۰۶ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۵

از خدمات راضی ولی از پاسخ ندادن‌ها ناراضی!

از خدمات راضی ولی از پاسخ ندادن‌ها ناراضی!
گلایه از دردی بی‌صدا در بیمارستان‌ها درد جدیدی نیست، ولی رنج بدخاطره‌ای در ذهن بیمار و همراه او است، فرقی هم نمی‌کند پولدار باشی یا فقیر؛ پزشک جماعت - زیاد اهل صحبت کردن نیست، کما اینکه حتی این صابون به تن هنرمند و سلبریتی هم خورده است.
کد خبر : ۴۱۵۴۲۷

گلایه از دردی بی‌صدا در بیمارستان‌ها درد جدیدی نیست، ولی رنج بدخاطره‌ای در ذهن بیمار و همراه او است، فرقی هم نمی‌کند پولدار باشی یا فقیر؛ پزشک جماعت - زیاد اهل صحبت کردن نیست، کما اینکه حتی این صابون به تن هنرمند و سلبریتی هم خورده است.

به گزارش تسنیم جوان است و خوشتیپ، آقای دکتر صدایش می‌زنند، ولی بدون اینکه نگاهت کند سری تکان می‌دهد و دستور و تجویزی می‌دهد، بیشتر از یک سؤال هم بپرسی دیگر همان جواب کوتاه سرسری هم نمی‌شنوی، شاید نوع سوال کردنت خوب نبوده. در افکار این سؤال آن سؤال هستی که به گوشه طاقچه واحد پرستاری تکیه میزنی که یکهو بیماری با لباس آبی کم رنگ داخل واحد پرستاری می‌شود: «این دکتر چرا تمام وقت سرش داخل موبایلش هست» ... «نمیشه از او سؤال کرد!»

پرستار نیم نگاهی به بیمار می‌اندازد و دوباره سر خود را داخل پرونده‌ها برمی‌گرداند و غرولاندکنان و آرام بدون اینکه کسی بشنود، می‌گوید: «والا ما خودمان نیز از دستش عاصی شدیم» ... «چند بار دکتر ... هم به او تذکر داده، ولی نتیجه‌ای نداشته»

تویی که همه این مکالمه‌ها را می‌شنوی مطمئن می‌شوی که سوالت از آن دکتر گوشی بدست و کانال باز - نادرست نبوده بلکه او بسیار سرش شلوغ است آن هم در فضای مجازی نه در فضای بیمارستانی.

این درحالی است چندی قبل مدیرکل دفتر نظارت و اعتباربخشی امور درمان وزارت بهداشت بخشنامه‌ای را مبنی بر ممنوعیت استفاده غیرمتعارف از تلفن همراه در حین انجام وظیفه در موسسات پزشکی، تشخیصی و درمانی به دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر کشور ابلاغ کرده بود، ولی ابلاغ تا اجرا فاصله‌ها بسیار است.

گلایه از بدپاسخی و شفاف صحبت نکردن پزشک و پرستار در بیمارستان‌ها درد جدیدی نیست، ولی رنج بدخاطره‌ای در ذهن هر بیمار و همراهان او است، فرقی هم نمی‌کند پولدار باشی یا فقیر؛ پزشک جماعت زیاد اهل صحبت کردن نیست، کما اینکه حتی صابون این شفاف صحبت نکردن‌ها؛ و همراه بیمار را از وضعیت دل آشوب بیرون آوردن به تن هنرمند و سلبریتی هم خورده است.

یک ماه و نیم دیگر، سالگرد فوت عباس کیارستمی به دو سال کوچ او نزدیک می‌شود، جدا از حواشی فوت کارگردان خانه دوست کجاست؟ یکی از گلایه‌های مهم فرزند کیارستمی این بود که چرا جراح معالج به خوبی او را از وضعیت بیماری پدرش جویا نمی‌کرد؛ بطوریکه "بهمن کیارستمی" در نامه و خطاب‌های به پزشک پدرش عنوان می‌کند: «بار‌ها در پله‌های بیمارستان از شما درباره وضعیت پزشکی پدر سؤال می‌کردم، ولی دریغ از پاسخی روشن!»

این در حالی است که کارگردان طعم گیلاس در یک بیمارستان خصوصی و با کلی امکانات و توصیه‌های مسؤلان و بازدید‌های مکرراً وزیر بهداشت و هنرمندان دیگر مواجه بود و مسلماً توجه به بیماری او صدچندان نسبت به بیماری فقیر و شهرستانی بود؛ ولی در نهایت باز هم همان گلایه همیشگی بی‌پاسخی کادر پزشکی و درست تشریح نکردن اوضاع بیمار که بر مدار دل آشوبی همراهان می‌چرخد.

حال جنس این پاسخ ندادن‌ها هم با یکدیگر فرق می‌کند، بطوریکه این درد بی‌صدا از زبان یک روحانی شاید متفاوت‌تر جلوه کند.

روحانی است و خود را مبلغ دینی معرفی می‌کند، گلایه‌ای از وضعیت بیمارستانی دارد که بیماران روانپریش را بستری می‌کنند، خیلی سعی می‌کند که حرفهایش زیان و بار منفی بر نظام ایجاد نکند، زیرا به قول خودش: «ما که یک روحانی تبلیغی هستیم و جایگاهی نداریم، ولی هر روز از مردم دشنام می‌خوریم، پس خودم مایل نیستم کاستی در یک بخشی از نظام باعث سوءاستفاده شود»

چندباری از خدمات کادر بیمارستان تشکر می‌کند، ولی در نهایت همان درد بی‌صدا؛ «مادرم ۳۰ روز است در این بیمارستان بستری است، دکتر معالج را دیدم و گفت که مادرم مرخص می‌شود، ولی الان دکتر را پیدا نمی‌کنم، به دستیار مراجعه کردم، او هم می‌گوید ترخیص را باید پزشک معالج دستور دهد، با رئیس بیمارستان و معاون درمان وزارت بهداشت هم ارتباط گرفتم، ولی همه آن‌ها موکول به دستور پزشک می‌کنند، ولی پزشک را پیدا نمی‌کنیم!»

حکایت عجیبی است، روحانی داستان ما از خدمات راضی است، ولی از پاسخ ندادن‌ها ناراضی؛ بماند که بستری و ترخیص بیماران روانپریش به گفته مسؤلان سلامت - براساس پروتکل خاصی صورت می‌پذیرد و حتی رضایت ترخیص از سوی خانواده نیز منجر به ترخیص بیمار نمی‌شود، ولی می‌توان همین مقوله را با چند دقیقه وقت و کلامی توضیح داد تا حکایت «گاو نه من شیر» تکرار نشود.

کما اینکه به گفته دکتر ایرج حریرچی - معاون کل وزارت بهداشت - که بر این کاستی‌های نظام سلامت صحه می‌گذارد، ولی به نکته مهمی نیز می‌پردازد؛ مبنی بر اینکه نباید هر کسی در ایران پزشک و پرستار شود! زیرا یکی از مقوله‌های مهم سلامت این است که کادر پزشکی به نوعی با بیمار و همراهان و درد آن‌ها هم دردی کند و روحیه مددکاری داشته باشد کما اینکه با وجود قیف کنکور در ایران؛ این مقوله را نمی‌توان حالا حالا‌ها در ایران اصلاح کرد تا برای ورود به رشته پزشکی تست و نوعی ورودی روانشناسی گرفت.

با این وجود جدا از مقولات و ریشه‌های متعدد این "درد بی‌صدا" در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی، مردم، بیماران و همراهان آن‌ها می‌توانند هرگونه بداخلاقی، بدپاسخگویی و بی‌احترامی به ارباب رجوع در سیستم سلامت را به سامانه ۱۹۰ گزارش دهند؛ سامانه‌ای که گزارشات آن از نان شب هم برای کار‌های نظارتی وزارت بهداشت مهم‌تر است.