بر‌خلاف جریان آب شنا‌کردن هزینه دارد و شاید هنرمندی که فقط از راه هنر معاش می‌کند از عهده پرداخت آن برنمی‌آید. اگر بگوییم بسیاری از هنرمندان به واسطه همراه‌نشدن با جریان حاکم بر جامعه هنری آرام‌آرام به حاشیه رانده شده‌اند اغراق نکرده‌ایم و مریم امیرجلالی، بازیگری که با ایفای نقش در سریال‌های طنز یک دهه اخیر نامش را بر سر زبان‌ها انداخته بود یکی از همین هنرمندان است. امیرجلالی تا چند سال قبل پای ثابت بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های پرمخاطب طنز بود، اما فعالیت ۲ سال اخیرش به ایفای نقش کوتاه در فیلم بی‌سر و صدای «خالتور» خلاصه شده و به‌نظر می‌رسد هر روز از صحنه دورتر می‌شود.

به گزارش همشهری او که این روز‌ها حضور پررنگی در فضای مجازی دارد از مناسبات حاکم بر سینما و تلویزیون انتقاد می‌کند و می‌گوید در سینمایی که فامیل‌ها دور هم جمع می‌شوند و فیلم می‌سازند جایی ندارد و زندگی با حقوق بازنشستگی‌اش را به حواشی پررنگ کار در سینما و تلویزیون ترجیح می‌دهد. با مریم امیرجلالی درباره حضورش در سریال‌های طنز پرمخاطب، همکاری با رضا عطاران و سیروس مقدم و روز‌های کم‌فروغش در سینما و تلویزیون گفت‌وگوکرده‌ایم.
آخرین حضور شما در یک سریال تلویزیونی به حدود ۵ سال قبل برمی‌گردد و از سینما هم تا حدودی فاصله گرفته‌اید. این دوری خودخواسته بوده یا کارگردان‌ها تمایلی به همکاری با شما ندارند؟
دوری من از تلویزیون و سینما خودخواسته نیست و می‌توانم بگویم مثل خیلی از بازیگران دیگر کنار گذاشته شده‌ام. سریال «بیقرار» که مدتی قبل از تلویزیون پخش کردند هم ۴ سال قبل ساخته شد و در این مدت زمان نسبتا طولانی در هیچ سریالی بازی نکرده‌ام. مردم خیلی احساس دلتنگی می‌کنند و گاهی اوقات در کوچه و خیابان و حتی در فضای مجازی دلیل دوری‌ام از سینما و تلویزیون را می‌پرسند و نمی‌دانم چه جوابی به آن‌ها بدهم.
یکی از مشکلات بازیگران کم‌کار، مورد پرسش قرار گرفتن از سوی مردم است. در این مواقع چه پاسخی به مردم می‌دهید؟
خیلی اوقات جوابی برای آن‌ها ندارم و معتقدم مسئولان صدا و سیما باید پاسخگوی مردم باشند. مردم گاهی در مورد دلیل ساخته‌نشدن «خانه به دوش ۲» می‌پرسند و به آن‌ها می‌گویم سری دوم این سریال ساخته نشد، چون پارتی و رابطه نداشتیم.
در دوره‌ای شایعه ممنوع‌الکار‌شدن شما هم بر سر زبان‌ها افتاد. این موضوع می‌تواند دلیل کم‌رنگ‌شدن شما در سینما و تلویزیون باشد؟
کم‌کار‌شدنم این ذهنیت را برای خیلی‌ها ایجاد کرد که ممنوع‌الکار شده‌ام. عده‌ای خیلی کار‌ها می‌کنند و همچنان روی پرده سینما می‌درخشند، اما من در همه این سال‌ها بدون حاشیه کار کرده‌ام و دلیلی ندارد ممنوع الکار باشم. در یک دوره نسبتا طولانی پیشنهاد کاری نداشتم و به همین دلیل این احتمال که ممنوع‌التصویر شده باشم ذهنم را مشغول کرد. حتی مرا به برنامه «حالا خورشید» و شبی با عبدی دعوت کردند، اما هر بار بنا به دلایل نامعلومی و به بهانه‌های مختلف کنسل شد. بعد از این ماجرا‌ها موضوع را توسط یکی از دوستانم پیگیری کردم، اما مسئولان صدا و سیما گفتند ممنوعیتی در کار نیست.
معمولا در مصاحبه‌ها و برنامه‌های تلویزیونی، بیش از حد صریح و بی‌پرده صحبت می‌کنید. فکر نمی‌کنید به همین دلیل کارگردان‌ها کمتر سراغ شما می‌آیند؟
شاید حرف‌های من به مذاق عده‌ای خوش نیامده است. به قول یکی از دوستانم شاید حرف‌هایم و رفتارم با سلیقه برخی کارگردان‌ها و تهیه‌کننده‌ها جور در نمی‌آید. بار‌ها پیش آمده که برای کاری دعوت شده‌ام، اما تهیه‌کننده نام‌ام را حذف کرده است، اما نمی‌دانند من با حقوق بازنشستگی وزارت بازرگانی زندگی می‌کنم و به پول سینما و تلویزیون نیازی ندارم. با کسی مسئله شخصی ندارم و اگر حرفی می‌زنم به‌خاطر مردم است.
به پارتی‌بازی و رابطه داشتن برای ساخت سریال‌های تلویزیونی اشاره کردید؛ برای این حرف‌ها دلیل قانع‌کننده‌ای دارید؟
خیلی از سریال‌های تلویزیونی به سری ۴ و ۵ هم می‌رسد، چون رابطه اسپانسر آن‌ها با مسئولان صدا و سیما خوب است. مثلا همین حالا گفته می‌شود بانوی عمارت ۲ و ۳ هم ساخته خواهد شد.
این روز‌ها نقد‌های جدی به کیفیت فیلم‌های کمدی و سریال‌های طنز وارد است و منتقدان معتقدند سینما از حیث تولید آثار کمدی عقب‌گرد داشته است. این نقد‌ها را تا چه حد به آثار طنز وارد می‌دانید؟
کیفیت فیلم‌های کمدی‌ای که طی ۴ ماه اخیر در سینما هااکران شده به حدی نازل بوده که برای دیدن آن‌ها ترغیب نشده‌ام. متأسفانه یکسری فیلم کمدی ساخته شده که به‌شدت عامه‌پسند است و درصد قابل توجهی از مردم آن‌ها را نمی‌پسندند. حتی منتقد کارکشته‌ای مثل مسعود فراستی این فیلم‌ها را مستهجن و غیراجتماعی دانست و متأسفم که خانواده‌ها، بچه‌ها را برای دیدن این نوع فیلم‌ها به سینما می‌برند. به‌نظرم فیلم‌هایی که این روز‌ها در ژانر کمدی ساخته می‌شود برای بچه‌ها بدآموزی دارد و خانواده‌ها باید به این موضوع توجه کنند.
البته تعدادی از فیلم‌ها برای گیشه ساخته می‌شود و عده‌ای معتقدند در روز‌هایی که سینما به مرز ورشکستگی رسیده، ساخت فیلم‌های پرمخاطب لازم است.
برای نجات سینما باید فیلم باکیفیت در ژانر‌های مختلف ساخت. با یک حساب سرانگشتی یک خانواده پنج‌نفره برای رفتن به سینما دست‌کم ۱۰۰ هزار تومان هزینه می‌کند و باید ببینند در ازای این مبلغ چه چیزی دستگیرش شده است. مخاطب یا باید تحت‌تأثیر بازی خوب بازیگر قرار بگیرد یا سناریو برایش جذاب باشد و یا اینکه پیام مثبتی از فیلم بگیرد، اما هیچ کدام از این مولفه‌ها در فیلم‌های کمدی دیده نمی‌شود و به همین دلیل سال‌هاست به سینما نرفته‌ام. گاهی اوقات به اکران‌های خصوصی دعوت می‌شوم، اما کیفیت کار‌ها به حدی نازل است که قبل از پایان فیلم، محل را ترک می‌کنم. متأسفم که سطح سلیقه مردم هم به حدی تنزل پیدا کرده که برخی از این فیلم‌ها فروش میلیاردی دارند.
مردم می‌توانند با تحریم فیلم‌های بی‌کیفیت کمدی، تهیه‌کننده‌ها را به ساخت فیلم‌های بهتر وادار کنند. فکر می‌کنید این اتفاق به سینمای ایران کمک می‌کند؟
تعداد فیلم‌های کمدی به حدی زیاد شده که خیلی‌ها سینما‌رفتن را با تماشای فیلم خنده‌دار مترادف می‌دانند. در چنین بستری تماشای فیلم‌کمدی بی‌کیفیت به شعور هر کسی برنمی‌خورد و خیلی‌ها با تماشای این فیلم‌ها قهقهه سر می‌دهند. شخصا فکر نمی‌کنم چنین اراده‌ای از سوی مردم شکل بگیرد؛ چرا که آن‌ها بیش از هر زمان دیگری می‌خواهند خنده و شادی را در آغوش بکشند.
بازیگر طنز یا کمدین خوب نداریم یا فیلمنامه‌ها ضعیف است؟
کمدین خوب زیاد داریم، اما وقتی سناریو به‌شدت ضعیف است از دست بازیگر هم کاری ساخته نیست. وقتی سناریوی ضعیف به مهران غفوریان می‌دهند نمی‌تواند نه بگوید، چون زندگی‌اش از راه بازیگری می‌چرخد. اگر همه پیشنهاد‌ها را رد کند زندگی‌اش لنگ می‌شود و به همین دلیل تفاوت مهران غفوریان با آن بازیگر یک دهه قبل از زمین تا آسمان است. امیر جعفری وقتی ۲ سال بیکار می‌ماند به نخستین پیشنهاد پاسخ مثبت می‌دهد و به تنها چیزی که فکر می‌کند پول است نه آبرو و حیثیت و کارنامه هنری‌اش.
ورود بازیگران نقش‌های جدی به کار‌های کمدی را چقدر در افت کیفیت فیلم‌ها و سریال‌های طنز دخیل می‌دانید. مثلا بازیگری که با یک نقش جدی سیمرغ جشنواره فجر سال قبل را برده، در یک فیلم کمدی بازی کرده و خروجی کار هم قابل اعتنا نبوده است.
مسئله این است که عده‌ای در مهمانی‌ها دور هم جمع می‌شوند و نقش‌ها را بین هم تقسیم می‌کنند. آش به حدی شور شده که گاهی یکسری فامیل دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند فیلم بسازند. مثلا کسی بوده که قبلا کار خیاطی می‌کرده، اما حالا فیلم تدوین می‌کند. خیلی از بازیگران سالخورده زن که اخیرا در فیلم‌ها و سریال‌ها بازی می‌کنند را نمی‌شناسیم و جای بازیگران قدیمی را گرفته‌اند. خیلی از همین بازیگران قدیمی به‌دلیل خانه‌نشینی‌های طولانی دچار افسردگی شده‌اند و حتی شایعه مرگشان بر سر زبان‌ها افتاده است. این اتفاق برای من هم رخ داد، اما وقتی فکر کردم به این نتیجه رسیدم که مردم درست می‌گویند؛ انگار مریم امیر جلالی بعد از «چارخونه»، «چار دیواری»، «ترش و شیرین» و «متهم گریخت» از یاد‌ها رفته است.
در یکی از مصاحبه‌ها گفته‌اید عده‌ای برای بازی در فیلم‌های سینمایی پول هم می‌دهند. هنوز هم چنین فضایی در سینمای ایران وجود دارد؟
با قاطعیت اعلام می‌کنم چنین فضایی وجود داشته و هنوز وجود دارد. عده‌ای به جای حضور در یک برنامه هنری در لاتاری شرکت می‌کنند. بازیگری برای حضور در یک فیلم سینمایی ۵۰ میلیون پول می‌دهد و اگر استعداد و ارتباطات خوبی داشته باشد می‌تواند سالی ۵۰۰ میلیون تومان دربیاورد. یک بار پسر جوانی از دبی آمد و بابت بازی در یک فیلم ۷۰ میلیون تومان داد، اما با همان یک فیلم تمام شد و رفت پی کارش.
البته خیلی‌ها ازجمله خود شما بدون تحصیلات آکادمیک وارد عرصه بازیگری شدید.
من به‌طور کاملا اتفاقی بازیگر شدم. ماجرا از این قرار است که طبقه اول ساختمان ما لوکیشن نخستین فیلم سینمایی بهمن زرین‌پور بود و من برای تماشا، مدام به آنجا می‌رفتم. علی نصیریان، زیبا بروفه و برزو ارجمند از بازیگران آن کار بودند و من برای اینکه ارادتم را به آن‌ها نشان بدهم برایشان کیک می‌پختم و بعد از مدتی به دوستان خوبی برای هم تبدیل شدیم. یک روز آقای نصیریان به من گفت چه شغلی داری که گفتم به‌عنوان حسابدار در وزارت بازرگانی کار می‌کردم و الان در انتشارات خوارزمی مشغول به‌کار هستم. ایشان به من گفت چرا بازیگر نمی‌شوی که من هم برایشان توضیح دادم در یک خانواده کاملا سنتی بزرگ شده‌ام و به همین دلیل نتوانستم سمت هنر بروم. چند روز بعد عوامل کار مرا به لوکیشن جدید دعوت کردند و آقای زرین‌پور متنی دست من داد و از خانم محبوبه اسکندری خواست مرا گریم کند تا در یکی از سکانس‌های فیلم بازی کنم. آن سکانس را بدون تپق بازی کردم و همه برایم کف زدند و بعد از آن هم از طرف مرضیه برومند برای بازی در فیلم «مربای شیرین» پیشنهاد همکاری دریافت کردم. من بدون تحصیلات آکادمیک وارد سینما شدم، اما برای خودم کیسه ندوختم.
در کارنامه هنری شما هم بازی در چند فیلم کم مخاطب دیده می‌شود. مردم بابت بازی در این فیلم‌ها به شما اعتراض نکردند؟
تا چند سال قبل مردم بابت بازی در بعضی فیلم‌ها مواخذه‌ام می‌کردند، اما حالا بیشتر به مشکلات اقتصادی خودشان فکر می‌کنند. موقع پخش خانه به دوش یا متهم گریخت از تلویزیون، خیابان‌ها خلوت می‌شد، اما حالا این اتفاق نمی‌افتد. کسانی که مدام از خدمت به مردم دم می‌زنند باید کاری کنند که آن‌ها برای ۲ ساعت هم که شده مشکلاتشان را فراموش کنند و فیلم و سریالی ببینند که دوستش دارند. حمید لولایی کجاست و چه کسانی جایش را گرفته‌اند؟ چه کسانی فتحعلی اویسی را از سینما و تلویزیون فراری دادند؟
یکی از دلایل بی‌کیفیت درآمدن فیلم‌های کمدی، شتابزدگی در تولید است. فیلم خالتور که آخرین کار سینمایی شماست در چند روز ساخته شد؟
فضای سینمای ایران به‌گونه‌ای است که عوامل تولید کمتر به کیفیت اهمیت می‌دهند و معیار سنجش موفقیت فیلم‌ها این است که میلیاردی فروخته یا نه. فیلم خالتور طی کمتر از یک ماه و بین ۲۰ تا ۲۵ روز ساخته شد.
در کارنامه هنری شما بازی در فیلم‌های «شب‌های تهران» داریوش فرهنگ و مربای شیرین مرضیه برومند دیده می‌شود و حالا به خالتور و «ما خیلی باحالیم» رسیده‌اید. فکر می‌کنید به‌عنوان بازیگر پیشرفت داشته‌اید؟
اعتراف می‌کنم پیشرفت نداشته‌ام، چون نقشی که در خانه به دوش بازی کردم برای همه کارگردان‌ها الگو شده است و باید نقش زنان عصبی و در عین حال مهربان و عاشق خانواده را بازی کنم. وقتی از کارگردان‌ها می‌پرسم چرا مرا برای این نقش انتخاب کرده‌اید می‌گویند کسی مثل شما جیغ نمی‌زند.
البته می‌توانید این نقش‌ها را نپذیرید.
در سال‌های اخیر خیلی از نقش‌ها را نپذیرفتم، اما برای حسین فرح‌بخش احترام زیادی قائلم و به همین دلیل وقتی به‌عنوان تهیه‌کننده پیشنهاد بازی در خالتور را داد روی حرفش حرف نزدم. البته اینکه آقای فرح‌بخش از شب‌های تهران به خالتور رسیده هم جای حرف دارد.
در ماجرای افت کیفیت فیلم‌های کمدی چه کسانی را مقصر می‌دانید. نویسنده و کارگردان‌ها مقصرند یا مردم که بابت تماشای این فیلم‌ها به سینما می‌روند؟
به‌نظرم فیلمنامه‌های ضعیف، سطح سلیقه مردم را تنزل داده و باعث شده در ژانر کمدی از فیلمی مثل «اجاره‌نشین‌ها» به فیلم‌های ضعیفی برسیم که هم‌اکنون روی پرده است. سلیقه مردم را به حدی تنزل داده‌اند که اگر فیلمی مثل «بچه‌های آسمان» در سینما اکران شود، بچه‌های نسل امروز به نشانه اعتراض سینما را ترک خواهند کرد، اما فیلم‌هایی مثل خالتور را می‌پسندند. در چنین بستری تهیه‌کنندگان و کارگردانان مسیر خودشان را ادامه می‌دهند و فیلمی می‌سازند که با سلیقه مردم جور دربیاید.
ممکن است با کار تازه‌ای به سینما یا تلویزیون برگردید؟
دور بازیگری را خط کشیده‌ام، چون در این چند سال خیلی اذیت شدم. متأسفانه برخی‌ها مدام به زندگی بازیگران سرک می‌کشند. جزو معدود بازیگرانی هستم که در اینستاگرام جواب مردم را می‌دهم، اما عده‌ای از نوع پوشش من ایراد می‌گیرند و مجبور می‌شوم آن‌ها را وارد بلاک لیست کنم. به جای ساخت فیلم‌های کمدی بی‌محتوا باید در سینما به مردم فرهنگ یاد بدهیم تا وارد حریم خصوصی یکدیگر نشوند.
مریم امیرجلالی که تا چند سال قبل به واسطه ایفای نقش در سریال‌های طنز تلویزیون طرفداران زیادی داشت، این روز‌ها بیش از آنکه روی پرده سینما یا مقابل دوربین تلویزیون باشد در فضای مجازی حضور دارد و گاهی با تماشای فوتبال و خواندن کتاب اوقاتش را می‌گذراند. او علاقه زیادی به فوتبال دارد و فوتبال را با ناصر حجازی و استقلال ۲ دهه پیش می‌شناسد.
هنوز هم فوتبال را دنبال می‌کنید؟
استقلال ناصر حجازی را دوست داشتم و به‌خاطر او بازی‌های این تیم را دنبال می‌کردم، اما چند سالی می‌شود که فوتبال هم به سیاست آلوده شده است. تماشای فوتبال مثل سال‌هایی که امثال مرحوم حجازی کار می‌کردند برایم جذاب نیست و ترجیح می‌دهم به جای فوتبال نگاه‌کردن، کتاب بخوانم.
در چه زمینه‌ای بیشتر مطالعه می‌کنید؟
بیشتر کتاب داستان و رمان می‌خوانم. زوربای یونانی نوشته نیکوس کازانتزاکیس با ترجمه محمد قاضی را بار‌ها خوانده‌ام و مقدمه کتاب برایم خیلی جذاب است. وقتی کارمند انتشارات خوارزمی بودم هر کتابی منتشر می‌شد یک جلد آن را از نویسنده هدیه می‌گرفتم و کتابخانه پر و پیمانی داشتم. بیشتر کتاب‌ها فلسفی بود و قبل از اسباب‌کشی به خانه جدیدم همه آن‌ها را به یک کتابخانه اهدا کردم.
رمان‌های داخلی را می‌پسندید یا بیشتر اهل مطالعه رمان‌های خارجی هستید؟
کتاب‌های فرید دانش‌فر را خیلی می‌پسندم و آثار شارلوت برونته و مری ماتیسن از جمله رمان «پر» را بار‌ها خوانده‌ام. به شعر هم علاقه دارم و از خواندن اشعار سیمین بهبهانی و حمید مصدق لذت می‌برم.
همکاری با رضا عطاران و بازی در سریال‌های طنز پرمخاطب نقطه روشن کارنامه هنری مریم امیرجلالی است و خیلی‌ها او را به واسطه بازی در سریال‌های خانه به دوش، متهم گریخت و ترش و شیرین می‌شناسند. امیرجلالی می‌گوید به‌طور ناخودآگاه از کارگردان‌هایی که کار طنز می‌کردند فاصله گرفته و به همین دلیل کار‌های نسبتا قدیمی‌اش در ذهن مردم مانده است.
از یک دوره همکاری شما با کارگردان‌هایی که کار‌های طنز پرمخاطب می‌ساختند قطع شد. بهتر نبود به همکاری با رضا عطاران و سعید آقاخانی ادامه می‌دادید؟
آقای عطاران از یک دوره کارگردانی را کنار گذاشت و به واسطه دستمزد‌های بالایی که می‌گیرد فقط بازی می‌کند. در واقع پول و برخی مسائل دیگر او را از تلویزیون دور کرد. سعید آقاخانی هم بعد از اینکه سیمرغ گرفت کلاس کارش بالا رفته و دیگر با تلویزیون کار نمی‌کند. یک‌بار برای بازی در یکی از کار‌های منوچهر هادی که درام زیبایی هم بود پیشنهاد داشتم، اما چون درگیر سریال «زیر هشت» و همکاری با سیروس مقدم بودم نپذیرفتم. همین باعث شد آقای هادی دیگر با من کار نکند، اما سیروس مقدم که با پایتخت معروف شده حالا با امثال من کار نمی‌کند. از طرف من قصوری نبوده و کارگردان‌ها از من فاصله گرفته‌اند.
شما در ۳ سریال تلویزیونی پرمخاطب با رضا عطاران همکاری کردید. او با کارگردان‌های دیگر چه تفاوتی داشت؟
رضا عطاران برخلاف خیلی از کارگردان‌های دیگر مشورت‌پذیر بود و به بازیگر اختیار عمل می‌داد. مثلا خیلی از دیالوگ‌هایی که در سریال خانه به دوش می‌گفتم بداهه بود و عطاران به‌عنوان کارگردان خیلی از این موضوع استقبال می‌کرد. گاهی اوقات به من می‌گفت تو هر چه بگویی قشنگ است و همین برخورد‌ها به بازیگر انرژی می‌دهد. سبک کار او برخلاف کارگردان‌هایی است که به بازیگر می‌گویند یک «واو» به دیالوگت اضافه نکن.
وقتی خانه به دوش به پایان رسید خیلی‌ها منتظر سری دوم این سریال بودند. چرا خانه به دوش ۲ ساخته نشد؟
مردم هنوز از من می‌خواهند که به عطاران بگویم خانه به دوش ۲ را بسازد، اما خبر ندارند که مدت‌هاست او را ندیده‌ام. وقتی برای احوالپرسی هم با آقای عطاران تماس می‌گیرم جوابم را نمی‌دهد.