرانه و از شعبابيطالب و ... ولي اين امر به "صبر" از آن جهت كه "رسالت" است: اول بايد انجام شود و دوم بايد گسترش پيدا كند و تبليغ شود چون او پيغمبر است. و از سوي ديگر اين خطاب فقط خطابي به يك شخص نيست خطابي است به يك فرستادهي خدا كه امتي و مؤمناني دارد و خطاب است به امامي و امتي دارد و خطاب است به رهبري كه ملتي دارد و ... و نهايتا خطاب است بر شيعيان اسلام يعني پيروان اسلام. (2)
همانطور كه تبيين شد امر به "صبـــــــــــــــــــر" يك "رسالـــت" به معناي واقعي كلمه است يعني با تمام جزئياتش يعني هم بايد امر خدا اطاعت شود و به مرحلهي فعل و انجام برسد و هم بايد "تبليــــغ" و هدايت شود. در اين راه رهبر مطمئنا يك نفر خواهد بود ولي او تنها نيست او امت و ملتي دارد كه امر بازهم با تمام جزئياتش (اجابت امر و تبليغ و هدايتش) به آنها نيز تعلق ميگيرد. يعني اگر شعبابيطالب است اگر محاصرهي اقتصادي است اگر سياهنمايي عقيدتي و رواني و تبليغات جاهلانه از جانب كافران است فقط به خاطر يك شخص نيست بلكه اعم از آن است يعني هم براي او هم براي امت و ملت و پيروان و حواريون ايشان ميباشد و اين سهيم بودن به خاطر انتخاب يكسان و مؤمنانه است و نهايــــــــــــتا براي اجابت امر "ولربـــــــــكفاصبـــــــر".
« شما ميدانيد از اول پيروزي انقلاباسلامي ايـــران تا امروز چقدر توطئه، چقدر خنجرهاي پنهاني زهرآلود عليه اين ملت، عليه اين نظام به كار گرفته شده است؟ يك قلم توطئه عليه ما، يك جنگ هشت ساله بود. هشت سال عليه ما جنگ را تحميل كردند. يك قلم توطئه بر ضد جمهورياسلامي، تحريم سيساله است. امروز سر و صدا و جنجال تحريم را بلند ميكنند. تحريم مال امروز نيست؛ جمهوري اسلامي سي سال است كه تحريم اقتصادي است. صبر اين ملت، ايستادگي اين ملت، بر همهي اين خباثتها، عداوتها و كارشكنيها فائق خود آمد. امروز به توفيق الهي، باذناللهتعالي، جمهورياسلامي در قلهي اقتدار سياسي و امنيتي خود قرار دارد. صبر را، ايستادگي و پايداري را فراموش نكنيد؛ اين يك قلم مهم در برنامهي زندگي هر انساني است كه داراي هدف والاست. » (3)
(2) شيعه به معناي لغوي آن منظور است كه همان معناي "پيرو" را افاده ميكند.
(3) بيانات امامخامنهاي در ديدار با طلاب خارجي حوزهي عليمهي قم،1389/8/3
ليـــــــنكهاي مرتبــــــط : (ديــــگر)