۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۷

پرده برداری زیبا کلام از بحران هویت اصلاحات

زیباکلام در یادداشتی نوشت: بعد از گذشت دو دهه از ایجاد جریان اصلاحات، اصلاح‌طلبان دیگر نمی‌توانند به این سوال پاسخ دهند که اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب کیست؟
کد خبر : ۵۰۳۴۸۴

صادق زیباکلام طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی به شرایط اصلاحات در روزهای بعد از استعفای موسوی لاری پرداخت. بخش‌هایی از این مطلب در ادام از نظرتان می‌گذرد.

استعفای آقای سیدعبدالواحد موسوی‌لاری از عمق به‌سطح آمدن بحرانی بود که از مدت‌ها پیش اصلاح‌طلبان را در خود فرو بروده بود. این بحران در نتیجه استعفای ایشان و عملا به‌بن‌بست رسیدن شورای‌عالی اصلاح‌طلبان به‌وجود نیامده، بلکه برعکس استعفای آقای ‌موسوی‌لاری و به‌بن‌بست رسیدن شورای‌عالی اصلاح‌طلبان ظهور بحرانی عمیق‌تری در جریان اصلاحات بوده که اکنون از عمق به‌سطح آن رسیده است.

انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاح‌طلبان بود. نه‌به‌واسطه آن که بخش قابل‌توجهی از نامزدهای اصلاح‌طلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر به‌واسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تایید‌صلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاح‌طلبان آن بود که بیش از دو سال می‌شد بدنه اجتماعی‌شان را از دست داده بودند، اما نمی‌خواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند.

افول جریان اصلاح‌طلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید. از اسباب و علل و دلایل دیگر که بگذریم اصلاح‌طلبان از بعد از انتخابات مجلس دهم و دور دوم انتخاب آقای روحانی، باید به یک پرسش اساسی و بنیادی پاسخ می‌دادند که در میان بدنه‌اجتماعی و حامیانشان به‌وجود آمده بود.

پرسش آن بود که کدام یک از سیاست‌های مهم کشور در نتیجه تشکیل مجلس دهم یا رای 24‌میلیونی به‌آقای روحانی تغییر کرد؟ اما اصلاح‌طلبان پاسخی برای ارائه به‌‌مخاطبان و بدنه‌اجتماعی خود نداشتند یا ندادند. اما این سوال منطقی فراموش نشد. متاسفانه لیدر اصلاحات نیز نتوانست و یا نخواست به این سوال پاسخ دهد و همچنان امیدوار بود که در انتخابات اسفند 98 بازهم طرفدارانشان به‌پای صندوق بروند.

این امید در حالی وجود داشت که بسیاری شواهد و قرائن حکایت از آن می‌کرد که اصلاح‌طلبان‌بدنه‌اجتماعی خود را از دست داده‌اند و نمی‌توانند به‌آسانی بدنه‌اجتماعی یا بخش‌هایی از آن برای شرکت در انتخابات تشویق کنند.

اشکال و ضعف اساسی بعدی اصلاح‌طلبان در آن بود که نتوانستند استراتژی اصلی و محوری را برای این جریان تعریف کنند. بعد از گذشت دو دهه از ایجاد جریان اصلاحات، اصلاح‌طلبان دیگر نمی‌توانند به این سوال پاسخ دهند که اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب کیست؟

بخش‌هایی از این جریان که امیدوارانه وارد انتخابات اسفندماه گذشته شدند، تتمه حیثیت اجتماعی این جریان را از میان بردند. به‌عبارت دیگر اصلاح‌طلبان دیر به‌فکر چه باید کرد افتادند.