۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۱۲

میرزا اسد: برای «بانوی عمارت» دیالوگهای «هزاردستان» را حفظ کردم

رامتین خداپناهی بازیگر نقش «میرزا اسد» سریال «بانوی عمارت» با اعلام اینکه این مجموعه توانسته یک اثر آبرومند باشد، از ضرورت ساخت سریال‌های تاریخی و پرداختن به این بخش توسط هنرمندان گفت.
کد خبر : ۴۴۳۷۷۵

در حال حاضر صدا و سیما و آثارش خیلی زیر تیغ انتقاد مرم و منتقدان است، این موضوع هم باعث شده که سریال‌ها زیر ذره‌بین قرار گیرند و کار بازیگران و عوامل مجموعه‌ها را سخت‌تر کند. «بانوی عمارت» چه ویژگی‌هایی داشت که بازی در آن را پذیرفتید؟

خداپناهی: ویژگی‌هایی که «بانوی عمارت» در بخش فیلمنامه‌نویسی و روند تولید طی کرده است، فکر می‌کنم حداقل در پنج سال اخیر، جزء آثاری باشد که ویژگی‌های یک سریال خوب را داشته است، یعنی فیلمنامه خیلی پرقدرتی دارد، کارگردانی که پشت این کار قرار گرفته، یک شخص کاربلد، دارای وسواس و با توانمندی اجرایی بسیار خوبی است. تمام افرادی که در این اثر حضور دارند در کار خودشان اشراف کافی و وافی داشته‌اند. من فکر می‌کنم یکی از دلایلی که موجب انتقاد مردم از تلویزیون و سریال‌هایش می‌شود، ضعف و نابلدی افرادی است که کار اجرایی را بر عهده دارند. البته بخش زیادی از این مشکلات به مشکلات مالی تلویزیون بازمی‌گردد. با توجه به تورم اقتصادی که گریبان مردم را گرفته است، خیلی از افراد چه در مقام بازیگر و یا کسانی که در پشت دوربین با تلویزیون کار نمی‌کنند، البته ما با افراد خاص هیچ کاری نداریم که نورچشمی‌ها چه دستمزدهایی دریافت می‌کنند که آنها تنها چهار درصد هستند، اما 96 درصد انسان‌ها در حال حاضر با پایین‌ترین میزان حق دریافت دستمزد در بخش تولیدات هنری کار می‌کنند.



** ساخت «بانوی عمارت» با 40 درصد ظرفیت بودجه سریال‌های گردن‌کلفت تاریخی

«برای مثال تنها دلیلی که بچه‌ها را در تولید سریال«بانوی عمارت» و ادامه دادن در این مسیر هدفمند می‌کرد، واژه‌ای به نام عشق بود و غیر از این هیچ دلیل دیگری نمی‌توانست این پروژه را به سرانجام برساند. با پایین ترین میزان دستمزد، یعنی ما با 40 درصد ظرفیت بودجه‌ای که امروز در اختیار سریال‌های گردن‌کلفت تاریخی قرار می‌گیرد و نه به درد دنیایمان می‌خورد و نه آخرتمان، در مسیر تولید این اثر حرکت کرده‌ایم. اکثر بازیگران و عوامل در پایین‌ترین میزان دستمزد قرارداد بستند و پول‌هایشان را دو ماه، سه ماه دریافت نمی‌کردند. پروژه چند بار به خاطر مشکلات مالی به تعطیلی انجامید اما خوشبختانه تنها دلیلی که بچه‌ها را مجاب می‌کرد با انرژی و نیرو کار کنند این بود که می‌دانستیم سرانجامش یک اثر آبرومند است. البته ظرفیت‌ها را با ظرفیت‌های کشورم مقایسه می‌کنم. اگر می گویم اثر آبرومند منظورم این نیست که کارم را با یک سریالی مثل «گیم آف ترونز» مقایسه کنم. من در مصاحبه‎ای هم اعلام کردم همین تبلیغات اول و آخر این سریال را اگر پولش را در اختیار این پروژه‌ها بگذارید، که میلیارد میلیارد تبلیغ می‌گیرید، می‌توانید سالی پنج اثر پربیننده و پرمخاطب با کیفیت الف تولید کنید، اما متاسفانه سیاست یا اراده‌ای برای تولید یک اثر خوب وجود ندارد.»



** مثل خانواده‌ای هستیم که نمی‌داند عقبه‌اش کیست

ایرناپلاس:تاریخی بودن این اثر تا چه اندازه توانسته به دیده شدن و جذابیت «بانوی عمارت» کمک کند؟

وقتی نام تاریخ آورده می‌شود طبیعتا بخشی از گذشته و هویت ما را شامل می‌شود. با پخش این سریال چند نفر از دانشجویانم به من مراجعه کردند و گفتند که ممکن است چند کتاب از دوران قاجار به ما معرفی کنید که ما این تاریخ را بشناسیم. چطور یک ملت می‌تواند ازعقبه خود هیچ اطلاعاتی نداشته باشد؟ بخشی از وظیفه ما به عنوان هنرمند این است که تاریخ را به مخاطب بشناسانیم. در آمریکا، سالیانه کلی هزینه و سرمایه می‌شود که بخش‌هایی از تاریخ خود را در سینمای هالیوود به تولید و نمایش بگذارند. در طول سال مطمئن باشید بخشی از تاریخ آمریکا با هزینه های بسیار و کیفیت برتر به سریال تبدیل می‌شود، چون قرار است این کشور سیصد ساله برای خود تاریخ بسازد. حالا شما فکر کنید یک کشوری با ده هزار سال سابقه تاریخی تا چه اندازه در برقراری شناسنامه تاریخی‌مان حال چه در تلویزیون، سینما و تئاتر تلاش شده است. البته من می‌گویم امروزه هر سه آنها یک رسانه و مدیا هستند. واقعا این تلاش‌ها زیر صفر است. این عامل یکی از دلایل بهم ریختگی امروز هویت فرهنگی ما است که متاسفانه در بخش فرهنگ هم به عضوهای دیگر جامعه تعمیم پیدا کرده است. نقصانش از اینجا آغاز شده، هیچ بنیان فرهنگی نسبت به گذشته موجود نیست. نمی‌دانیم از کجا آمده‌ایم. مثل خانواده‌ای هستیم که نمی‌داند عقبه‌اش کیست. باید روی همه این موارد کار شود.



**ملتی عاشق شنیدن داستان هستیم

ایرناپلاس:شما برای حل این مشکلات و روی آوردن کارگردان‌ها به ساخت آثار خوب و باکیفیت تاریخی چه راهکارهایی را در نظر می‌گیرید؟

خداپناهی: ببینید انگلیسی‌ها یک کهنه‌کفش جد و آبادشان را لای زرورق نگه می‌دارند، چون هویت گذشته آنهاست. ما هم باید این کار را بکنیم. ملت ما دوست دارند قصه بشنوند، چون عاشق شنیدن داستان هستند. ما ایرانیان ملت شنیداری هستیم. خیلی ملت خوانشی که کتاب بخوانیم، نیستیم. ما باید این نقصان را برطرف کنیم. به نظرم این اتفاق باید بیفتد و امیدوار هستم که فتح بابی برای ورود به بخش‌های مختلف تاریخی شده باشد. تاریخ ادبیات ما مشحون از آثار ارزشمند است. شاهنامه، هفت پیکر نظامی، تاریخ بیهقی که این کتاب‌ها پر از پیچ و خم‌های تاریخی در قالب داستان و قصه دارند که می‌توانند به یک فیلمنامه قوی تبدیل شوند و ما می‌توانیم با بخشی از آنها با اسطوره‌ها و افسانه‌ها و با جذابیتشان آشنا شویم. ما می‌توانیم با بهره‌گیری از تکنولوژی و فناوری روز دنیا در بخش سینما داستان‌ها و روایت‌های تاریخی سرزمین خود را به تصویر بکشیم که خود این به آرامش جامعه کمک می کند.



**گویش دوبلورها خیلی به من کمک کرد

ایرناپلاس: درباره نقش «میرزا ‌اسد» بگویید، شاید همذات‌پنداری با چنین شخصیتی که بازاری است و در دوران قاجار زندگی می‌کند، تا حدودی مشکل باشد. چطور توانستید با این شخصیت ارتباط برقرار کنید و به آن نزدیک شوید؟ کارگردان تا چه اندازه برای رسیدن شما به میرزااسد کمک کرد؟

خداپناهی: کارگردان در یک اثر هنری می‌تواند نقطه نظرهای خود را بدهد. در واقع کارگردان مثل یک رهبر ارکستر است، اما شما خود هم باید توانمندی نوازندگی را داشته باشید، یعنی باید این اشراف را داشته باشید که اگر کارگردان گفت فلان نت تو فالش است شما بتوانید سازتان را کوک کنید و نت را از فالشی بیرون بیاورید. مسلما این تعامل بین کارگردان و بازیگر انجام می‌شود، اما اگر بازیگر نتواند آن نقطه نظرات کارگردان را جامعه عمل بپوشاند چه اتفاقی می‌افتد. خب طبیعتا ما در معرض روزمرگی خود هستیم ولی وقتی می‌خواهیم در یک اثر تاریخی قرار بگیریم همه چیز از زبان بدن تا زبان گفتار باید با آن ریتم و ضرب‌آهنگ میزان شود. درست است قصه‌ای که «هزاردستان» دارد و مربوط به عهد قجر نیست، اما من سعی کردم که در خلوت خودم و در طول تولید این اثر را مدام ببینم. این نوع گویش دوبلورها خیلی به من کمک کرد. یک موسیقی که به شدت این فضای ذهنی را برای من حفظ می‌کرد و شاید ربطی به آن دوره هم نداشته باشد، ولی تداعی‌کننده آن دوره در ذهن من بود آثار اسفندیار منفردزاده بود. من سعی می‌کردم به اینها گوش کنم.



** حفظ کردن دیالوگ‌های «هزاردستان» سر صحنه «بانوی عمارت»

«حتی سر صحنه به خاطر دارم که بخش‌هایی از دیالوگ‌های حاجی واشنگتن و دیالوگ‌های آقای انتظامی در «هزاردستان» را حفظ کنم و سعی می‌کردیم که حتی در قالب شوخی این دیالوگ‌ها را بگویم. سعی می‌کردیم خود را این گونه در این فضا نگه داریم. زبان بدن خیلی سخت است. زبان بدن ما امروزی است و مسلما خیلی با گذشته متفاوت است. در یک دوره تاریخی قجرها زندگی می‌کنید که دوره بسیار پرسانسوری است و زنان و مردانش در یک بستر بسته گذران می‌کنند. این بستر بسته، روی زبان بدن افراد کوی و برزن هم تاثیر می‌گذارد، بدن‎ها عصبی و جمع شده‌اند. خیلی با دست و پاهایشان مثل امروز حرف نمی‌زنند. اینها مواردی است که بچه‌هایی که تجربه داشتند و از تئاتر آمده‌اند یا پیشینه بازیگری پرقدرتی دارند مثل پانته‌آ پناهی‌ها، شبنم فرشادجو، احسان منظور، صالح میرزاآقایی و ... . هر چند که یک بخش از بازیگران ما بازیگران بی‌تجربه و جدید هستند.»



**قیاس «بانوی عمارت» با شهرزاد

ایرناپلاس: در بعضی از نقدها این مجموعه را با سریال «شهرزاد» مقایسه کرده‌اند، نظر خود شما درباره این قیاس چیست؟

من هم این نظر را شنیده‌ام. متاسفانه یا خوشبختانه سریال «شهرزاد» را ندیده‌ام که بتوانم نظر بدهم. قصه عاشقانه، مختص سریال یا فیلم خاصی نیست. در سینمای روز دنیا شاید سالی صد فیلم عاشقانه ساخته می‌شود. باید دید که این نگاه چه نگاهی است؟ یک نمایشنامه‌ای به اسم هملت از قرن 17 تا الان هزاران هزار اجرا رفته است. هیچ کسی هم نمی‌تواند بگوید من هملت را اجرا کرده‌ام تو چرا اجرا میکنی؟ هر کسی از زاویه دید خود این اثر را کارگردانی می‌کند. باید ببینیم که زاویه دید احسان جوانمرد به عنوان فیلمنامه‌نویس و عزیزالله حمیدنژاد به عنوان کارگردان از چه منظری به این روایت نگاه می‌کنند. البته فکر می‌کنم «شهرزاد» در عصر پهلوی روایت می‌شد. «بانوی عمارت» یک عاشقانه سیاسی-اجتماعی است. بافت و لایه‌هایی از شخصیت‌ها رادر یک گذار سیاسی-اجتماعی بررسی می‌کند. دیالوگ های احسان جوانمرد باید چندبار شنیده شود تا دریافت شود. خیلی زیبا و هنرمندانه کارش را جلو برده است. باید بینندگان نظر دهند. ولی من فکر نمی‌کنم این اتفاق افتاده باشد.