۱۱ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۲

روایتی از حضور مربیان تحصیل‌کرده در فوتبال ایران

افشین قطبی در فولاد خوزستان، علیرضا منصوریان در ذوب آهن، محمد تقوی در تراکتورسازی و چند سرمربی دیگر در فوتبال ایران، کلکسیون جذاب این فصل لیگ برتر را تکمیل کرده‌اند.
کد خبر : ۴۴۲۲۰۱

فوتبال ایران در حال پوست اندازی است. بازیکنان قدیمی به مرور از مستطیل سبز خداحافظی می کنند و وارد حرفه سرمربی گری می شوند. نام های جدیدی روی نیمکت باشگاه ها شنیده می شود که سال هایی نه چندان دور، فوتبالیست بودند. همه این اتفاقات بیانگر تغییر نسل فوتبال ایران است. بازگشت سرمربی هایی هم چون افشین قطبی و محمد تقوی به کشور، نشان می دهد فوتبال ایران در حال پیشرفت است. با امیر حاج رضایی، مفسر و منتقد فوتبال درباره شرایط این روز های فوتبال ایران گفت‌وگو کرده ایم.

*افشین قطبی پس از سال ها حضور در شرق آسیا، دوباره تصمیم گرفت به فوتبال ایران بازگردد. به نظر شما انگیزه قطبی از بازگشت به فوتبال ایران چیست؟ با توجه به اختلاف فوتبال شرق با غرب آسیا، فکر می کنید او نتایج قابل قبولی در فولاد کسب خواهد کرد؟ اصلا هدف سرمربی سابق تیم ملی از بازگشت به کشورش چیست؟

سرمربی ها در فوتبال به دنبال جایگاهی هستند که زندگی آن ها را تامین کند. جان توشاک که زمانی بر روی نیمکت رئال مادرید نشسته بود، در هفتاد سالگی به ایران آمد. برای سرمربی های حرفه ای فوتبال، اهمیتی ندارد کجای جهان سرمربی باشند. برای آن ها درآمد حاصل از این کار اهمیت بسیار بیشتری دارد. افشین قطبی هم خارج از این مدار و قاعده نیست. برای قضاوت عملکرد افشین قطبی هنوز خیلی زود است. هر چند فولاد خوزستان باشگاه مجهزی است. فولادی ها استادیوم فوق العاده ای دارند و پشتوانه اقتصادی خوبی در اختیار باشگاه است. به هر حال من امیدوارم افشین قطبی در فولاد موفق باشد و قهرمان دو دوره فوتبال ایران را به روز های خوبش بازگرداند.

*شرایط فولاد در این چند ماه چندان مساعد نبوده است. بازیکنان تیم را مدیریت می کردند و نتایج تیم چنگی به دل نمی زد. فکر می کنید افشین قطبی، فولادی ها را به روز های خوبشان نزدیک خواهد کرد؟

باشگاه فولاد قطعا با مطالعه بسیار به سراغ افشین قطبی رفته است. میان گزینه های مختلفی که در اختیار باشگاه بود، قطبی اصلیتی ایرانی داشت و در ایران هم سابقه کار. او هم در تیم ملی و هم در پرسپولیس سرمربیگری کرده و اگر به موفقیت برسد به سود فوتبال ایران خواهد بود. مربی تنها فاکتور برای موفقیت نیست و عوامل متعددی در نتایج یک تیم، تاثیرگذار هستند.

*علیرضا منصوریان این روز ها دوباره به فوتبال ایران بازگشته است. نتایجی که او در ذوب آهن گرفته، چندان هم بد نبوده است. فکر می کنید شرایط منصوریان در ذوب آهن مطلوب خواهد بود؟

حضور مربیان جوان، با انگیزه و تحصیل کرده انرژی مثبتی را وارد رگ های فوتبال ایران خواهد کرد. مدیران باشگاه ها در این شرایط باید حوصله داشته باشند، اگر سرمربی جدیدی را روی کار آوردند، باید به او فرصت بدهند تا او اندیشه هایش را پیاده کند. علیرضا هم دوران موفقی در استقلال داشت و بیانگر این بود که اگر حاشیه در اطراف تیم او وجود نداشته باشد موفقیت از اردو شاگردانش دور نخواهد بود. علیرضا در فصل اول حضورش در استقلال نتایج خوبی گرفت. اما فصل دوم به ضرر او پیش رفت. این که چرا استقلال در فصل دوم منصوریان نتیجه نگرفت نیازمند به نقد بازیکنان و مدیریت تیم است. ولی اگر مدیران ذوب آهن به منصوریان اعتماد کنند و صبر داشته باشند، قطعا او در ذوب آهن تاثیرگذار خواهد بود. علیرضا باید قدرت مدیریتی اش را بالا ببرد. تیم ها حاشیه دارند و حاشیه از باخت ها نشات می گیرد. نسل جدید فوتبال ایران باید قدرت مدیریتی اش را بالاتر ببرد تا یک نوع انگیزه ومبارزه جویی را به دست بیاورد که در مقابل حواشی ایستادگی کند. این حواشی در تمام دنیا وجود دارد، آن چه اهمیت دارد مدیریت این حواشی است. اندکی دور تر از ذوب آهن در همان شهر اصفهان، امیر قلعه نویی از قدرت مدیریت بالایی برخوردار است که فاکتور بسیار مهمی در موفقیت اوست. این قدرت مدیریتی بعضا ذاتی است و البته با مسائل اکتسابی آمیزش پیدا می کند تا یک سرمربی را قدرتمند کند. یک مربی، هر چه قدر تیمش بزرگ تر باشد با عوامل بیرونی بیشتری مواجه است؛ از هیئت مدیره گرفته تا هواداران و رسانه. قطعا هیچ سرمربی بدون کمبود نیست و امیدوارم ذوب آهن هم به خوبی با علیرضا منصوریان کنار بیاید.

*به مدیریت تیم اشاره کردید. محمد تقوی در تراکتورسازی مدیریت خوبی روی تیمش دارد و بازیکنان را به خوبی هدایت کرده است. مثلا در بازی مهم مقابل پرسپولیس از مهاجم جنجالی اش استفاده نکرد او یکی از معدود فوتبالی های ایران است که در انگلیس و محیطی آکادمیک فوتبال را عمیقا یاد گرفته است و حالا به ایران بازگشته تا سوادش را پیاده کند. اوضاع محمد تقوی را چگونه می بینید؟ آیا او موفق خواهد شد یا مثل سرمربی های قبلی تراکتور شکست خواهد خورد؟

حالا که آن آقایان از تراکتور رفته اند، راحت تر می توانیم از این تیم صحبت کنیم. واقعیت این است که انتخاب های تراکتور اصلا خوب نبودند. تونی اولویرا بار ها از تراکتور رفت و دوباره بازگشت. جان توشاک هم با سابقه ای درخشان روی نیمکت تراکتور نشست اما انگیزه لازم را برای نتیجه گیری این تیم نداشت. اما شرایط تقوی فرق می کند. من خیلی خوشحالم که سرمربی های با فرهنگ، تحصیلکرده و خوش فکر در فوتبال ایران حضور داشته باشند. شما می بینید که این سرمربی ها وقتی مقابل دوربین رسانه ها قرار می گیرند، چه قدر منطقی صحبت می کنند. این گونه سرمربی ها به همکاران و رقبایشان احترام می گذارند و چه قدر با احترام به تصمیم داور ها احترام می گذارند. حافظه فوتبالی ایران سرشار از سرمربیانی است که همیشه به قضاوت داور اعتراض داشته اند. وقتی یک سرمربی هدایت باشگاهی را برعهده می گیرد، تنها به جنبه مالی قراردادش فکر می کند؟ آیا او به مسئولیت سنگینی که بر عهده گرفته است، نگاهی نمی اندازد؟ من خیلی خوشحالم که محمد تقوی به فوتبال ایران پا گذاشته است. نیمکت های لیگ در انحصار چند سرمربی قرار گرفته بود که فقط باشگاه های خود را تغییر می دادند. حضور تقوی، مهاجری و پورموسوی باعث شکستن این انحصار خواهند شد. حضور این سرمربیان جوان در کنار همتایان با تجربه خود باعث می شود کلکسیونی از سرمربی های متنوع در لیگ ایران وجود داشته باشد. فوتبال ایران همیشه از این اتفاق ها سود خواهد برد. اما از یاد نبریم که مربی به تنهایی برای موفقیت یک تیم کافی نیست و نیازمند به ابزار است.

*تونی اولویرا را مثال زدید. او با سابقه ای درخشان به فوتبال ایران آمد اما نتیجه نگرفت. چرا گاهی یک سرمربی ارزشمند هم نتایج ضعیفی کسب می کند؟

 یک سرمربی شاید در شمال ایران نتیجه نگیرد؛ در هوای سرد و مرطوبی که بازیکنان فیزیکی بازی می کنند. اما همان سرمربی ممکن است در جنوب ایران فوق العاده عمل کند. جایی که بازی ها روی زمین در جریان دارند و هوا گرم و آفتابی است. شرایط در نتیجه گیری یک سرمربی بسیار اهمیت دارد. کارلو آنجلوتی از رئال مادرید و بایرن مونیخ اخراج شد. آیا او سرمربی ضعیفی است؟ گاهی سیاست های یک سرمربی در تیمی جواب نمی دهد. این به معنای ناکارایی آن سرمربی نیست. سرمربی های خوب، سوابق درخشانی دارند ولی قرار نیست همیشه و همه جا موفق باشند. خوزه مورینیو با اینتر یک سه گانه تاریخی گرفت و با پورتو قهرمان اروپا شد. اما این روز ها در منچستریونایتد به بن بست خورده است. دلایل زیادی در شکست سرمربی ها وجود دارد. فوتبال هم برای نفس کشیدن به پول نیاز دارد. همه باشگاه های بزرگ به دنبال موفقیت در بازی های خود هستند تا درآمد بیشتری کسب کنند. زمانی که منچستریونایتد به لیگ قهرمانان اروپا صعود نکرد، تعداد بسیاری از حامیان مالی این تیم قراردادشان را فسخ کردند. رابطه فوتبال و سرمایه بسیار جدی است. اگر باشگاه ها احساس کنند سرمربی‌شان نتیجه نمی گیرد، ناخودآگاه او را از ترکیب باشگاه کنار می گذارند. کارلو آنجلوتی در کتاب خاطراتش، رهبری خاموش، می نویسد من در ژانویه فهمیده بودم باشگاه مرا اخراج خواهد کرد چون پرز فهمیده بود ما قهرمان هیچ جامی نخواهیم شد. اگر آرسن ونگر سال های آخر حضورش در آرسنال را بدون جام می گذراند، درآمد بسیار زیادی برای مالکان باشگاهش به همراه داشت. با فروش بازیکنان گرانقیمت و جذب جانشین های ارزشمند و جوان، آرسنال ادامه می داد. اما این سیاست هم عمرش به اتمام رسید چون هواداران آرسنال نیاز به کسب افتخار داشتند.

 

خبر آنلاین