نگرانی از به انحراف کشیده شدن عزاداری ایام محرم، در چند سال گذشته، تحرکاتی را مبنی بر اصلاح این انحرافات به دنبال داشت. خیلیها دست به کار شدند و هشدار دادند و نصیحت کردند که مراقب «نحوه»ی عزاداریها باشید. از «حرکات» ناپسند در جریان عزاداریها پرهیز کنید چرا که «دشمنان دارند سوء استفاده میکنند». بخشنامهها، آییننامهها و توصیهنامههای متعددی صادر شد و جلسات پرشماری با مداحان و مدیران هیئتهای حسینی برگزار شد تا مگر جلوههای انحراف در عزاداریها اصلاح شوند. خلاصه مسئلهای به نام «چگونگی عزاداری» محل توجه واقع شد و حساسیتها نسبت به ورود برخی حرکتهای خرافی در عزاداریها بالا گرفت.
هر چند که این تحرک، ماهیتاً «تدافعی» بود و تحت تاثیر تبلیغات تخریبی رسانههای ضداسلام شکل گرفت اما همین هم غنیمت بود. چرا که برای رسیدن به این نقطه هم سالها به انتظار نشسته بودیم و مدتها طول کشید که بپذیریم اصولاً در عزاداریهای ما خرافه و انحراف راه یافته است!
با این همه که تمام همتمان را برای زدودن زنگار خرافه و تحریف از صورت عزاداریها معطوف کردیم، توفیق شایانی در این حوزه نیافتیم و تا ما به خود بجنبیم محملهای جدیدی برای شیوع انحراف ایجاد شد. یعنی خرافههای مدرن رایج شد در حالی که ما هنوز در قید خرافات قدیمی بودیم.
تازه این اول کار بود که ما در اصلاحش ماندهایم. این مرحله، بیشتر ناظر بر اصلاح «شکل»، «صورت» و «ظاهر» قضیه بود که در واقع نسبت به عظمت عاشورای حسینی، امری فرعی محسوب میشود. اصل ماجرا در جای دیگری است که ما هنوز به الفبایش هم نرسیدهایم.
از جمله خرافههای جدید در بیان حماسهی عاشورا، تلاش برای ارائهی شخصیتی امروزی و «مدرن» از سیدالشهداء(ع) است. به نمونههای زیر توجه فرمایید:
يكي از وعاظ برجسته و شناخته شده، در يكي از مجالس رسمي، از ضرورت خرافهزدايي در مراسم عزاداري سخن ميگفت! و به شدت به كساني كه داستانهاي غيرمستند از حوادث عاشورا نقل ميكنند معترض بود. خلاصه حسابی گرد و خاک راه انداخته بود که چرا باید داستان های جعلی در مورد عاشورا نقل کرد... ايشان همینطور داشت نصیحت می کرد تا رسید به قسمت روضه ی سخنرانی اش. در مقدمه ی روضه نیز گفت: يكي از درس های بزرگ سیدالشهداء(ع) درس «درس مبارزه با تبعيض نژادي» است و غربی ها بدانند که مولای ما پیش از آنها به این مسئله توجه داشته است. سپس براي اثبات اين موضوع، به جرياني در روز عاشورا اشاره نمود تا سيرهی عملي حسين(ع) را در برخورد با «آپارتايد» نشان دهد:
«امام حسين(ع) ميان فرزندش علياكبر و غلام سياه خود تفاوتي نميگذاشت. در صحنهی جنگ عاشورا، كه علي اكبر بر زمين افتاده بود، اباعبدالله(ع) بر بالين فرزندش حاضر شده و سر فرزندش را بر زانوي خويش نهاد و صورتش را بوسيد... غلام سياه امام حسین(ع)، كه اتفاقاً از سربازان حسيني و در حال شهادت بود، این صحنه را دید و در دلش آرزو كرد که ای کاش امام حسين(ع) بر بالین او نیز حاضر شده و با او نيز چنين برخوردي نمايد. در همين حال اباعبدالله(ع) را بر بالاي سر خود حاضر ديد... حسين(ع) سر غلام سياه را بر زانوی مبارک نهاده و دست به آسمان گشود و از خداوند خواست تا او را «روسفيد» گرداند و در اين هنگام چهرهی غلام سياه، نوراني شده و سفيدپوست گردید و اینگونه به ديدار پروردگار شتافت.»
اين واعظ توانا، با نقل اين داستان در پي آن بود تا سيرهی امام حسين(ع) و اسلام را در برخورد با مسئلهی تبعيض نژادي برجسته کند ولي با همين كار، به روشني نشان داد كه سياهپوست بودن، چيز خوبي نيست و بهتر است آدمي سفيدپوست باشد. حتي خداوند نيز بندگان سفيدپوستش را بيشتر دوست دارد. يعني اگر ميخواهيد پيش خدا برويد يادتان باشد که قبلاً سفيدپوست بشويد. روشن است که جهاد در رکاب امام زمانه، به خودی خود روسفیدیست و این «روسفیدی» با «پوستسفیدی» فرق دارد.
در مجلس دیگری، یکی از چهرههای علمی و دانشگاهی، از نسبت «دموکراسی» و «نهضت عاشورا» سخن میگفت. او نامهنگاری مردم کوفه به امام حسین(ع) و پذیرفتن این دعوت عمومی توسط امام حسین(ع) را نشانهی حضور «دموکراسی» در قضیهی عاشورا تفسیر کرده و میکوشید تا امام را پیشتاز دموکراسی نشان دهد!
این قبیل تفاسیر و تعابیر، بیش از هر چیز، نشان از انفعال ما دارد. ما چرا تلاش میکنیم تا اثبات کنیم که تشیع با آموزههای مدرن و امروزی همخوان است؟ اصولاً آیا این برای امام حسین(ع) فضیلتی محسوب میشود که او را چهرهای «دموکرات» معرفی کنیم؟
تحریف مدرن که میگوییم همین است و انصافاً انحراف در چگونگی عزاداری، در برابر این نوع انحرافات، فاجعه بار نیست. فاجعه این است که ار مکتب عاشورا تفسیر مدرن ارائه کنیم.