صراط: پژوهشگر فقید کیهان در نامهای به فرزندش نوشت، این انقلاب را قدر بدان و بدان که بار سنگین این آن و پاسداری از این انقلاب در آینده به دست تو و نسلهای بعد از تو میباشد.
به گزارش فارس، حسن شایانفر مدیر دفتر پژوهشهای روزنامه کیهان پس از طی یک دوره سخت بیماری بامداد شنبه 29 آبان سال گذشته دارفانی را وداع گفت، وی مسئول دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان بود و از یک دهه قبل ستون جنجالی «نیمه پنهان» را در روزنامه کیهان مینوشت. شایانفر از عناصر انقلابی بود که نقش شگرفی در افشای عناصر ضد انقلاب و وابسته به استکبار جهانی داشت.
مجموعه کتابهای نیمه پنهان و کتابهایی مانند شوالیههای ناتوی فرهنگی، حزب خلق مسلمان، نیمه پنهان مصدق، سایه روشن بهائیت و سایه شوم از جمله آثار این روزنامهنگار است.
وی در دو وصیتنامهای که خطاب به فرزندش سجاد در دو بازده زمانی 1 مهر سال 1359 و 27 خرداد 1388 به نکاتی اشاره میکند که در ادامه میآید:
*وصیتنامه اول در اولین روز دفاع مقدس

بسمه تعالی
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ (صف-3)
فرزندم سجاد:
اینک که این نامه را برایت مینویسم اولین روز تولد توست و روز اول ماه مهر است، روزی که دانشآموزان نسلهای آینده انقلاب به مدرسه میروند تا برخلاف گذشتهها درس انقلاب بیاموزند، درس وفاداری و مهر به انقلاب اسلامی، آری به وفاداری به اسلام، وفاداری به تجسم اسلام راستین در این مقطع یعنی به امام امت و رهنمودهایش، همچنین امروز مصادف است با اولین روز جنگ، جنگ بین اسلام و کفر، جنگی که در یک سوی آن صدام مهره دستنشانده آمریکا و تمامی امپریالیستهای جهانی و در سوی دیگر یاران و سربازان حسین زمان خمینی کبیر که به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام عصرشان لبیک گفتند و تمام هر آنچه را که در توان دارند در طبق اخلاص نهاده و میرود بار دیگر پرچم پرشکوه اسلام را که پس از چهارده قرن تلاش و مبارزه ایثار و جهاد و شهادت حفظ شده بود به اهتزار درآورده، آری بار دیگر اسلام طلوع مجددی یافته است در جهت نفی تمامی قدرتهای پوشالی و حاکمیت بیچون و چرای حکومتالله به پیش میرود حکومتی که در آن وعده وراثت مستضعفان بر زمین داده شده است.
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ (قصص-4)
و به راستی وقتی خدا میفرماید دین خود را بر تمامی ادیان پیروز خواهد گردانید گرچه مشرکان اکراه داشته باشند.
پس ما را چه باک
هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ (صف-9)
فرزندم! آیا پیروزی بر همه کیشها و ادیان و همچنین حاکمیت مستضعفین جز از راه تلاش و جهاد و یاری خدا امکان دارد؟
إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ (رعد-10)
بلی خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نخواهد داد، مگر اینکه آن ملت خود درصدد تغییر وضع موجود برآیند و درصدد مبارزه با حکام ظالم خود اقدام نمایند که در اینجا خداوند این چنین اقوام را که خود درصدد تغییر وضع جامعه خود باشند یاری خواند نمود.
بدین دلیل است که در این برهه حساس و در این مقطع تاریخی از زمان که همه قدرتهای پوشالی توان خود را برای محو حق قرار دادهاند، هر چند که حق محو نشدنی است.
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ (صف-8)
ولی این را بدان فرزندم شکست این انقلاب که همه امیدها و چشمهای مستضعفان جهان به او دوخته است اسلام را دوباره مدتی منزوی خواهد کرد و همراه با او خونهای صد هزار شهید و معلول پامال خواهد شد و اینجاست که انسان مسئولیت الهی را در برابر حفظ و تداوم این انقلاب احساس مینماید و طبیعیترین عکسالعمل ابرقدرتهای پوشالی که نابودی خود را در تداوم این انقلاب میدانند احساس خطر نموده و تمامی تلاش خود را در جهت شکست این انقلاب الهی به کار میگیرند.
فرزندم تداوم این انقلاب توام با مرگ قدرتها خواهد بود و در اینجا است که این انقلاب مورد هجوم همه خبرگزاریها و دولتهای بزرگ جهانی و امپریالیستی است و هر روز توطئهای جدید در لباس جدید آغاز میشود و روزی در کردستان، روز دیگر واقعه طبس وقتی دیگر کودتا و حیله جدید و اینک در جنگ با عراق، و این را بدان فرزندم با شکست در این توطئه یعنی جنگ فعلی نیز آخرین حربه آنها نخواهد بود در این حالت است که انسان حس میکند که تنها راه نجات اسلام و این انقلاب اسلامی در مبارزه با این قدرتها خلاصه میشود و اولین مرحله آن برای ما فرزندان و نسل انقلاب و وارثان این همه تلاش و کوشش و جهاد و شهادت نوشتن وصیتهای خود و درگیر شدن با همه گونه حوادث احتمالی آینده و با آغوش باز پذیرفتن شهادت است (إنشاءالله)
زیرا معتقدم که فرزندان و نسل آینده انقلاب بدانند که پدرانشان هیچگاه شمشیر و سلاح را بر زمین نگذارده و هیچگاه نیز جنگ برای در دست گرفتن قدرت شخصی و مقام و یا گسترده کردن خاک وطن نبوده بلکه درصدد انجام وظیفه الهی خود یعنی رهایی مستضعفین از بند مستکبرین بوده چنانکه حضرت علی (ع) میفرماید: من سمع نیادی رجلا، هر کس صدای انسانی را شنیده و به فریاد او پاسخ ندهد او مسلمان نیست.
در اینجا است که یک انسان با توجه به ستمهایی که به تمامی ملل در بند قدرتها میبیند برای از بین بردن این قدرتهای حاکم میداند که راه دراز در پیش دارد و باید وصیت خود را نوشته و انگیزه خود را از هر عملی که میخواهد انجام دهد روشن نماید، ولی از آنجایی که از آینده خود و سرنوشت خود آگاه نیستم که خداوند چه مقدر فرموده است. (ان الله علی کل شی قدیر)
آیا در بستر بیماری خواهم مرد و آیا در حال دفاع از حریم احکام مقدس اسلام به درجه شهادت نائل خواهم شد؟ (إنشاءالله) البته اگر لیاقت آنرا داشته باشم و یا ...
بدان که من راضیم به رضای او و حتی معلوم نیست که شاید مرگ تو زودرستر از پایان عمر من باشد، ولی اگر پایان عمر من زودتر از تو بود انگیزهام از نوشتن این نامه را بدین منظور است با توجه به اینکه من در جایی خدمت میکنم که هر روز این مرکز به دلیل دفاع و پاسداری از دستاوردهای این انقلاب بیشتر مورد توجه دشمنان قسم خورده خارجی است و لذا هر لحظه چون مرگ چه به طور طبیعی و غیرطبیعی در کمین است، این نامه را جهت تو فرزندم و تمامی فرزندان و نسلهای آینده این انقلاب مینویسم که بدانند وارث چهارده قرن تلاش و مبارزه هستند و چهارده قرن است که خونها به پای نهال درخت اسلام ریخته شده آن را قدر بدانی و بدان که بار سنگین این انقلاب و مسئولیت و پاسداریش در آینده به دست تو و نسلهای بعد از تو میباشد که امید است این امانت الهی را در حفاظتش کوشا باشی و فرزندی نمونه و برومند از برای اسلام و انسانی مفید برای جامعه و بالاخره یادگاری شایسته برای پدر باشی زیرا همواره ما مسئول و وارث خونها و جهادها و شهادتها و فدارکاریها هستیم.
وَکَذٰلِکَ جَعَلناکُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ...
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ (آل عمران-7)
پروردگارا دلهای ما را پس از آنکه هدایت کردی ما را ببخش ما را از نزد خود رحمتی که تویی بسیار بخشنده
پدرت حسن شایانفر
1359/7/1
*وصیتنامه آخر در 27 خرداد 1388
با افزایش تحرکات دنیاى استکبار و عوامل داخلىاش پس از انتخابات دهم ریاستجمهورى، وصیتنامه خود را به اختصار اعلام مىدارم. امید آنکه بتوانم در فرصتى مناسب به تکمیل و تنقیح آن اقدام کنم.