۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۷

ماجرای مقاومت ۳ ساله بهترین خلبان‌های سوریه مقابل داعش

سعید صادقی کارگردان مستند «کویرس، وطن کوچک من» داستان مقاومت دانشجویان یک دانشگاه نظامی در سوریه را ساخته است. دانشگاه کویرس و دانش‌آموختگانش از آنجایی معروف شدند که در جنگ ۶ روزه اعراب و اسرائیل، خسارات بی‌سابقه‌ای به رژیم صهیونیستی وارد کردند.
کد خبر : ۳۹۳۷۸۰
 صراط: سعید صادقی کارگردان و مستند‌ساز است که مستند‌های زیادی را کارگردانی و تولید کرده است که از آن جمله می‌توان به مستند «خط تماس» و «کویرس، وطن کوچک من» اشاره کرد. مستند «کویرس، وطن کوچک من» برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر سال گذشته به نمایش درآمد و تحسین بسیاری را برانگیخت. این مستند راجع به یک دانشگاه نظامی در کویرس سوریه است که یک تنه در برابر محاصره داعش مقاومت می‌کند.
 
به گزارش تسنیم این مستند به کارگردانی سعید صادقی و تهیه‌کنندگی مرتضی شعبانی در یازدهمین جشنواره حقیقت نیز حضور داشت و در دو بخش مسابقه ملی و جایزه شهید آوینی با دیگر آثار رقابت کرد. صادقی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیمدرباره‌ سوژه‌ی این مستند، توانایی مقاومت یک پایگاه آموزشی و ... صحبت کرد.  
 
 سوژه‌ این مستند، مهم‌ترین بخش این فیلم است که به نوعی روایت‌گر مقاومت جانانه مردم سوریه است. چگونه این سوژه را پیدا کردید؟
 
ماجرای این فیلم، روایت مقاومت و زندگی سه سال و نیمه دانشجویان دانشکده هوایی کویرس است که از سال 2012 در محاصره قرار می‌گیرند و تا اوایل سال 2016 در محاصره می‌مانند. ما در حلب مشغول تحقیق و تدارک مقدمات ساخت مستندی بودیم که ماجرای شکست محاصره و خبر آزادی دانشگاه را شنیدیم. موضوع برایمان جالب به نظر رسید و در همان روز بعد از آزادی به منطقه رفتیم تا شرایط را از نزدیک ببینیم. در طول مسیر رسیدن به کویرس و در بدو ورود به منطقه تازه آزاد شده با دیدن محل حادثه و گفت‌وگو با تعدادی از دانشجویان و افسرانی که مشتاق شنیده شدن خاطراتشان بودند با حجم عظیمی از وقایع و اتفاقاتی آشنا شدیم که هرکدام روایتی غریب ودر عین حال شنیدنی و جذاب را در دل خود به همراه داشت. برای همین در همان روز اول تصمیم گرفتیم تا موضوع این دانشگاه را دست‌مایه کار ساخت مستند کنیم. در ادامه رفت‌وآمد، تحقیقاتی نیاز داشتیم تا با جزئیات بیش‌تری از اتفاقات بزرگ شکل‌گرفته در طول سه سال و نیم محاصره آشنا شده و همزمان سوژه‌هایی را هم که از بار دراماتیکی بیش‌تری برخوردار بودند برای روایت خود انتخاب می‌کردیم. در نهایت به سوژه فعلی مستند که در ادامه تولید به شخصیت اصلی روایت  ماجرا تبدیل شد، رسیدیم.  
 
 جغرافیای کویرس چگونه است و چه تاریخچه‌ای از آن در دست داشتید؟ این منطقه تا چه میزان برای مردم سوریه اهمیت دارد؟
 
کویرس یک منطقه در 40 کیلومتری شرق شهر حلب است. دانشگاه هوایی که در این منطقه واقع شده، اصلی‌ترین دانشکده هوایی ارتش سوریه است که قدمت بالایی نیز دارد.  عمده‌ خلبان‌های بزرگ سوریه که در جنگ‌های 6 روزه اعراب و (سوریه) با اسرائیل شرکت کرده و ضربه و خسارت‌های سختی را به اسرائیل وارد کردند، تربیت شده‌ همین دانشگاه بودند. مهارت‌های فنی، رتبه علمی و شجاعت خلبانان این دانشگاه جایگاه ویژه‌ای را برای نیروی هوایی سوریه در میان کشورهای عربی ایجاد کرده بود که همه‌ی این مسائل بخشی از اهمیت این دانشگاه را به‌وجود می‌آورد.  
 
 ماجرای محاصره دانشگاه از کجا شروع می‌شود؟ نقش داعش در این محاصره از چه زمانی آغاز شد و تا چه زمانی ادامه داشت؟
 
این محاصره، از ابتدای زمانی که درگیری‌های مسلحین به حلب کشیده شد، آغاز شده و در ادامه جبهه‌النصره این محاصره را به مدت 2 سال ادامه می‌دهد و در سال آخر نیز نیروهای داعش هم یکسال از محاصره را ادامه می‌دهند که آزادسازی این منطقه نیز شروع عقب راندن و از بین بردن داعش از منطقه شرق حلب را صورت می‌دهد.
 
 در گفتگوهایتان بیان کردید که این داستان روایت و برشی انسانی از جنگ و محاصره است. اصل واقعه یک رخداد حماسی و جنگی است. چگونه از دل حماسه روایتی انسانی را بیرون کشیدید؟
 
 در مواجهه‌ اول، شرایط و اتفاقات این دانشکده برای ما بسیار شنیدنی بود. همان طور که می‌دانید، با ظهور نیروهای تکفیری و داعش در منطقه اتفاقات مهمی در طی این سال‌ها رخ داد و شهرها و پایگاه‌های نظامی زیادی چه در عراق و چه در سوریه، سقوط کرده و خود را با کمترین مقاومت تسلیم مسلحین کردند. این موضوع برای ما جالب بود که چگونه یک پایگاه هوایی و دانشگاهی آموزشی این‌چنین مقاومت می‌کند. وقتی فیلم جلو می‌رود، می‌بینید که محل این دانشگاه و تجهیزاتی که در این محل باقی مانده از هیچ ارزش مادی و استراتژیکی برخوردار نبوده و نمی‌توانید بگویید که این منطقه، بسیار منطقه استراتژیک و مهمی است و این افراد به خاطر این موضوع مقاومت می‌کنند، نه به هیچ وجه. در حقیقت موضوع دیگری است که این افراد می‌مانند و مقاومت را شکل می‌دهند و آن همان نگاه انسانی، روحیه هم دوستی ملی است که دانشجویان و افسران این دانشگاه به خاک این دانشگاه و حفظ آن به عنوان قطعه‌ای از خاک سوریه داشته­‌اند.
 
 پایگاه‌های بسیاری وجود داشتند که در همان روز‌های اول محاصره سقوط کردند و دچار شکست شدند. راز مقاومت کویرس چیست در حالی که می‌توانستند از آن پایگاه فرار کنند؟
 
حدود 3 هفته تحقیقات انجام دادیم. از مصاحبه با فرمانده‌ی پایگاه تا مسئولان آموزشی دانشکده‌­ها و دانشجویان و ...  برای مثال مسئول عملیات این پایگاه یک پیرمرد حدود 70 ساله‌ای بود. از ایشان پرسیدیم که در ابتدا شرایط محاصره به این سختی نبود و می‌توانستید با هواپیما از این منطقه بیرون بروید، و خودتان را از مهلکه نجات دهید، چرا نرفتید؟ بسیاری از پایگاه‌ها بودند که در همان روز‌های اول، فرماندهی آن فرار می‌کند و برای همین پایگاه سقوط می‌کند اما این اتفاق به هیچ وجه راجع به این‌جا رخ نمی‌دهد، که این ها هر کدام موضوعاتی بود که شرایط روایت ماجراها را برای ما خاص میکرد. در طی مدت سه سال و نیم محاصره این دانشگاه 350 نفر از دانشجویان و افسران این دانشگاه شهید می‌شوند. من بر روی دانشگاه بودن و آموزشی بودن محل این پایگاه تاکید فراوان دارم. دلیل این موضوع این است که فضا و منطقه مورد محاصره صرفا یک مکان آموزشی است. در حالی که دشمن بر روی مناطق دیگر بسیار مانور می‌داده است که فلان پایگاه هوایی را گرفتیم. در این‌جا یک هواپیمای جنگی دیده نمی‌شود و همگی آموزشی است. حال جالب است که دشمن از این موضوع استفاده تبلیغاتی زیادی می‌کند و می‌گوید که یک موقعیت و پایگاه نظامی مهم را محاصره کرده‌­ایم.
 
از همان پیرمرد پرسیدم که شما این سال‌­ها باید در کنار فرزندان و نوه‌هایتان باشید، این‌جا چیکار می‌کنید؟ این جایی که جز جنگ و ویرانی چیزی در آن نیست و ارزش مادی هم که وجود ندارد چرا شما ماندید؟ در جواب اشک ریخت و گفت برای اینکه خانه‌ اصلی من این‌جا است، خانه‌ی دوم من خانه‌ی فرزندانم است و این‌جا خانه‌ اصلی من است. اینها موضوعاتی است که روایت انسانی داستان را شکل می‌دهد. در طول قصه می‌بینید که این روحیه در این منطقه و افراد آن وجود دارد و شکل‌های مختلف روایت ماجراها را از زبان افراد مختلف می‌بینیم و می‌شنویم. کم‌کم به فردی می‌رسیم که سوژه‌ی اصلی داستان می‌شود. داستان زندگی او در این فیلم بسیار جالب است و فراز و فرود زیادی دارد. یک جوان 21-22 ساله که با کلی آرزو وارد دانشگاه می‌شود تا درس بخواند و خلبان شود اما با یک جنگ تمام عیار مواجه می‌شود و شرایط نابرابری را تجربه می‌کند.
 
 روزهای محاصره در این پایگاه چگونه گذرانده می‌شود در حالی که هیچ کمک غذایی و دارویی به آن نمی‌شود؟
 
این پایگاه از جایی به بعد کاملا در محاصره قرار می‌گیرد و هیچ راهی برای کمک‌ رسانی به آن وجود نداشته است. حتی از یک زمانی به بعد، دیگر کمک‌های هوایی نیز صورت نمی‌گیرد. افراد پایگاه در چنین شرایطی سعی می‌کنند تا خودشان را از راه‌های مختلف تامین کنند. دقت کنید که سه سال و نیم مدت زمان زیادی برای محاصره است اما این افراد با روحیه خاص‌شان بر این سختی‌ها غلبه می‌کنند. جالب است که برای تامین مواد غذایی روش‌های مختلفی را تجربه می‌کنند و برای تامین مایحتاج اولیه‌ی خود روش‌های مختلفی را به کار می‌گیرند برای مثال به کاشت سبزی و حبوبات روی می‌آورند. به کمک همین روش‌ها سعی می‌کنند تا بخشی از مواد خوراکی خود را تامین کنند.  
 
 افرادی که برای مصاحبه انتخاب کردید، افراد بسیار زیادی هستند که تنوع زیادی نیز دارند. برای پیدا کردن این افراد چه مشکلاتی وجود داشت؟
 
افراد زیادی به عنوان مصاحبه‌شونده وجود داشتند که انتخاب کردیم. مشکل اصلی این‌جا بود که خیلی از آنها در زمان تصویربرداری در پایگاه حضور نداشتند. بعضی‌ها مامور شده بودند به مناطق دیگر، بعضی‌ها یک خط جلوتر رفته بودند و به نوعی با پراکندگی سوژه‌ها مواجه بودیم. همان‌طور که می‌دانید این پایگاه به لحاظ درجه‌ی اهمیت از اهمیت زیادی برخوردار بود و در منطقه شرق حلب طول و مساحت زمینی زیادی را پوشش می‌دهد. و در آن مقطع تبدیل شده بود به مقر فرماندهی عملیات­‌های آزاد سازی مناطق ریف شرقی حلب. بنابراین دسترسی به سوژه‌ها سختی‌های خاص خود را به لحاظ پراکندگی داشت.سوژه­هایی که در مدت سه سال و نیم محاصره در منطقه حضور داشتند، زندگی کردند و به نوعی شاهد عینی اتفاقات و ماجراهای آن‌جا بودند. که در نهایت با تلاش فراوان و زحمت همه اعضاء تیم تلاش شد تا روایت دقیقی از ماجرا به مخاطب ارائه کنیم. نسخه‌ی اولیه‌ی این کار 102 دقیقه بود اما نسخه‌ی جشنواره‌ای آن 77 دقیقه شد و به دبیرخانه ارسال شد.