۲۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۳:۰۰

داستان جنجالی مارادونا/ زاغه‌نشینی که سرکش شد

آصف کاپادیا، کارگردان فیلم «دیگو مارادونا» از اطلاعاتش درباره روز‌های پرفرازونشیب اسطوره آرژانتینی در ناپولی گفته است.
کد خبر : ۵۰۱۴۷۵

نشریه «FourFourTwo» با یادآوری فیلم «دیگو مارادونا»، از روز‌هایی نوشته که اسطوره فوتبال آرژانتین به ناپولی پیوست تا تبدیل به بُتِ هواداران پارتنوپی شود و دُن‌دیگو هم برای دومین مرتبه رکورد نقل‌وانتقالات فوتبال جهان را بشکند. «آصف کاپادیا» کارگردان فیلم هم درباره او نکات جالبی را بیان کرده که برخی از آن‌ها را در ادامه می‌خوانید.

آغاز دوران سرکشی
به گزارش خبرورزشی دیگو مارادونا با اقدامات مختلفی، هم سرزنش شد و هم مورد احترام قرار گرفت. برخلاف فیلم‌های قبلی آصف کاپادیا درباره زندگی «ایمی وین‌هاوس» و «آیرتون سِنا» که فوت کرده‌اند و قلب انسان‌های شکننده را نشانه می‌گرفت، این فیلم یک مستند ورزشی است که تا مدت‌ها برای همه اعتبار خواهد داشت. از کجا شروع کنیم؟ یا در واقع داستان کجا باید تمام شود؟ داستان مارادونا با جدّیت تا امروز هم ادامه دارد. فیلم به جای شرح حال دقیق از زندگی شگفت‌انگیز مارادونا تا امروز، به زمان آشفته و سرکش او در ناپولی می‌پردازد، که سال ۱۹۸۴ با انتقال او از بارسلونا شروع شد.

در استاندارد‌های امروز، به نظر می‌رسد این یک انتقال غیرعادی معادل پیوستن لیونل مسی به نیوکاسل باشد. با این حال دهه ۱۹۸۰ چشم‌انداز فوتبال بسیار متفاوت بود. کاپادیا می‌گوید: «تیم دیگری می‌خواست با او قرارداد امضا کند. هیچ‌کس حاضر به پرداخت آن مبلغ نبود. دیگو بهترین استعداد جوان محسوب می‌شد، اما در بارسلونا بدشانسی‌های زیادی داشت و موفق نبود. مچ‌پایش شکست، به هپاتیت مبتلا شد و همیشه در مهمانی بود.

صادقانه بگویم، فکر می‌کنم مردم آنجا نگاه بالا به پایینی به دیگو داشتند، برای اینکه او اهل آمریکای‌لاتین بود و آن‌ها اسپانیایی و کاتالونیایی بودند؛ بنابراین تنش‌هایی وجود داشت و او موفق شد. به غیر از کوپادل‌ری هیچ جامی نبرد. در آن زمان، بارسلونا تیم فعلی نبود و هرگز قهرمانی اروپا را به دست نیاورده بودند. برای یک دهه هم بود که قهرمان لیگ نشده بودند. اتلتیک‌بیلبائو و رئال‌مادرید تیم‌های قدرتمندی بودند، اما بارسلونا تیم درخشانی نبود؛ بنابراین آن‌ها می‌خواستند از دست دیگو خلاص شوند و ایتالیا جایی بود که بهترین فوتبالیست‌های آن دوران در آن بازی می‌کردند.

جایی که همه پول‌ها بود، اما ما درباره یک دنیای متفاوت با محدودیت بازیکن خارجی در هر تیم صحبت می‌کنیم. یوونتوس قبلاً پلاتینی و بونیک را داشت، آلمانی‌ها متشکل از ماتئوس، کلینزمن و برمه در اینتر بودند و میلان هم هلندی‌ها یعنی فان‌باستین، گولیت و رایکارد را داشت. دیوانه‌کننده بود؛ بنابراین جنوبی‌ترین تیم با دیگو قرارداد بست و حالا پیوندی بین ایتالیا و آرژانتین وجود دارد. من فکر می‌کنم او احساس وابستگی کرد. وقتی پیشنهاد آن‌ها را پذیرفت، خیلی درباره ناپولی نمی‌دانست، اما وقتی به اینجا رسید، احساس راحتی بیشتری می‌کرد.»

کار دشوار فیلم‌ساز
در یک مراسم معارفه قابل توجه ۸۵ هزار نفر در ورزشگاه سن‌پائولو حضور پیدا کردند تا ورود دیگو مارادونا را جشن بگیرند. کاپادیا در ادامه بیان می‌کند: «ناپل برای یک قهرمان از جان گذشته بود. زمان خوبی بود، ناپولی تیم خیلی خوبی نداشت و در حال سقوط بود، سپس دیگو آمد... چه داستانی.» کاپادیا که فرصت پیدا کرده بود به گنجینه‌ای از حدود ۵۰۰ ساعت فیلم ضبط شده از آن دوران دست پیدا کند، در این باره توضیح می‌دهد: «اولین نسخه فیلم ۵ ساعت بود. تنها ۴۵ دقیقه فیلم درباره رسیدن او به ناپولی بود و بعد از رسیدن به ناپولی نیم ساعت شد. خیلی زیاد بود و باید تصمیمات سختی می‌گرفتیم. ما تمرکز خودمان را روی ناپولی قرار دادیم. او به تیم کمک کرد ۲ مرتبه قهرمان سری A شود و جام یوفا را ببرد، همچنین در جام جهانی ۱۹۸۶ همراه آرژانتین قهرمان شد، اما مشکلات آنجا شروع می‌شود.»

من با همه فرق دارم
مارادونا در شهرت خودش زندانی شده بود و قادر نبود به زندگی عادی در ناپل برگردد. کاپادیا با نگرانی درباره آن دوران می‌گوید: «در ناپل مردم عالی بودند، اما شور و اشتیاق آن‌ها در سطح دیگری قرار می‌گیرد. همه سعی می‌کردند عشق‌شان را به او نشان دهند، اما کسی بود که دوست نداشت بیش از حد لمس شود؛ بنابراین برای دیگو مقابله با این نوع محبت دشوار بود. هزاران نفر هر کجا که بود، ظاهر می‌شدند.» این سرآغاز مشکلات بود، چراکه مارادونا در شهری پر از حاشیه و مواد مخدر زندگی می‌کرد که کنترل‌شان توسط مافیای محلی بود. مارادونا رژیم‌های خاصی داشت و بدن او دقیقاً شبیه به یک فوتبالیست نبود. فرناندو سینیورینی بدنساز شخصی مارادونا در مستند هم شخصیت ویژه‌ای نشان داده می‌شود، کسی که در پیشرفت او نقش بسزایی داشت. کارگردان فاش می‌کند: «در یک تیم فوتبال او رژیم خاص خودش را داشت. چند بازیکن چنین کاری انجام می‌دهند؟ چند بازیکن این‌طور فکر می‌کنند؟ او فکر می‌کرد با هرکس دیگری فرق دارد.»

ملاقات آصف و دیگو
آصف کاپادیا درباره ارتباطش با دیگو مارادونا هم می‌گوید: «من چند مرتبه مارادونا را در خانه‌اش ملاقات کردم. وقتی او در دبی زندگی می‌کرد، چند بار آنجا رفتم و با او صحبت کردم. دوست دارم مردم را وقتی که آرام و حواس‌جمع هستند ملاقات کنم، بنابراین نمی‌خواستم در جام جهانی در مسکو او را ببینم. اولین مرتبه‌ای که او را دیدم بازی بوکاجونیورز را تماشا می‌کرد و در حال صحبت بازی را می‌دید. با این حال بسیار خونسرد بود. او از همه‌چیز خاطرات خوبی دارد و خوب داستانش را روایت می‌کند.»

دوگانگی مارادونا
مایه اصلی فیلم مارادونا که در فیلمش تکرار می‌شود، حس دوگانگی بین دیگوی طغیان‌گرِ بی‌گناه از زاغه‌های بوینس‌آیرس و مارادونای سوپراستار جهانی است. کاپادایا توضیح می‌دهد: «این حاصلی از مصاحبه‌ها بود. وقتی فیلم را شروع کردم، نمی‌دانستم چطور همه این‌ها را کنار هم بگذارم. مردم می‌گفتند کسی که الان هست، کسی نبود که قبلاً بوده. این طرف دیگری از شخصیت اوست. بدون هیچ آموزشی، دیگو مفهومی از خودش مطرح می‌کند و می‌گوید من همین هستم که هستم. بدون اینکه مارادونا باشم از زاغه‌ها بیرون نیامده‌ام، اما وقتی تبدیل به مارادونا شدم، هرج‌ومرج ایجاد کردم.»